< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

91/07/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع شناسي فقاع
 درباره حكم فقاع بحث مي كرديم، عنوان بحث ما تحقيق موضوعي يا موضوع شناسي فقاع. گفتم براي شناسايي موضوع بايد به اهل خبره مراجعه كرد و از آنجايي كه طريق ابتدايي براي پيدا كردن خبرگان، كارخانه ها و توليدگاه هاست، مراجعاتي شده است كه احيانا بعضي از توليدگاه ها صنعت ماء الشعير هم دارند و بعضي ها هم از جاهاي ديگر وارد مي كنند.
 فرق بين تحقيق درباره موضوع با شبهه موضوعيه
 براي توضيح يك نكته را بگويم كه تحقيق درباره موضوع غير از شبهه موضوعيه است؛ تحقيق درباره موضوع اين است كه يك موضوع از سوي شرع، اعلام شده است ولي خصوصياتي دارد كيفيتي دارد، همان موضوع اولي، كه بايد به خصوصيات و ويژگي هاي آن مراجعه كرد، اگر موضوع عرفي بود، صدق اسم عرفاً كافي است. اگر موضوع علمي بود، بايد به خبره و متخصصين مراجعه كرد. اين مرحله ابتدائي است. موضوع هست و حكم و از سوي شرع ، موضوع نام برده شده الان ما مي خواهيم اين موضوع را شناسايي كنيم. اما شبهه موضوعيه اين است كه موضوع شناسايي شده است و خصوصيات تمام است. در مرحله تطبيق مصاديقي را مي بينيم كه احتمال مي دهيم جزء آن موضوع باشد يا نباشد، اين مي شود شبهه موضوعيه.
 قاعده اصوليه
 و قاعده در اصول اين است كه فحص در شبهه موضوعيه لازم نيست 2. تمسك در ادله نقليه در شبهه موضوعيه مجاز نيست. گفته بوديم كه در شبهه موضوعيه، فحص لازم نيست مگر دو مورد (ارشاد جاهل در موضوعات واجب نيست مگر در دو موضوع در دماء و فروج) 1. استطاعت 2. ديون؛ در اين دو مورد فحص لازم است كه در ارشاد جاهل به جهت اهميت و در اينجا به جهت تخلف عملي كثير كه گفته اند اگر فحص در اين دو مورد نشود، مخالفت عمليه كثيره لازم مي آيد لذا بايد در اين دو مورد فحص بشود. پس تا اينجا دو تا كلي بدست آمد كه تحقيق درباره موضوع حكم يك مطلبي است و فحص در شبهه موضوعيه مطلب ديگري است و استثناء در فحص كه دو مورد است، مطلب سوم است و عدم وجوب ارشاد در موضوعات يك مطلبي است و دو مورد كه استثناء شده است مطلب ديگري است.
 تحقيق تكميلي موضوع شناسي فقاع
  تحقيقات تكميلي درباره موضوع شناسايي فقاع: با كارشناسان و خبرگان كه پزشك و متخصص هستند به اين عزيزان كه گفتيم مراجعه كردند با تحقيقاتشان از اينترنت براي ما تعريف كاملي از فقاع و تهيه فقاع آورده اند اين موضوعات را بگوييم بعد احكامش را بيان كنيم.
 روش تهيه ماء الشعير سه صورت است
 همان طور كه گفته بوديم روش هاي تهيه ماء الشعير به سه صورت است: 1. روش سنتي يا طب قديم كه گفتيم فقهاء آب جويي و ماء الشعيري كه اطباء به كار مي برند، حرمت شرب ندارد و نجس كه اصلا نيست؛ سيد الاستاد كتاب تنقيح في شرح العروه جلد 3 صفحه 129 مي فرمايد: ماء الشعيري كه اطباء مي گيرند، جو هست و آب به آن اضافه مي كنند، اين را يك مقدار مي جوشند تا يك كيفيت خاصي به دست بيايد كه براي سلامت و تقويت كليه ها مفيد است و اين يك دارويي است كه نه حرمت شرب دارد و نه نجاست. در تحقيقات خبرگان ما، فعلا اينتزنت را خبرگان مي دانيم. در خبرگان چند امر شرط بود: 1. اطلاع و خبرويت 2. وثوق 3. عدم غرض در اطلاعات اينترنتي يك سري مسائل سياسي مي آيد و مسائل تبليغاتي مي آيد كه اينها شرط سوم را ندارد كه بعضي هايش غرض دارد و اما مواردي كه از موضع علم و كشف علمي صحبت مي كند كه اين اظهار نظر خبره هم هست و احتمال غرض عقلايي نمي دهيم ولي احتمال عقلي هيچ كجا مضر نيست، بايد احتمال عقلائي باشد. بنابراين، از موضع درك علمي صحبت مي كند و مردم هم به آن اعتماد مي كنند هرچند اعتماد مردمي از نظر فقهي زير مجموعه سيره يا اجماع نمي رود، اما در حد شهرت كه مي شود كه شهرت را گفتيم هيچ گاه شهرت بي نقش نيست تمام اشكالاتي كه به شهرت وارد است براي اين است كه دليل نيست اما نقش تاييد دارد مگر اينكه شهرت با خصوصيات باشد كه دليل به حساب بيايد. شهرت و جمعي از مردم عاقل و عقلا اطمينان مي كنند حتي جمعي از مؤمنين.
 اعتماد جمعي چه عنواني است؟
 اعتماد جمعي چه عنواني است؟ شما در يك مسجدي مي رويد امام جماعت را نمي شناسيد، جمعي از مؤمنين اقتدا مي كنند، اين آيا اماره است يا دليل است حجت است؟ اين جزء‌ معيارهاي جديد مي تواند باشد. فقها و صاحبنظران فقهي درباره اين يك تعبير صريح دارند مي گويند: اماره وثوق مي شود. اماره لازم نيست همه اش شرعي باشد. يكي از فرق هاي اماره و اصل اين است كه اماره در حد ذات كاشفيت دارد، اگر كاشفيت اش موجب وثوق بشود، آن وثوق بين المحقق و بين الله حجت است. اماره براي حصول وثوق كه اينها مومن هستند و اينها ملتزم هستند و پشت سر آدم نا اهل كه نماز نمي خوانند اماره مي شود براي حصول وثوق. الان محققان و پژوهشگران كه به كذب و جعل اينها، پايبند هستند اينها كه اعتماد مي كنند جمعي از پژوهشگران، اماره مي شود براي وثوق آدم كه اينها در مجموع اينگونه نيست كه كاملا بي پايه و بي اساس باشد. اماره مي شود براي وثوق و وثوق خودش اعتبار هست. بنابراين ما به اينترنت با همين مقدماتي كه گفتيم مي شود اعتماد كرد. اگر در آخر شما اشكال كنيد، براي ما به درد مي خورد؛ چون اين نظرات، تشكيك درموضوع كه ايجاد مي كند و براي ما تشكيك در موضوع كه ايجاد بشود، كافي است چون در آخر مي گوييم بايد موضوع محرز بشود. موضوع تشكيك و محل شك مساوي با عدم تحقق وثوق است. روش اول سنتي: مي گويند در اين روش يك كيلو و نيم جو و يك كيلو و نيم آب كه بجوشد تا اينكه حرارت برايش داده شد و تا اينكه كمتر از يك سوم باقي بماند، مي گويد آن آب با رنگ قرمز رقيق بعد از تصفيه شكل مي گيرد، آن آب جوي طبي به آن شكل مي شود ماء الشعير طبي و مفيد هست براي سلامت بدن و هيچ حرمت و نجاستي ندارد؛ چون آب اضافه شده و آن فقاعي كه به معناي ديگري است، اينجا وجود ندارد. آب جوشانده شده از آن خصوصيت شعير، اين آب كسب كرده و يك ماده مفيدي براي سلامت انسان شده اين طب سنتي بوده و اشكالي هم ندارد. روش دوم: روش صنعتي كه درست همين خمرسازي و الكل سازي است كه مي گويند در اين روش ابتداء‌ جو را تبديل مي كنند به مالت. مالت، جو جوانه زده است كه پس از گرفتن آن جو جوانه زده و خشك شدن آن، طي يك عمليات صنعتي و يك مواد شيمايي هم اضافه كردن بخاطر اينكه تخمير كند، ظاهر جوشش بوجود بيايد ولي حرارت به آن نمي دهند مثل قرص جوشي كه در آب سرد مي جوشد، همچنين ماده اي اضافه مي كنند، با استكاك داخلي جوششي بوجود مي آيد. بعد، از اين مالت، مايعي تهيه مي شود كه آن مايع به دست آمده در اين عمليات، الكلي است و خود خمر به وجود آمده از آب جو است كه مي گويند اين خمر بسيار فعالي دارد كه در محيط مناسب و با كيفيت كار مناسب، صنعتي خارج درست مي كنند و الكل بسيار عالي و پرقدرتي است كه هم حرام است و هم نجس است و شكي در آن نيست. حالا اين الكل، حتي فقاع نباشد، براي نجاست و حرمت شربش اسكار كافي است. اين مي شود داراي اسكار و از باب اسكار حكم به نجاست و حرمت شربش ثابت مي شود. طرز تهيه سوم ماء الشعير: ماء الشعير بدون الكل در آن دو قسم اول بحثي نداريم اولي بي اشكال حلال و طيب بود و فتواي فقها هم اين بود و بحثش هم كرديم مورد دوم هم شك در نجاست و حرمت شربش نداريم اين مورد سوم محل كلام و اختلاف است.
 روش تهيه فقاع به روش سوم خودش دو قسم مي شود
 مورد سوم عبارت است از ماء الشعير بدون الكل، مائي الشعير است.
 قسمي در خارج درست مي شود و قسمي داخل كشور
 محققين و خبرگان مي گويند به دو قسم تهيه مي شود: 1. خارج كشور 2. داخل كشور آن كه در خارج كشور تهيه مي شود، به آن مي گويند، الكل زدايي همان آب جو را تا مرحله مالت پيش مي برند و الكل محقق مي شود، بعد از آن تصفيه مي كنند. با تقطير، طوري پالايش مي كنند، كه آن قطرات الكلي و اسكار كننده جدا مي شود، قيافه همان قيافه است و طعم همان طعم و اثرات مفيد تقويت جسميتي همان ولي اسكار ندارد با تقطير جدا مي شود. اين مطلب طبيعتا پس از كه ما گفتيم با تقطير جدا مي شود، به وضوح برمي خوريم كه الكل زدايي در شكل خارجي اش، علي الاقل نجس است. حرمت شرب هم دارد؛ براي اينكه آنها كه نجاست و طهارت را كه نمي دانند اسكار را فكر مي كنند، اسكار را هم طوري با پالايش از بين مي برند كه اگر قليل بماند از ماده الكل، آن قليل كه مسكر نيست عيب ندارد.
 نصوص باب 17 دلالت دارد كه اسكار قليل هم حرام است
  ما نصوصي داشتيم باب 17 از ابواب اشربه محرمه كه پانزده روايت داشتيم كه صحيحه اول كه صحيحه معاويه بن وهب:كُلُ‌ مُسْكِرٍ حَرَامٌ‌ وَ مَا أَسْكَرَ كَثِيرُهُ‌ فَقَلِيلُهُ حَرَامٌ. مطلب ديگر باب 18 از باب اشربه محرمه حديث 1 حسنه عمر بن حنظله از امام صادق سوال شد مَا تَرَى‌ فِي‌ قَدَحٍ‌ مِنْ مُسْكِرٍ يُصَبُّ عَلَيْهِ الْمَاءُ حَتَّى تَذْهَبَ عَادِيَتُهُ‌ وَ يَذْهَبَ سُكْرُهُ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ وَ لَا قَطْرَةٌ تَقْطُرُ مِنْهُ فِي حُبٍّ إِلَّا أُهَرِيقَ ذَلِكَ الْحُبُّ. بنابراين با اين نصوصي كه ما داريم اين قسم سوم، قضيه اش معلوم است و الكل شكل گرفته با طريق صنعتي تصفيه مي شود و نجاست هم باقي است و حرمت شرب هم باقي است مضافا بر اينكه ما درباره حرمت شرب فقاع، ملاك و معيار ما اسكار نيست، ما اسكار را شرط نمي دانيم لذا شما ديديد مجمع البحرين مي فرمايد فقاع: ماء‌ الشعير و لا يسكر و در باب 28 حديث 1 الفقاع: خمره در كل نصوص فقاع اشاره اي به اسكار نشده
 ملاك ما در حرمت شرب فقاع، اسكار نيست
 سوال و جواب: فقاع در مجموع موضوع حرمت شرب و موضوع نجاست است. به نص و رواياتي كه در حد متواتر اگر نباشد، مستفيض اش قطعي است و فقها هم در اين رابطه اشكالي ندارند صاحب جواهر كتاب جواهر جلد 6 صفحه 41 مي فرمايد: تصريح جمعي از اصحاب و ظاهر بعضي ديگر بر اين است كه در فقاع، اسكار شرط نيست اسكار بما هو اسكار موضوع حكم است. سيد الاستاد، ايشان هم در همان منبع قبلي كه گفتم مي فرمايد: درباره حرمت شرب فقاع و نجاستش تابع دليل هستيم ديگر ملاك و فلسفه لازم نداريم. دليل خاص به صراحت كامل، حرمت شرب و نجاست را براي فقاع، اعلام مي كنند. اين قسم سوم هم كه معلوم شد،
 سوال و جواب: اينجا نه از باب استهلاك است و نه از باب استحاله است. شما پس از كه يقين به نجاست داشته باشيد، مثلا فرض كنيد يك قطره بولي در داخل يك ظرف كوچك آب‌ قرار بدهيد، اين استهلاك نيست. استهلاك آن است كه قبل از نجاست به وجود بيايد، در ضمن شئ ديگر مستهلك و تحقق موضوعي قبلي نداشته باشد، استحاله تحقق موضوع قبلي دارد ولي بعد از عروض حالتي تغيير ماهيتي پيدا مي كند. اما قسم دوم از روش سوم كه ماء الشعير بدون الكل در داخل كشور كه محل ابتلاست. ما همان مالت را داريم يعني ماء الشعير صنعتي و در مرحله تخمير كه رسيد كه مي شود يك كيفيتي با يك دستگاه تخمير و اضافه كردن ماده شيمايي ديگر در آن مرحله كه رسيد، ما يك مانع ايجاد ميكنيم و يك شكي ايجاد مي كنيم كه خمر در نطفه خفه مي شود. مي گويد در آن مرحله مخمر خيلي وحشي هستند، بايد با يك فرايند خاص صنعتي پا بگيرد، ما حرارت ايجاد مي كنيم و حرارت كشنده است تا حرارت ايجاد بشود، قبل از تحقق پيدا كند الكل، در نطفه خفه مي شود. استعداد را شما كشتيد، نطفه منعقد نشد، موضوع محقق نشد كه اختلاف دما را تحمل نمي كند، ما پس از كه شوك حرارتي وارد كرديم، در همان نطفه خفه مي شود به مرحله الكل نمي رسد. اگر كه اين مطلب درست باشد و با اين وضعيت كار انجام بگيرد دقيقا، با فرض اعتماد به خبرويت حكم نجاست را و حرمت شرب ايجاد ندارد؛ چون موضوع محقق نشده الكل نيست و اسكاري نيست و الكل و اسكار كه نبود، اسكار موضوع بود پس اسكار نيست و ما اسكار را در نطفه خفه كرديم موضوع منتفي شد. آنچه كه از اين تحقيقات موضوعي به دست آمد اين است كه در كار علمي و تحقيقاتي خارجي ها هم اسكار را مانع مي دانند براي اينكه آنها اسكار را مشكل زا مي دانند غير از حرمت؛ عقل را از بين مي برد، آسيب هاي ديگر دارد. ما كه حرمت شرعي هم برايش قائل هستيم، صنعتي هاي ما هم اسكار را ملاك قرار داده اند، مي گويند ما اسكار از بين مي بريم، اما اگر ملاك و معيار اسكار باشد، حرف تمام است و هيچ مشكلي ندارد كه موضوع اسكار هست و اسكار محقق نشد اما اگر فقاع مربوط به اسكار نبود، آبجويي كه غليان بكند، ما شرط براي ما ضد اين بود. اين مي گويد شوك حرارتي مانع حرمت و اسكار مي شود كه ما گفتيم غليان باعث حرمت شرب مي شود و در بحث فقهي ما، اسكار هيچ گونه نقشي در موضوع نداشت، كار مشكل شد. حالا مالت قدر متيقن آبجو هست اگر گفتيد جويي از بازار با يك مقدار آب، مخلوط شود ، ممكن است آبجو نباشد آب هست و جو مثل سوپ جو اما مالت قدر متقين ماء الشعير است. موضوعا ماء الشعير هست و غليان هم هست اسكار نيست بر مبناي فقهي موضوع، محقق است؛ ماء الشعير است، غليان هست به هيچ ترديد با اعتراف و تحقيق اما اسكار نيست و ما اسكار را شرط نمي دانستيم؛ موضوع ما فقاع كه عبارت بود از ماء الشعيري كه غليان كند و اين مالت قسمت قدر متيقن ماء الشعير است. بنابراين رسيديد به جايي كه دو تا خطر خيلي مهم 1. آبجو خارجي هم وارد مي شود 2. اين ماء الشعير كه از لحاظ فقه، فقاع است شرح بيشتر و خصوصيات ديگر جلسه آينده .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo