< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

91/07/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 و لا فرق بين العصير و العنب ...
 سيد طباطبائي يزدي1 مي فرمايد: «و لا فرق بين العصير و نفس العنب فاذا غلي نفس العنب من غير ان يعصر كان حراما و اما التمر و الزبيب و عصيرهما فالاقوي عدم حرمتهما ايضا بالغليان و ان كان الاحوط الاجتناب عنهما اكلا»
 يادآوري بحث گذشته
 مي فرمايد: اشكالي در حرمت عصير عنبي نيست بعد از غليان و قبل از اسكار، اما در مورد نجاست آن گفته شد كه اقوي طهارتش هست و اما حرمت، مربوط به غليان نيست بلكه نشيش هم كافي است كه حرمت شرب مي آورد. نجاستش هم شرح داده شد كه ثابت نيست، البته احتياط جاي خودش را دارد.
 اما بحث در فرق حكم غليان عصير عنبي و خود عنب
 و بعد مي فرمايد: «لا فرق بين العصير و نفس العنب» عصير آب انگور است؛ مي فرمايد: فرق نمي كند در حرمت شرب كه عصير غليان پيدا كند و يا خود عنب. منظور از اين خود عنب، بدون باز شدن و بيرون آمدن آب آن نيست بلكه منظور اين است كه انگور، آبش را با فشار جدا كنيد، غليان كند يا خود انگور بگذاريد در ظرف بجوشد آبش بيرون بيايد. فرق نمي كند بين ماء عنبي به وسيله عصر بيرون بيايد يا بوسيله حرارت بيرون بيايد چون عصر در حرمت خصوصيتي ندارد.
 نظر شيخ انصاري و مرحوم آقاي خويي در اين مورد
 لذا شيخ انصاري1 كتاب طهارت بحث عصير مي فرمايد: اين كه عصير گفته اند براساس اغلبيت وجود است كه در خارج اغلب اينگونه اتفاق مي افتد كه آب انگور را بر اثر فشار بيرون مي آورند، بعد مي جوشانند و الا هيچ خصوصيتي ندارد و دخل مستقيم موضوعي در حرمت ندارد. سيد الاستاد1 مي فرمايد: كتاب تنقيح جلد 3 صفحه 113 كه عرف بين آب بيرون آمده از انگور توسط فشار و عصر و آب بيرون آمده از انگور توسط حرارت و جوشيدن فرقي نمي بيند. مخصوصا حكمت حرمت شرب را از روايت ربيع شامي كه در وسائل الشيعه جلد 17 باب 2 از ابواب اشربه محرمه حديث 2 به دست مي آيد كه حكمت، عصر نبود. حكمت اين بود كه منازعه حضرت آدم 7با شيطان عليه اللعنه نسبت به استفاده از آب انگور بود و روح القدس حكم كرد كه بعد از غليان دو ثلثش براي شيطان نجس و حرام و براي اهل حرام لذا هر كسي كه حرام خور است در خط شيطان است از اول و هر كس به حرام و لقمه حرام ميل و تمايلي دارد نزعات شيطاني است و يك ثلث باقي مانده گفت براي حضرت آدم هنيئا له و عافيه كه نه سكري دارد و نه نجاستي حكمت آنجا گفته شد عصير فشار و فشردن حكمت نيست.
 آيا غليان آب انگور داخل خود انگور به صورت خود جوش ممكن است
  مي فرمايد: انگور در داخل ظرف گذاشته شود در اثر غليان آبش بيرون بيايد فرق نمي كند. اما اگر فرض كنيم انگور در داخل ظرف بجوشد و آب در داخل انگور غليان كند مي فرمايد اين يك فرضي است مي فرمايد: مگر انگور يك مشك است كه داخلش بجوشد و رويه اش محفوظ باشد با يك فشار حرارت متلاشي مي شود پوسته آن ته مي كشد آب آن بالا مي آيد اين چه حرفي است كه گفته شود اگر آب انگور داخل انگور غليان كند چه حكمي دارد اصلا تخيل است درست هم همين است بنابراين همان طور كه سيد1 فرمود فرقي بين عصير و غير عصير در اين حكم حرمت نيست.
 و اما التمر و الزبيب و عصيرهما فالاقوي عدم حرمتهما
  اما بحث بعدي: «و اما التمر و الزبيب و عصيرهما فالاقوي عدم حرمتهما ايضا بالغليان» اما عصير زبيب و عصير تمر اقوي اين است شربشان حرام نيست هر چند احتياط مستحب اجتناب از شرب و اكل عصير است من حيث النجاسه. اينجا كه گفته است و ان كان الاحوط الاجتناب عنهما اكلا اصطلاح فارسي به كار برده است اصطلاح عربي آن شربا است عصير و نوشيدني شرب مي شود در اصطلاح عربي نه اكل، اين اكلا ذوق فارسي است و ان كان الاحوط عنهما از عصير زبيب و عصير تمر شربا بل من حيث النجاسه ايضا از جهت احتمال نجاست هم بدهيد احتياط است اين مطلب را كه ايشان عنوان مي كند ببينيم مشهور چيست و غير مشهور چه مي فرمايد و ادله آنها از چه قرار است؟
 فرق در علت و حكمت
 سوال و جواب: حكمت ارتباط اختصاصي با عمل ذات الحكمه ندارد، قابل جدايي و تفكيك هست. اما علت ارتباط اختصاصي دارد كه قابل تفكيك نيست و معلول دائر مدار علت است وجودا و عدما و عمل داراي مصلحت و حكمت دائر مدار حكمت است وجودا نه عدما.
 اعتبار سهل بن زياد
 سهل بن زياد روايت را صاحب وسائل نقل مي كند روايت را محدثين در جوامع معتبر روايي نقل كرده اند. الامر في سهل، سهل اعتبارش خالي از وجه نيست. هر چند سيد الاستاد1 براي سهل مخصوصا موضع گيري دارد اما در مجموع سهل بن زياد امرش سهل است و بحث هم درباره بيان حكمت است و درباره حكم نيست در اينجا هم به نحوي تساهل راه دارد.
 توضيح در مورد عصير زبيب و نبيذ الزبيب
 اما عصير زبيب و حكم آن: عصير زبيب عبارت است از آب كشمش كه جوشيده شود كه خود كشمش، آب آن طبيعتا خشك مي شود، كشمش را مي گذارند داخل آب يك مدتي تا اينكه آن آب نفوذ كند و حلاوتي بعد آن را بجوشند بعد از غليان مي شود عصير زبيب كه در اصطلاح خاص كه به آن مي گويند انگور عصير العنب و در زبيب مي گويند نبيذ الزبيب اين آب جوشانده كه از كشمش استفاده كند در اصطلاح مي گويند نبيذ الزبيب. پس از كه موضوع تعيين شد حكم آن از لحاظ نجاست، نبيذ علي الظاهر اتفاق بر طهارت است.
 نظر شيخ انصاري و خويي
  و گفته مي شود مخصوصا صاحب حدائق1 كه اجماع هم در اين رابطه منعقد است حدائق جلد 5 بحث عصير و شيخ انصاري 1كتاب طهارت صفحه 363 مي فرمايد: پس از تعرض به اجماع و اتفاق كه دليل بر طهارت نبيذ، عدم دليل بر نجاست است و اصاله الطهاره و استصحاب هم علي وجه به عنوان مويد هست. اما مطلب روشن است سيد الاستاد1 هم مي فرمايد: در اين رابطه درباره طهارت نبيذ اتفاق بين علما محقق است.
 فرق نفي خلاف و اتفاق و اجماع و تسالم و ضرورت
  و گفته شد كه سطح اتفاق از اجماع؛ نفي خلاف و اتفاق در يك رتبه است. اتفاق هم به اتفاق جمعي به كار مي رود نفي خلاف هم خلاف از جمعي ديده نشده اما اجماع مرتبه بالاتر از نفي خلاف و اتفاق كه آراء كل فقها به طور دقيق جمع آوري شده و به طور دقيق جمع آوري شده است. در شكل اثباتي و از اجماع بالاتر، تسالم است. تسالم اين است كه درباره يك امر با ديد قطعي و ضروري بنگرد. تسالم يعني امر مسلم است و آن روي اش مي شود ضروري كه ديگر نياز به مدركي و غير مدركي بودن ندارد. پس از كه گفته شد طهارتش مورد اتفاق است اما درباره حرمت شرب بين متاخرين عده اي اعلام كرده اند كه شربش حرام است.
 ادله شيخ انصاري براي طهارت نبيذ استصحاب حكمي و ...
  شيخ انصاري مي فرمايد: در اين رابطه ادله اي اقامه شد 1. اصل 2. نصوص اما اصل عبارت است از همان اصلي كه علامه طباطبائي1 در مصابيح الاحكام آورده
 توضيح در كلمه طباطبايي در فقه كه مراد مرحوم بحر العلوم است
 (منظور از علامه طباطبائي1 در فقه بحر العلوم اول است صاحب مصابيح الاحكام كه بسيار فقيه عظيم الشاني است اما كتابش تا الان مخطوط است و چاپ نشده كه يك مقدارش مخطوطات است و يك مقدارش صاحب جواهر1 نقل مي كند كه استادش هست كه ايشان استاد خودش را علامه طباطبائي را آنقدر تقدير مي كند مي گويد سيد الاستاد بل استاد الكل قسمتي را صاحب جواهر1 نقل مي كند و قسمتي را سيد عاملي1 صاحب مدارك نقل مي كند و اين كتاب اگر چاپ بشود يك سرمايه است. در مصابيح الاحكام آن نفس گرم تشرفي اش هنوز هست ما درباره تشرف فقها اگر حرفي داشته باشيم كسي كه بيشترين تشرف را به محضر آقا داشته است سيد بحر العلوم است آن نفس گرم تشرفي اش هنوز در اين كتاب مي درخشد شيخ انصاري1 با چه احترام كه استاد استادش هست صاحب جواهر1 با چه احترام بنده حقير ديده ام در تعريف بعضي از اعاظم بيع را يك تعريفي خوبي اعلام كرده، ديدم در مصابيح الاحكام است). شيخ انصاري1 مي فرمايد: سيد علامه طباطبائي1 مي فرمايد: ما اينجا حرمت و نجاست را بوسيله استصحاب حكمي اثبات مي كنيم حكم قبلا حرمت و نجاست بود شك مي كنيم آن باقي مانده يا نه استصحاب جاري است اين كشمش حقيقتا انگور است حكم ا نگور پس از غليان حرمت و نجاست بود همان حكم را استصحاب مي كنيم و حقيقت يك چيز است. در تبديل موضوع ماهيتي، ماهيت انگور و كشمش يك چيز است. ديگر خشك شدن و تر بودن موضوع را عوض نمي كند. يك قيد اضافي است حقيقت است. بنابراين استصحاب حكمي كنيد يك حقيقت است و يك خواص از نظر علمي و تغذيه اي و غيره و ماليت، بنابراين موضوع كه وصفي خارج از ماهيت هست و دقيقا در استصحاب هم همين است كه اگر وصف كم و زياد نشود كه قضيه متيقنه و قضيه مشكوكه به وجود نمي آيد، با كم و زياد شدن وصف آنجا عنب بود اينجا مي شود كشمش استصحاب حكمي مي كنيم اين استصحاب حكمي را ايشان به شكل استصحاب حكمي اعلام بكند.
 تاسيس عنوان استصحاب تعليقي در فقه توسط شيخ انصاري و رد آن
  محقق اصول و پرچم دار تطور اصول شيخ انصاري1 براي اين استصحاب يك عنوان اعلام مي كند: استصحاب تعليقي و مي گويد: اين استصحاب استصحاب تعليقي است. به اين معنا كه موضوع فرضي در نظر گرفت و مستصحب فرضي در نظر گرفته مي شود كه مي گوييم اين كشمش اگر انگور بود مي جوشيد و غليان پيدا مي كرد نجس و حرام حالا كه كشمش است جوشيده و غليان پيدا كرده همان حكم قبلي را استصحاب مي كنيم. مي فرمايد: استصحاب تعليقي از اساس معلق است، فرضي است؛ مستصحب وجود واقعي ندارد، مستصحب مجرد فرض است واقعيت ندارد مع التنزل مي فرمايد: اگر تنزل هم بكنيم، موضوع فرق مي كند؛ شما بين انگور و كشمش كه استصحاب نمي كنيد بين عصير انگور و آبي كه از بيرون آمده كنار كشمش قرار گرفته اين جوشيده اين آب مطلق است و آب انگور دو تا ماهيت از اساس جدا بوده؛ در اين قضيه كشمش آب با كشمش همراه شده آب مطلق كجا آب انگور كجا تغيير موضوع از واضحات و قطعيات است اين فرمايش را ايشان را دارد.
 ملاحظات محقق همداني و سيد حكيم در استصحاب تعليقي
 بعد از ايشان فقيه همداني و سيد الحكيم0 در اطراف اين استصحاب يك ملاحظاتي دارند كه بايد توجه شود محقق همداني مي فرمايد كه استصحاب اگر تعليقي باشد درست است، دليل استصحاب تعليقي را شامل نمي شود استصحاب تعليقي از اعتبار برخوردار نيست.
 به نظر محقق همداني استصحاب در اين جا تنجيزي است نه تعليقي و استصحاب در حكم موضوعي هم جاري است
  اما استصحاب تنجيزي داريم، استصحاب تنجيزي عبارت است از سببيت و ملازمه كه ما سببيت را استصحاب ميكنيم؛ براي حرمت در مرحله عنب غليان سبب بود، براي حرمت و نجاست آن سببيت را ما استصحاب مي كنيم. سببيت هم از احكام وضعيه است و قابل استصحاب است حكم شرعي فرق نمي كند كه حكم وضعي باشد يا تكليفي، حكم شرعي است و قابل استصحاب پس استصحاب مي شود استصحاب تنجيزي نه تعليقي اين نقد را كه مرحوم محقق همداني 1كتاب طهارت از مصباح الفقيه جلد اول صفحه 551 تا 552 مي فرمايد جوابش را در اصول بحث مي شود.
 سيد الحكيم در مستمسك العروه نسبت به وحدت سسبيت در انگور و كشمش اشكال مي نمايند
 سيد الحكيم 1در كتاب مستمسك العروه جلد 1 صفحه 415 و 416 مي فرمايد: استصحاب اگر نسبت به سببيت باشد اركانش تمام نيست براي اينكه سببيت جعل شرعي ندارد علي ما هو التحقيق و اگر ادعاي ملازمه بين غليان و نجاست كه يك عنوان انتزاعي است ملازمه انتزاع مي شود، اصلا در معرض حكم شرعي قرار ندارد. اين جوابي بود كه از استصحاب تنجيزي در اين رابطه سيد الحكيم1 فرمود: اضافه كنيم درباره سببيت مي بينيم سببيت غليان، مطلق نيست غليان، مضاف و مشروط است. غليان عصير، موضوع حكم است غليان مطلق كه نيست اگر غليان مطلق باشد آب هم غليان مي كند بنابراين غليان مضاف يعني غليان عصير موضوع حكم است و سبب است پس آن سببيت اختصاصي است آن غير از غليان آب كشمش است كه از بيرون آمد با كشمش همراه شد و غليان پيدا كرد اين ديگر غليان عصير نيست سببيت براي آن بود اينجا سببيت راهي ندارد و همين طور ملازمه بين غليان عصير و حرمت و نجاست است نه بين غليان مطلق و الا هر نوشيدني غليان كند بايد حرام و نجس باشد.
 نظر مرحوم آقاي خويي در تنقيح العروه در اين باره و ردّ استصحاب تعليقي
 سيد الاستاد1 كتاب تنقيح العروه جلد 3 صفحه 113 تا 114 مي فرمايد: اين استصحاب اشكالات زيادي دارد قطع نظر از اشكال تعليقي كه استصحاب تعليقي در دايره استصحاب قرار ندارد تا شما آن را استصحاب كنيد چيزي نيست فرضيات كه استصحاب نمي شود قطع نظر از آن دو تا اشكال عمده كه شرح اين معنا جلسه آينده

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo