< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

91/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 
 ادامه بحث از نجاست عرق شتر نجاستخوار
 درباره حكم عرق ابل جلاله بحث مي كرديم.
 نظر صاحب جواهر
 گفتيم صاحب جواهر فرمودند كه اقوي طهارت است. در اين رابطه ادله اي را بيان كردند و اصولي را هم به عنوان پشتوانه ذكر كردند و مؤيداتي هم يادآور شدند.
 دو اشكال در روايت صحيحه مربوط به نجاست عرق شتر نجاستخوار
 ايشان مي فرمايد: نصوصي كه در باب وارد شده است و دلالت بر نجاست دارد؛ صحيحه هشام و حسنه ابن بختري ، اين دو روايت هرچند از نظر سند درست است و ظهور ابتدايي هم درست است ولي دلالتش بر مطلوب كامل نيست و به عبارت ديگر قابل استناد نيست براي اثبات نجاست؛ براي اينكه اولا مشهور اعراض كرده است از اطلاق اين دو تا روايت. چون اطلاق روايت شامل همه جلاله ها مي شود و اتفاق داريم كه غير از ابل جلاله حيوانات ديگر اگر جلاله بشوند، عرقشان نجس نيست،
 ال براي عهد باشد
 قائلين به نجاست مي گويند كه الف و لامي كه در اين حديث آمده است كه مي فرمايد لا تأكل اللحوم الجلاله ، اين الف و لام الجلاله ممكن است الف و لام عهد باشد كه كه مقصود از جلاله همان جلاله ابل است. دليل بر اين مطلب اينكه در حديث دوم حسنه ابن بختري آمده است كه لا تشرب من البان الابل الجلاله كه تصريح شده است، پس اگر عهد بود، اشكال اعراض مشهور ديگر جا ندارد.
 تخصيص اكثر پيش مي آيد
  و اشكال دوم هم جا ندارد كه اشكال دوم تخصيص اكثر بود. تخصيص اكثر به دو گونه است؛ يك مرتبه اكثريت تخصيص خورده و عده اي هست، يك مرتبه تخصيص اكثر طوري است كه يك فرد مي ماند، اين قسم دوم در نهايت استهجان است. صاحب جواهر مي گويد لا يقول بها احد، تخصيص اكثري اينگونه كسي قائل نيست كه اكرم العلماء بگويد ، يك فرد را اراده كند. اما اگر مثلا اكرم العلماء مقصود اتقياء باشد كه يك عده اي است و اكثريت خارج مي شود كه اين تخصيص اكثر است ، تا حدودي قابل قبول است هر چند استهجان ابتدايي دارد. اما تخصيص اكثري كه يك فرد باقي بماند ، اينگونه هيچ كسي به آن اعتماد نمي كند. صاحب جواهر مي فرمايد : اراده عهد خلاف اصل است و كسي به اين توجيه قائل نيست. پس مدلول روايت اين مي شود كه حمل بر استحباب كنيم . لا تأكلوا يعني مستحب است كه اجتناب كنيد. اغسل را حمل بر استحباب مي كنيم و مي گوييم اجتناب از عرق ابل جلاله مستحب است و غسل هم مستحب است و همه جلاله ها اينگونه است.
 مجاز مشهور بهتر از حمل ال بر عهد است
  بعد ايشان در جهت تاييد اين مطلب مي فرمايد: حمل بر ندب اولي است از اينكه عهد بگيريم ؛ چون عهد خلاف اصل است و حمل بر ندب كه مي شود مجاز مشهور و مجاز مشهور در بلاغت گفته اند كه نزديك به حقيقت است ، امر در ندب مجاز مشهور است. نتيجتا غسل مستحب است نسبت به همه عرق هاي جلاله ها و اختصاص به ابل ندارد تا نيازي به عهد بشود . شهرتي كه در قدما گفته مي شود ، تحقيق اين است كه تحقق آن شهرت ثابت نيست و شك در تحقق آن داريم. رأي و توجيه صاحب جواهر معلوم شد و ادله اش در شكل كامل بيان شد .
 سوال و جواب عهد يك معونه خارجي مي خواهد و هر چيزي كه معونه اضافي بخواهد خلاف اصل است . اصل اين است كه عهدي در كار نباشد و همين ظاهر را بگيرد. عهد يك معونه اضافي مي طلبد كه قصد كند يك امر اضافه بر مدلول ظاهري را. منظور از اصل ، اقتضاي طبيعت بيان است.
 فرمايش مرحوم انصاري
 شيخ انصاري [1] مي فرمايد : الاقوي نجاسه عرق الابل الجلاله كه بر خلاف رأي استادش فرموده است. دليلي كه ايشان مطرح مي كند، استناد مي كند به همان دو روايت (صحيحه هشام بن سالم و حسنه ابن بختري) و از اصول اسمي نمي برد كه جايي كه نصوص باشد، نياز و نوبت به اصل نمي رسد. نص معتبر است و دلالتش هم واضح است . بعد مي فرمايد: ظاهر اين دو حديث عموم جلاله است وليكن از آنجايي كه اين حكم خلاف قاعده هست ، اخذ به قدر متيقن مي شود و تخصيص نيست از باب قدر متيقن است.
 فرمايش مرحوم همداني
 محقق همداني [2] مي فرمايد: الاظهر النجاسه نصوص از لحاظ سند كه هيچ اشكالي ندارد ، اما توجيه عهد كه اشكال كرديد، بر عكس عهد اگر قرينه داشته باشد، هيچ مشكلي نيست كه حمل بر عهد بشود. قرينه ما صحيحه ابن بختري است كه مي فرمايد الابل الجلاله و آن قرينه مي شود كه منظور از جلاله در حسنه هم ابل جلاله باشد. الف و لام عهد بدون قرينه خلاف اصل است اما با قرينه هيچ مانعي ندارد. در اينجا قرينه هم موجود است. نكته دوم در جهت قرينيت نسبت به عهد اين است كه فتواي قدماء كه اعلام كرده اند كه فقط عرق ابل جلاله است نه عرق ساير جلاله ها، اين فتواي قدما قرينه ديگر بر عهد مي شود. مضافا بر اين كه كلام شيخ انصاري كه كلمه قدر متيقن بكار رفته بود، ايشان كامل مي كند ، مي فرمايد: مضافا بر اين مي توانيم بگوييم كه از آغاز مقدمات كامل نيست ؛ چون يكي از مقدمات حكمت اين است كه قدر متيقن در مقام تخاطب نباشد، و در اينجا قدر متيقن در مقام تخاطب وجود دارد ، با وجود ابل جلاله از اول بيان جهتش را مشخص كرده است كه عرق جلاله كه ابل باشد، نجس است. بنابراين قدر متيقن كه داشتيم ،‌ اطلاق محقق نمي شود.
 فرمايش امام خميني
 مويد بر اين مطلب امام خميني [3] مي فرمايد: آن تخصيص قابل توجيه است براي اينكه در زمان صدور روايت اكثر ابتلا با ابل بوده پس تخصيص اكثر نيست ، باركشي و مسافرت ها و خريد و فروش هاي اعراب عمدتا با ابل بوده ، تخصيص اكثري در كار نيست. اشكال تخصيص كه مرتفع شد ، فتوا بر نجاست بنابر توجيه و استنباط از نصوص ثابت شد و مطلب تمام، شيخ انصاري و محقق همداني و امام خميني مطابق با متن فرمودند كه اقوي نجاست است و همچنين سيد الحكيم.
 عمل بر خلاف ظاهر نصوص موجود توسط مرحوم آقاي خويي
 اما قوم دوم از متاخرين كه جمعي مي گويند اقوي طهارت است، در رأس اين مجموعه سيد الاستاد قرار دارد ، مي فرمايد اقوي طهارت است ولي توجيه ايشان با توجيه صاحب جواهر فرق مي كند. مي فرمايد: نصوص ، صحيحه و حسنه دلالتشان كامل بود و ظهورشان بر نجاست اشكالي نداشت و ارشاد به نجاست بود. اما با وجود ظاهر مي توانيم بر خلاف ظاهر عمل كنيم ؛ چون قرينه داريم كه اينجا ظاهر مراد نيست، اولا اجماع محقق است بين قدما و متاخرين كه ساير جلاله غير از ابل ، عرقشان پاك است و چه فرقي بين عرق ابل جلاله با عرق ساير حيوانات جلاله است ، يك بقر كه جلاله بشود با يك ابل چه فرق دارد كه نزديك به خلاف وجدان است . بنابراين، ما قرينه داريم كه نجاست در اينجا در كار نيست بلكه مانعيت از صلاه است ؛ چون در صدر روايت هم صحيحه و هم حسنه تصريح دارد به حرمت اكل ، لا تأكل اللحوم الجلاله اين بيان اصلش حرمت اكل است و اين حيوانات مي شود محرم الاكل ، در حسنه هم داريم لا تشرب الالبان. محرم الاكل كه شد، توهم مي آيد كه ساير محرم الاكل ها كه اجزايش مانع صلاه بود، براي اينكه شبهه اي نشود گفته است اگر از عرقش چيزي به شما رسيد ،‌ بشوييد از باب مانعيت . بنابراين محرم الاكل دو قسم است : محرم الاكل ذاتي كه حيوانات نجس العين ذاتي و محرم الاكل عرضي كه جلاله هست ، شرح اين معنا درس آينده.


[1] . طهارت ، ص 368.
[2] . طهارت ،‌ص 573.
[3] . طهارت ، ج 3 ، ص 477.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo