< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

90/11/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 در توجيه طهارت عامه، تفسيم كفر به كفر دنيوي و اخروي است
 توجيه دوم درباره حكم مخالف ولايت تقسيم كفر به اخروي و دنيوي. مرحوم صاحب جواهر در كتاب جواهر جلد 6 صفحه 60 ميفرمايد كه مذهب شيعه براين است كه كفر دو قسم است كفر اخروي و كفر دنيوي تعارضي كه در دو دسته از دليل برخورديم به اين دو تا قسم از كفر حمل مي شود
 ولايت شرط قبول اعمال در آخرت است
  به اين معني كه كفر اخروي آن است كه در دنيا و ظاهر طهارت داشته باشند و ذبيحه شان پاك باشد و مشكلي در كار نباشد اما در آخرت اعمالشان قبول نميشود و عذاب و گرفتاري هم دارد. مخالفين ولايت از اين دسته كفر دارند؛ كفر اخروي
 سوال و جواب بنابراين ولايت شرط قبول است ما البته ولايت را شرط قبول اعلام نمي كنيم براساس اين توجيه اينگونه مي نمايد كه ولايت شرط قبول است
 فايده تفسيم كفر به دنيوي و اخروي نزد صاحب جواهر
 و بعد ايشان مي فرمايد پس در دنيا كفر ندارند براي اينكه شهادتين اقرار مي شود و اقرار بشهادتين اسلام ظاهري مي آورد در اين دنيا احكام ظاهري اسلامي بر آنها بار است از باب طهارت و حليت ذبيحه اما اسلام واقعي كه ا عمال مقبول اهل بهشت اهل ثواب و جنت نيستند. مي فرمايد اين مطلب در مذهب شيعه مسلم است مسلم كه شد اينها كفر دنيوي ندارند چون اقرار بشهادتين كافي است و كفر اخروي دارند چون منكر ولايتند و از ثواب و بهشت محرومند صاحب جواهر مي فرمايد كه اين توجيه دوم اگر تامل بشود اين حمل دوم احري است از حمل اول براي اينكه اگر كسي تامل بكند و دقت بكند مي بيند كه شهادتين كه مي گويد و نصوص هم مي فرمايد كه شهادتين براي تحقق اسلام كافي است اين توهم بوجود مي آيد انكار ولايت نقشي نداشته اعمالي كه انجام بدهد قبول رحمت واسعه هم است كل اعمالش هم قبول اهل بهشت هم هستند انكار ولايت كان لم يكن اين توهم بوجود مي ايد صاحب جواهر مي فرمايد براي دفع اين توهم اين تقسيم بندي كفر دنيوي و كفر اخروي پاسخ مي دهد مي فرمايد كه شهادتين كه باعث تحقق اسلام مي شود در اين دنياست اينجا كفر دنيوي ندارد
 شرط تحقق سبقت رحمت بر غضب الهي
  اما انكار ولايت كه در حقيقت انكار مستقيم رسول الله و رد بر رحمت خداست رحمت خدا وقتي شامل كسي مي شود كه فرد رحمت خدا را رد نكند رد بر رحمت است چون پيامبر رحمه للعالمين است رد بر همه توصيه هاي موكد نسبت به ولايت رد بر رحمت خداست اهل عذاب است و از اعمالشان ديگر هيچ سودي نمي برند اين توجيه مي فرمايد احري است براي تقويت اين توجيه مي توانيم از نصوص كمك بگيريم
 روايت صحيحه زراره از امام باقر(ع)
 كتاب اصول كافي جلد 2 كتاب ايمان و كفر باب ان الاسلام يحقن به الدم نصوص زيادي است مكرر از جمله همان روايت سفيان بن صمت از امام صادق كه عبارتش عبارت واضحي است ديروز هم اشاره شد الان هم به استناد كنيم بيان خيلي شفاف است امام مي فرمايد فقال عليه السلام الاسلام هو الظاهر الذي عليه الناس اشعار دارد كه امنظور از ناس مخالفين ولايت باشند و بعد كلمه ظاهر هم در ان امده است مي فرمايد اين اسلام شهاده ان لا اله الا الله خلاصه اين اسلام شهادتين است شهادت بر توحيد و شهادت بر نبوت و رسالت از اين روايت استفاده كرديم در جهت تقويت توجيه دوم كه اسلام دنيوي براي مردم يا مخالفين توسط شهادتين بوجود مي آيد و اما مطلب دوم كه اينها مخالفين ولايت اعمالشان مقبول نيست نص ديگري داريم در همين كتاب باب دعائم الاسلام حديث شماره 5 سند صحيحه است علي بن ابراهيم عن ابيه و عبد الله بن الصلت جمعيا عن حماد بن عبيسي عن حريز بن عبد الله عن زراره همه روات اجلا و ثقاتند عن ابي جعفر عليه السلام قال بني الاسلام علي خمسه اشياء تا ولايت بعد هريكي از اين پنج تا بناء را امام شرح مي دهد تا مي رسد به ولايت مي فرمايد حديث طولاني است در ذيل روايت فرموده است لو ان رجلا قام ليله و صام نهاره تصدق بجميع ماله و حج جميع دهره اين مقدار عمل و لم يعرف ولايه ولي الله فيواليه و يكون جميع اعماله بالدلاله اليه اين همه اعمال انجام بدهد شب زنده دار روز نماز بپدادارد تمام اموالش را صدقه بدهد همه سالهاي عمرش را حج بدهد اگر ولايت ولي خدا را معرفت نداشته باشد و تمام اعمالش به راهنمائي ولي الله نباشد ما كان له علي الله عزوجل حق في ثوابه و لا كان من اهل الايمان هيچ حقي و طلبي از خدا ندارد براي دادن ثواب نسبت به آن اعمال به عبارت واضحتر تمام اعمالش باطل هباء‌منثورا هيچ اجر و پاداشي ندارد و اين صفت كفر اخروي است براي كساني كه مخالف ولايت هستند صاحب جواهر مي فرمايد حملي است احري و شاسته تر و زيبنده تر
 تحقيق مطلب
  اما تحقيق اين است كه اين توجيه باز هم قابل تاييد و قبول نخواهد بود
 اولا تقسيم كفر به دنيوي و اخروي باعتبار زمان و آثار است
 اولا تقسيم كفر به كفر دنيوي و كفر اخروي به اعتبار زمان و به اعتبار آثار است نه اينكه واقعا كفر دو قسمت از هم جدا باشد كه كفر اخروي باشد و كفر دنيوي نباشد يا كفر دنيوي باشد و كفر اخروي نباشد اثار كفر دنيوي نجاست عدم صحت مرابطه نزديك و عدم حليت ذبايح كفر اخروي آثارش عذاب عدم مقبوليت اعمال اين تقسيم به اعتبار آثار است اين اولا
 ثانيا با كدام دليل ميتوان گفت كه رد ولايت فقط كفر اخروي است؟
  و ثانيا پس از كه گفتيم تقسيم به اعتبار آثار است به چه دليلي ما مي توانيم بگوييم كه انكار ولايت كفر دنيوي است درحالي كه انكار ولايت رد مستقيم بر پيامبر اعظم است انكار اساس اسلام است ما به چه جراتي مي توانيم بگوييم كه رد بر ولايت فقط كفر اخروي است و كفر دنيوي نيست نگفتيم كه ايمان اخص است يعني ايمان كه بود اسلام هم هست پس مي توانيم بگوييم كه رد بر اصل و اساس ايمان رد بر اسلام به معناي كامل هم هست اين ثانيا
 شهادتين براي حديث اسلام لازم و براي استمرار اسلام كافي نيست
 و ثالثا شما كه گفتيد شهادتين باعث بوجود آمدن اسلام مي شود صحيح است اما حفظت شيئا و غاب عنك اشياء باعث بوجود آمدن اسلام در مرحله حدوث مي شود اما شهادتين براي استمرار اسلام كافي نيست براي استمرار شكي نيست كه مضافا بر شهادتين اطاعت و عدم انكار ضروري هم در نظر گرفته شود مثلا اگر كسي به شهادتين اقرار كند آنگاه قرآن را رد كند ضروريات را مستقيما رد كند ايا باز هم مسلمان است و شهادتين كافي است هرگز پس شهادتين شرط لازم است نه شرط كافي و اما نص دوم صحيحه زراره از امام باقر عليه السلام كه مي فرمايد كسي كه از ولايت بهره ندارد روز قيامت دستش خالي است اعمالش مقبول نيست آن روايت كفر اخروي به اصطلاح شما آثار كفر را در آخرت بيان مي كند و ان دليل نمي شود براينكه اينها در اخرت اعمالش مقبول نيست در دنيا مسلمان نيست هيچ دلالت بر اسلام و مسلمان بودن اين طائفه در دنيا ندارد آثار سلبي را در اخرت بيان مي كند بلكه اشعار دارد به كفر كاملشان كه خيال نكنيد كه عمل مي كنند هباء منثورا است و كفر است بنابراين اين توجيه دوم ديديم كه به بار ننشست و حمل بر كفر دنيوي و كفر اخروي وجهي نداشت و نصوص هم ديديم كه دلالتشان بر آن حمل كامل نيست مضافا براين خود صاحب جواهر در صفحه 61 از همين كتاب خودش مي فرمايد كه از سيد مرتضي نقل شده يا به ثبت رسيده كفر مخالف ولايت و استدلال شده بر مدعاي سيد به ايه 125 سوره انعام كه خداي متعال مي فرمايد كذلك يجعل الله الرجس علي الذين لا يؤمنون مفاد اين آيه اين است كه رجس آن صفت ذاتي كفره هست آن حالت لا تنفك كفار است و اين رجس در قرآن اعلام شده براي كساني كه ايمان ندارند ايمان نياورده اند اينهايي كه ايمان نياورده اند يعني ولايت قبول ندارند رجس حالت كفر براي آنها از سوي قرآن به ثبت رسيده اين آيه توجيه اول را تحت فشار قرار ميدهد كه فرق بين كافري كه در برابر ايمان قرار مي گيرد و كافري كه دربرابر اسلام نه كسي كه ايمان ندارد با صفت رجس در قرآن به ثبت رسيده اگر بگوييم كه منظور از رجس حالت كافر در روز قيامت است اين را اگر ادعا كنيم درعين حالي كه مقتضي ندارد مانع هم دارد به عبارت ديگر حمل رجس به روز قيامت به گرفتاري روز قيامت مي شود حملي نياز به دليل دارد بايد دليلي بر تقييد يا انصراف آماده كنيد نه انصرافي داريم ونه دليل بر تقييد پس رجس به همان حالت طبيعي كه صفت ذاتي براي كفره خواهد بود اين استدلال سيد هم رد توجيه را استحكام هرچه بيشتر مي بخشد
 اشكال (و من اقر بها ...) كه صرف شهادتين بر طهارت مسلم كافي باشد
 سوال و جواب اقر بها ورودي است قطعا براي استمرار شهادتين كافي نيست فقيه همداني هم مي گويد كه يك مرتبه كفر به توسط ترك شهادتين است يك مرتبه كفر بوسيله انكار ضرورت است اگر شهادتين را بگويد ورودي اين است كه اگر كسي اقر بهما به شهادتين و نداند ولايت در ورود اين درحال ورود درست است نقش ضرورتهاي فقهي انكار نماز انكار حج و الي اخر در جمع انكار خودش نص ديگر هم ميتوانيد پيدا كنيد كه
 اشكال كه ادلهاي بر طهارت عامه وجود دارد
 اگر كسي شهادتين را بگويد ورودي است واما اگر كسي شهادتين را بگويد كه محل بحث كل فقهاست شهادتين را بگويد اما قرآن را انكار مي كند اما نماز را با اين عظمتش انكار مي كند اين انكار ضروري ارتداد است خود شهادتين در استمرار كافي نيست
 اولا- آيه اكملت لكم دينكم
 سوال و جواب اولا كه گفتيد كه ما گفتيم كه در قرآن مي گويد اليوم اكملت لكم دينكم و اين دليل نمي شود كه قبل از اين دين كامل نباشد دين همان اسلام است دين تدريجي است اول كه پيامبر امد گفت لا اله الا الله تفلحوا تدريجا كاملش اليوم من كنت مولاه
 ثانيا مراوده ائمه با عامه
  و اما اشكال دوم شما كه مراوده با ائمه هست گفتيم كه حكم به مسلمان بودن اينها هم مورد اجماع است امام خميني مي گويد از واضحات است و مراوده و سيره ائمه شاهد بر اين مدعاست
 توجيه سوم براي طهارت عامه قول به اسلام حقيقي و حكمي
 اما توجيه سوم قول به اسلام حقيقي و اسلام حكمي اين توجيه به اين معناست
 نظر محقق همداني در اين باره
 كه چنانكه شيخ محقق همداني در جلد اول مصباح كتاب طهارت صفحه 564 مي فرمايد اسلام دو قسم است اسلام حقيقي و اسلام حكمي اسلام حقيقي ان است كه معتقد به اصول و ملتزم به فروع اين تعريف مسلمان حقيقي است و تمام آثار هم برآن مترتب مي شود اما اسلام حكمي آن است كه اين شرائط را ندارد اعتقاد به اصول و التزام به فروع را ندارد يك جايي از فرع يا اصل اشكال دارد اما به دليلي يا به دلائلي حكم اسلام درباره اش جاري مي شود مسلمان حكمي است گفته بوديم كه عنوان حقيقي و حكمي معنايش اين است كه عنوان حكمي كه در حقيقت عنوان تنزيلي است اين معناي عنوان حكمي است نازل منزله عنوان حقيقي مي شود ماهيه عنوان حقيقي نيست در حكم نازل منزله عنوان حقيقي مي شود مثل طهارت تنزيلي مثل محرميت تنزيلي بنابراين توجيه ما اين است كه از يك سو مي بينيم كه انكار ولايت انكار ضرورت و رسالت است و كفر از سوي ديگر براساس نصوص و سيره انكار ولايت از سوي مخالفين كفر نياورده و انها مسلمانند پس احكام اسلامي بار مي شود طهارت و حليت ذبايح و صحت معاملات و مراودات اين توجيه فقيه همداني كه از فقهاي فوق العاده ريزنگر دقيق است كه در تشخيص بعضي از فقهاي نجف گفته مي شود دقت ايشان يا كم نظير يا عديم النظير باشد با اين دقت توجيه را اعلام كرد كه اسلام حقيقي و اسلام حكمي با اين مستندات شهادتين و نقش ولايت درست حمل مي كنيم اسلام مخالفين را به اسلام حكمي، درست و صحيح و مشكل حل شد
 تحقيق مطلب
  اما تحقيق اين است كه اين توجيه هم اساس درستي ندارد براي اينكه اين توجيه آنگاه مي شود كه درست باشد كه وجه جمعي از سوي شرع امده باشد اين جمع خوبي است اما از طريق فهم و ذوق عالي يك جمعي كه براساس ذوق باشد هرچند ذوق فقهي است اين مي شود يك توجيه استحساني دليل ندارد و شاهد بر جمع وجود نيست از مصاديق جمع تبرعي است جمع تبرعي در فقه اساسي ندارد مضافا بر آن ما از كجا مي توانيم به ضرع قاطع اعلام بكنيم كه پس از انكار ولايت اسلام حكمي وجود دارد انكار ولايت كه يك ارتداد حقيقي شد ديگر زمينه براي اسلام حكمي هم نخواهد داشت اين توجيه كه به بار ننشست توجيه چهارم قول به اينكه كفر مراتب دارد شرح مسئله براي جلسه بعد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo