< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

91/07/24

بسم الله الرحمن الرحیم

  (الثِّقَةُ بِاللَّهِ‌ ثَمَنٌ‌ لِكُلِّ غَالٍ وَ سُلَّمٌ إِلَى كُلِّ عَال امام جواد عليه السلام اعتماد به خدا، نردباني است براي صعود، به بلنداي مقصود و بهائي است براي هر مطلوب گرانقدر. ان شاء الله در شهادت آقا امام جواد سهمي بگيريم مخصوصا يادمان نرود تسليت گفتن به محضر كريمه آل البيت فردا يا امشب كه جزء واجبات اخلاقي ماست يعني ذره اي از كارهاي نمك شناسي است كه برويم و تسليتي داشته باشيم). سيد طباطبائي يزدي مي فرمايد: «ماء الشعير الذي يستعمله الاطباء في معالجاتهم ليس من الفقاع و هو طاهر حلال» درباره ماء شعير بحث كرديم و گفته شد كه فقاع، ماء الشعيري است كه غليان بكند پس از غليان، حرمت شرب دارد و نجاست. اين به اتمام رسيد و حكم همان است كه فتوا در متن آمده
 حكم آب جو موجود در بازار
 فرع جديد، حكم موجود در بازار‌.
 تشخيص موضوع اساس كار است
 در بحث استنباط به يك نكته توجه كنيم و آن اين است كه در صدور حكم، تعيين و شناسايي موضوع، اساس كار است. احيانا حكم كه تغيير كرده باشد، موضوع شناسايي نشده. مثال معروف درباره غناء اين همه بالا و پايين كه مي شود، موضوع خوب شناسايي نشده شريعت الحمد لله شريعت واسعي است. تمامي احكام، حتي الارش في الخدش بيان شده اما موضوع، بايد شناسايي شود . گفته بوديم كه وظيفه مجتهد، بيان حكم است. تشخيص موضوع، وظيفه مقلد است. اگر مجتهد، در تشخيص موضوع، مبادرت كند، به عنوان نظر مجتهد واجب العمل نيست بلكه به عنوان يك خبره يا كارشناس. درباره فقاع، هم بايد موضوع تحقيق بشود.
 سوال و جواب: گفته بوديم نظر عرف در مسائل و امور عمومي است. در امور عمومي و سهل الوصول، نظر عرف متبع است اما در اموري كه ابهام و عمق دارد و نياز به تخصص دارد، نظر عرف راهي ندارد بلكه به خبره مراجعه بشود. در موضوع بحث، فقاع ببينيم فقها چقدر تحقيق انجام داده اند.
 نظر صاحب جواهر
 صاحب جواهر كه فقيه ريزنگر و بحث هاي جامع الاطراف دارد كتاب جواهر جلد 6 صفحه 40 مي فرمايد: درباره فقاعي كه اطباء استفاده مي كنند، صدق عنوان مورد ترديد است چون خصوصيت فقاع در آن نيست 1. نشيش و غليان 2. اسكار آن اسكاري كه خفيف است
 نظر شيخ انصاري
  شاگرد ايشان شيخ انصاري كتاب طهارت صفحه 386 مي فرمايد: فقاعي كه محرم الشرب و نجس قطعي است، فقاعي است كه متخذ از ماء شعير باشد نه ماء زبيب و ماء قمح اين را مطلق گفته و اعلام كرد. فقاع محرم الشرب فقط فقاعي است كه عبارت است از ماء الشعير.
 نظر امام خميني
 سيد الامام كتاب طهارت جلد صفحه 390 مي فرمايد: ما يؤخذ من الشعير فقاع بلا ريب .
 خصوصيات به دست آمده
 تا به اينجا خصوصيت هايي كه ما در اين رابطه به دست آورديم يك خصوصيت در متن، سيد طباطبايي يزدي نقل مي كند مي فرمايد: «الفقاع و هو شراب متخذ من الشعير علي وجه مخصوص» سيد الاستاد كتاب تنقيح في شرح العروه جلد 3 صفحه 130 مي فرمايد: فقاع چيزي است كه «يطبخ علي كيفيه مخصوصه يعرفها اهله» يعرفها يعني كيفيه مخصوصيه، اهله اهل فقاع پس ما اطلاع نداريم. ناشناخته مي شود. سيد يزدي گفت بنحو مخصوص ايشان همان مخصوصي كه اهلش مي دانند. مائيم و در اين هاله ابهام؛ كيفيت مخصوصه اين كه توضيح و شناسايي نيست. اين ماء الشعير بازار آن كيفيت مخصوصه دارد يا ندارد، از موضوع ما بي خبريم و حكم نمي شود صادر بشود. شرط صدور حكم، شناسايي موضوع است و شناسايي موضوع، بستر بستر صدور حكم است.
 راه حل و راه كار
 پس از اين مشكلاتي كه ما روبرو هستيم، تحقيقاتي كه به عمل آمده از فقها همين قدر موجود هست . حالا راهكار چيست؟
 قانون مراجعه به عرف
  به عرف مراجعه كنيم؟ نه،زيرا عرف اسم را مي گويد اما اين كيفيت مخصوصه داريم بايد به متخصص و خبره مراجعه كرد. اين قانون يادتان نرود:1. در امور علمي و دقيق به خبره مراجعه مي شود نه به عرف. 2. به خبره اي كه مراجعه مي شود بايد دو تا شرط را داشته باشد: 1. خبرويت 2. اطمينان و وثوق و عدم شائبه غرض. چنانكه ما در سيره عقلا و سيره متدينين شرطمان فرق مي كند.
 در سيره عقلا ما تدين را شرط نمي دانيم
 در سيره عقلا تدين را قيد نمي كنيم چون مدلول سيره در سيره عقلا، امور عقلائيه است. در سيره متدينين ما تدين را شرط مي دانيم بنابراين، در صورتي كه ديديم به نام متدين هست ولي پايبند نيستند، شرط براي سيره متدينين محقق نمي شود لذا شيخ انصاري در مثال مي گويد: به سيره متدينين نسبت به تجويز معامله با اطفال، اعتماد نمي شود؛ چون مردم، بي اعتنا هستند احراز نمي كنيم كه اينها كه بچه هاي خودشان را براي خريد مي فرستند، پايبند به موازين شرعي باشند. پس در سيره متدين، تدين بايد احراز بشود.
 سيره و اهل خبره
 اينجا دو تا نكته است: 1. سيره 2. خبره؛ اول از سيره بگوييم كه اين متدينين كه اين آبجوها را كه مي خورند. اينها متدين هستند و مسلمان و اهل ولايت پس اينها كه سيره شان اين است كه اينها را مي خورند. در سيره متدينين گفتيم تدين و پايبندي شرط است عوامي كه آبجو مي خورند، اسم تدين روي آن هست ولي اشكال شيخ انصاري هست كه اينها معلوم نيست اكثرشان، پايبند باشد. بي اعتناست يا به چيزهاي خيلي ساده اعتماد مي كند كه در بازار اسلامي آمده . اما خبره ؛ در رجوع به خبره دو تا شرط بود: 1. خبرويت 2. وثوق و اطمينان غرض آلود نباشد. خبرگان يعني سازندگان و صاحبان كارخانه توليد آبجو اينها خبرويت كه دارند قطعا ولي واقعا اينها آن موازين شرعي را رعايت مي كند. بايد احراز بشود، اگر احراز نشود، كار مشكل است. در تحقيقات ما كه مراجعه شد ما يكي دو نفر شخصيت متدين پزشك فاضل داريم از اينها كه سوال كرديم با تحقيقاتشان براي من اين مقدار اطلاعات ارائه كرده اند كه ما در مطالعاتمان يك مورد ديديم كه كارمند كه در همان توليدگاه آبجو مي گويد كه ما آبجو درست نمي كنيم، اخيرا آبجويمان را از چين مي آوريم. نكته دومي كه داشتيم كارشناسان خودمان گفتند كه به خبرگان توليدگر اعتماد نشود، چون اگر آنها بگويند اشكال دارد، توليد ندارد. غرض معلوم است كارشناساني دولت از بيرون فرستاده اين كارشناسان كه رفتند و تحقيق كردند نتيجه تحقيق همان واسطه هاي ما اين شد كه ما ديگر پس از اين لب به آبجوها نمي زنيم. ديد كه شبهه دارد چون ماء الشعير و فقاع است.
 ماء‌ الشعير سه قسم است
 اما اين محققين ما گفته اند كه ماء الشعير كه مي گيرند، اسمش ماء الشعير هست ولي لغتا و فقها فقاع به ماء الشعير اطلاق و اختصاص مي يابد. اين ماء الشعير به طور عمده، دو قسم است:
 قسم اول
 يك قسمش را مي گويند كه نصفش آب است مثلا دو كيلو آب دو كيلو جو اين را كه جوشانند پس از كه يك سوم برود و يك كيلو باقي ماند دو سومش برود ظاهرا گفته اند كه مي گويند ذهاب ثلثين شده و ديگر خمري نيست و آبجو محرمي هم در كار نيست. ظاهرا به ما گفته اند كه قسم محللشان اين بود. در حالي كه ذهاب ثلثين درباره آب انگور است و درباره فقاع كه نيست و هيچ خصوصياتي در روايات هم نيامده فقط فقاع محرم الشرب و نجس است. بعد از كه هيچ خصوصياتي نيامده بود، ما ذهاب ثلثين را ديديم شايد فتوا گرفته اند كه جائز است و محلل الشرب است. در اين رابطه ما روايتي داريم در ابواب اشربه محرمه باب 2 حديث 1 صحيحه عبد الله بن سنان ؛ سند از آن سندهاي اعلائي است محمد بن يعقوب عن علي بن ابراهيم عن ابيه عن ابن محبوب عن عبد الله بن سنان عن ابي عبد الله عليه السلام قال:. «كُلُ‌ عَصِيرٍ أَصَابَتْهُ‌ النَّارُ فَهُوَ حَرَامٌ حَتَّى يَذْهَبَ ثُلُثَاهُ وَ يَبْقَى ثُلُثُه» اين اطلاق دارد كه عصير مقيد به عنب نشده بعد هم كل عصير كه گفته است عصير خاص نيست و الا اگر عصير عنب بود مي گفت اذا اصابته النار العصير در حالي كه گفته كل عصير. ظهور دارد در اينكه هر نوشيدني از مشروبات باشد، كه غليان بكند نجس است تا اينكه ذهاب ثلثين بشود. ظهورش عموم است و عمومش شامل فقاع هم مي شود. اين دليل ما در اين رابطه نكته ديگر هم اولويت است؛ ‌خمر منزل عليه است و فقاع منزل است. فقاع نازل منزله خمر است در صورتي كه منزل عليه رتبه بالا با ذهاب ثلثين طاهر بشود، فقاع هم با ذهاب ثلثين طاهر خواهد شد كه تنزيل هم تنزيل موضوعي شده كه الفقاع خمر استصغرها الناس كه اولويتي است كه از نصوص استفاده مي شود. نه اولويت عقلي تا شما بگوييد كه فحوا كه نيست قريب به قياس است. از نصوص كه گرفته شود، حجيت و اعتبار ندارد. بنابراين تا اينجا ذهاب ثلثين بشود، همان طور كه خبر داده اند محققان كه فقاعي كه ذهاب ثلثين بشود و در بازار عرضه مي شود و ماء الشعير حلال است، اشكالي نداشته باشد. اين قسم اول بود ما در اين قسم اول، اشكالي داريم كه در صفحه تحقيق خواهد آمد كه اولويت به چه معناست و اطلاق به چه صورت است.
 سوال و جواب اولويت معنايش اين شد كه خمر، منزل عليه و حقيقي است. فقاع منزل است و حكمي است و تنزيل هم موضوعي شده پس آنجا كه ذهاب ثلثين در منزل عليه مطهر بود، در منزل هم بايد مطهر باشد.
 قسم دوم كه مربوط به خارجي هاست
 قسم دوم از ماء الشعير كه ظاهرا براي خارجي هاست كه جو كشت مي شود، در وضعيت جوانه زدن كه رسيد، بيرون مي آورند يك جوي آب دار مي شود . اين جويي كه آب دارد داخل خودش، شايد كميت زيادي از اين جو با تقطير از آن قطره قطره بيرون مي آورند كه آب خود جو هست با شكل خاصي كه اهل اعمال فساد و افساد اين برنامه ها را دارند. اين را كه انجام دادند هر چند كميت محدود باشد، ولي چون تاثيرگذاري بالا دارد، مقدار كم آن را بگيرد به مايع ديگر هم اضافه كند، آن حالت روحي و نشاط شبيه مستي براي انسان بوجود مي آورد اثرش را مي كند. اين همان آبجو اصلي هست كه محرم الشرب است و نجس است. حالا يك مقدار مايع ديگر اضافه شده يا نشده كاري نداريم خود آبجو پالايش و آماده با تقطير پس از جوانه زدن جو. اين قسمت اصلي فقاع هست كه گفته مي شود كه در حرمت و نجاستش شكي نيست.
 سوال و جواب در تقطير و تبخير حالت غليان نسبت به خود او بوجود مي آيد. غليان در حقيقت يك فشار از آتش بر روي جسم است. اما اگر جسم كوچك باشد و آن فشار لازم كه آمد كه از او چيزي بيرون زد مي شود غليان. غليان كل شئ بحسبه بعد از تبخير و تقطير توسط القاء حرارت قطعا آنجا غليان محقق است.
 قسم سوم
 قسم سوم اين است كه ما از صنعش اطلاع نداريم، ولي ساخته شده مي آيد. مثلا آبجويي است خميرمايه اش قسمتي آماده بسته بندي شده از بلاد كفر مخصوصا از چين و كره اينها وارد مي شود و ارزان هم هست، اين آبجو كه وارد مي شود بعد در كارخانه توليدگاه چيزي به آن اضافه مي شود و بعد بسته بندي مي شود كه سرمايه اش از آن گرفته اين سه قسم از نظر موضوعي براي شما بيان شد موضوع را فعلا خوب فهميديم و حكم را فعلا بيان نمي كنيم. اين تحقيق موضوعي كه تا به اينجا رسيده است، كه ظاهرا بيشتر از اين در قلمرو تحقيقات فعلي چيزي به دست نمي آيد، موضوع تقريبا مشخص شد كه آبجو سه قسم است چه احكامي دارد حرمت شرب، نجاست ان شاء‌الله جلسه آينده

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo