< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

90/11/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 ادامه بحث از سند حديث غدير
 درباره سند حديث غدير در مجامع روايي اهل بيت بحث مي كرديم سه تا منبع را گفتيم كه عبارت بود از جامع الاخبار و احتجاج و معاني الاخبار منبع چهارم كافي در كتاب كافي هم اين سند يراي اين روايت امده است
 ذكر سند حديث غدير در اصول كافي (كتاب الحجه)
 جلسه قبل گفته شد كه مرحوم كليني اين حديث را عنوان نكرده است عزيزان خيلي حساس شدند كه چرا مرحوم كليني نقل نكرده است جواب اين است كه مرحوم كليني عنوان مستقل نزده اما در ضمن بحث ولايت اين حديث را اورده است
 حديث شماره 4 (كتاب الحجه- باب ما نص الله عزوجل ...)
  از جمله كتاب اصول كافي جلد 1 باب ما نص الله عزوجل و رسوله علي الائمه كتاب حجت حديث شماره 4 حديث هم صحيحه اعلايي است علي بن ابراهيم عن ابيه عن ابن ابي عمير عن عمر بن اذينه عن زراره و فضيل بن يسار و بكير بن اعين و محمد بن مسلم و بريد بن معاويه از چهار نفر اوتاد و اجلا جميعا عن الامام الباقر في حديث حديث طولاني است تقريبا ده سطر تا انجا كه مي فرمايد فاوحي الله عزوجل اليه يعني الي الرسول ياءايها الرسول بلغ ما انزل اليك تا اخر فصدع بامر الله تعالي ذكره فقال بولايه علي يوم غدير خم فنادي الصلاه جامعه و امر الناس ان يبلغ الشاهد الغائب ترجمه آزاد در يك جمله رسول الله پس از نزول اين آيه اقدام كرد بپا خاست تا ولايت علي را در روز غدير به همه مردم اعلام كند و بفرمايد كه حاضرين به غائبين اعلام كنيد
 حديث شماره 6 (كتاب الحجه- باب ما نص الله عزوجل...)
  و در حديث شماره 6 باز هم محمد بن يحيي عن احمد بن محمد و محمد بن الحسين جميعا احمد بن محمد بن عيسي اشعري كه مي شناسيد از ثقات و اجلاست جميعا عن محمد بن اسماعيل بن بزيع كه از اجلا و ثقات است منصور بن يونس كه مورد اعتبار است ابي الجارود كه از نظر روايت مورد توثيق است عن ابي جعفر عليه السلام سند معتبر در اين روايت هم آمده است فنزلت آيه تبليغ فاخذ رسول الله بيد علي فقال ياءايهاالناس انه لم يكن نبي من الانبياء‌ ممن كان قبلي الا و قد عمّر الله حديث طولاني است پيامبر به مردم گفت كه مردم هيچ پيامبري نيامده است مگر اينكه عمر محدودي داشته و از دنيا رفته من هم از دنيا مي فرمود انگاه فرمود يامعشر المسلمين هذا يعني دست حضرت علي را بالا برده است وليكم من بعدي فليبلغ الشاهد منكم الغائب اين حديث هم دلالتش تمام سندش هم كامل هيچ شبهه و اشكالي در آن نيست
 استناد روايت به رواه شيعه تكميل است
 ما به اين نتيجه رسيديم در كافي با سند معتبر معاني الاخبار صدوق جامع الاخبار سبزوراي احجتاج طبرسي اين چهار تا كتاب معتبر با اسناد صحيح حديث غدير را اورده اند پس نتيجه گرفتيم حديث غدير از طريق روات اهل بيت در حد متواتر ثابت امده است
 دلالت حديث غدير
 مطلب دوم پس از كه سند درست شد دلالت روايت بر مطلوب يعني بر ولايت و امامت علي بن ابي طالب بسيار مهم و حساس مرحوم علامه اميني در كتاب الغدير جلد 1 صفحه 351 تا صفحه 410 و 411 درباره دلالت روايت بر مطلوب بحث مي كند و اشكالاتي كه احيانا گفته مي شود را هم رد مي كند مبسوط و مفصل اما آنچه وضعيت بحث فقه مي طلبد ما اولا به ظهور روايت مراجعه مي كنيم انگاه به فهم اصحاب و اخصائي و متخصصين و در قدم سوم هم شبهات را تعرض مي كنيم
 دلالت الست اولي منكم من انفسكم به عنوان مقدمه قضيه
  اما از لحاظ ظهور ديديم و مكرر براي شما عزيزان ياداور شديم كه متن اين حديث قبل از اينكه رسول الله صلي الله عليه و اله و سلم بفرمايد من كنت مولاه يك جمله را بيان مي كند تا مقدم و تالي براي بيان خودش ترتيب بدهد مي فرمايد الست اولي بكم من انفسكم اين جمله هم در متن روايات مسلم و بخاري آمده و هم در متون معتبر اهل بيت كافي و احتجاج و معاني الاخبار با اختلاف يسير
 بيان تالي قضيه (من كنت مولاه فهذا علي مولاه)
 بعد از كه اين جمله مي گويد بيان را ربط مي دهد به تالي مقدمش اين شد كه الست اولي منكم من انفسكم مقدم بيان اين است كه از مردم اقرار بگيرد كه آيا من اولي نيستم براي شما از انفس و از خودتان مردم كه اقرار كردند پس از گرفتن اقرار مي فرمايد فمن كنت مولاه فهذا علي مولاه يك تركيب است يك جمله به هم آميخته است مقدم و تالي است ديگر از حد سنخيت بالاتر است يك وقت مي گوييم سنخيت است وحدت سياق هست اگر چند جمله جدا باشد اگر يك جمله در شكل مقدم و تالي باشد قابل تفكيك نيست بنابراين اولي بودن پيامبر مي شود مقدم من كنت مولاه فعلي مولاه مي شود تالي بين مقدم و تالي كه تفكيكي امكاني ندارد از ظهور بالاتر است در حد تصريح است
 ظرافت كلمه انفسكم در روايت
 ما دنبال معناي اولي هستيم اولي زمامدار اولي امام اولي اولاي به تصرف در امور ان هم اولايي به معناي امام و معصوم اولي من انفسكم تصريح شده كه ولايت معصوم باشد نه اولاي نسبي كه نسبت به يك امر نسبي چقدر رسول الله اهتمام داشته كه كلمه من انفسكم تا شبهه پردازي شبهه نكند كه اولي در امور معيشتي و محدود است اولي من انفسكم ولايت معصوم اين ظاهر قضيه است با اين ظهوري كه نزديك به تصريح است شبهه و ابهامي وجود ندارد
 روايت نابي از امام رضا (ع) در مورد ولايت در كتاب الحجه
 مضافا بر اين مويد مطلب از نص حضرت امام رضا سلام الله تعالي عليه در همين كتاب حجت يك روايت امروز براي شما عزيزان مي خوانم اين روايت را درباره امامت مطالعه كنيد باب نادر جامع في فضل الامامه و صفاته سلف صالح ما قدماي نجف ما درباره اين روايت شايد شروحي هم دارند و از اوصاف امام مكانت و جايگاه امام نصب امام و ادله اي در اين رابطه از قران با بيان امام رضا عليه السلام در يك روايت پنج شش صفحه اي طلبه ها از لحاظ معرفتي بايد كارشان را كامل كنند اين روايت را بخوانيد مي بينيم كه امامت چيست ان هم از بيان امام رضا ان هم در جواب سوال از مسئله امامت كه سوال شده و امام چه جوابي كه داده است در همين روايت امام رضا مي فرمايد كه و انزل في حجه الوداع و هي آخر عمره صلي الله عليه و اله اليوم اكملت كلم دينكم و رضيت لكم الاسلام دينا مي فرمايد و امر الامامه من تمام الدين به همين تطبيق مي كند كه امر امامت از تمام كردن دين است از كامل كردن دين است مي فرمايد و اقام لهم عليا علما و اماما ديگر از تصريح هم بالاتر است هدف ما اين بود كه از من كنت مولاه امامت را بفهميم اين حديث مبارك و شريف از بيان امام رضا اين عبارت را اورده است كه اقام لهم عليا علما و اماما از لحاظ ادله هيچ ابهامي در كار نيست اين را كه فهم فقهي از ظاهر حديث
 استنباط معاني الاخبار و شافي از كلمه مولا در حديث غدير
 نكته دوم برداشت فقها و ادله فقها مرحوم صدوق در معاني الاخبار و سيد مرتضي در كتاب الشافي في الامامه هر دو درباره استنباط معناي ولايت كامل از اين حديث بحث كرده اند به معاني لغوي مولي و ولايت پرداخته اند و بعد شرحي داده اند كه حسب اصطلاح ما با اسان سازي خلاصه معناي كلام اين دو علم فقه و فقاهت اين مي شود مي فرمايد مولي در لغت نامه ها و در تفسير بر اساس آراء علماي لغت و مفسران سه معنا دارد 1. اولي به معناي ناصر و پسر عمو و بستگان نزديك 2. به معناي معتِق و معتَق كسي كه عبدي را آزاد كند و عبدي كه آزاد شده باشد هم مولي به او گفته مي شود 3.به معناي اولي هي موليكم در آيه قرآن كه آمده است آيه 15 سوره حديد هي موليكم يعني اگر شما راه درست نرويدد اين آتش است كه براي شما اولي است به معناي اولي هم در تفسير و هم در لغت لغت شناسان معروف مثل زجاج و فراء‌ كه از اعلام لغوي هستند و ابوعبيده اين سه نفر اعلام كرده اند كه مولي به معني اولي هم استعمال و اطلاق مي شود بنابراين سه معنا را داشتيم كه ثابت شد از ديد مفسرين و علماي لغت حالا مي رويم تطبيق مي كنيم
 نظر سيد مرتضي در مورد معني مولا
  سيد مرتضي مي فرمايد اگر مولي را حمل كنيم به معناي اول كه ناصر و ابن عم و بستگان اين ديگر عبث و بي فائده است سودي ندارد اين همه جمعيت و همه مي دانند عبث بودنش معلوم است كه مناسب بيان پيامبر نيست معناي دوم كذب است خلاف واقع است كه من معتِق يا معتَق هستم بنابراين اول و دوم كه درست نبود متعين است معناي سوم كه منظور از مولي اولاي به تصرف و احق به اداره و زمامداري است ثبت ولايه مولانا امير المومنين بنابراين راهي ديگر ندارد منطق سيد انقدر قوي است كه راهي ديگر نداريد
 سوال و جواب بعد از آن مي خواهيم بگوييم سيد مرتضي كه مراجعه كند به لغت ايشان در عين حال كه يك فقيه است آقاي عبد العلاي معري مي گويد كه فقيه اديب و متبحر در همه علوم مثل سيد مرتضي نديدم بنابراين بر اساس ادب و لغت و معاني بيان مرحله اول كه ظهور آيه بوديم كه گفتيم كامل است مرحله ادب و بلاغت روايت براساس كارشناسان و متخصصان ادب و بلاغت سيد شرح داد بر اساس معايير ادبي و بلاغي راهي نداريم بجز اينكه بگوييم معناي مولي اولاي به تصرف است و همان ولايت معصوم اين فهم فقها
 سوال كه چرا نام علي (ع) صريحا در قرآن كريم نيامده است
 سوال و جواب جوابش در ضمن داديم كه آقا امام رضا فرمود اقام لهم علما و اماما اما در نصوص سنيها همان طور كه سوال كردند كه يك مقدار دست بردند يك مقدار اختلاف نسخ به خاطر اين است كه رسول الله اين حديث را مكرر گفته در جاهاي مختلف ذكر كرده وجوابش اين است كه آدمي كه مي خواهد مثل فخر رازي ادمي كه في قلبه شي باشد اگر صريح هم مي گويد مي گويد خوب صريح گفت قصد نداشت اين را گفت به خاطر اينكه دل كسي را به دست اورد انكه منكر است و في قلوبهم غيظ از اين بالاتر تصريحات نمي شود يعني تصريحاتي كه درباره علي عليه السلام امده از ان بالاتر در قالب بيان امكان ندارد شما ديديد كه ان كه بيايد بيعت با ضرب در بگيرد ديگر مي شود با او بحث منطقي مطرح كنيد غاصب و كافري كه منطق سرش نمي شود چرا صريح نگفته اين جزء زمزمه هاي الوده نواصب است هيچ راهي كه نمانده كلمه امام نيست و الا انقدر تصريحات كه در قالب بيان و بلاغت و اهل اصطلاح هيچ چيزي كم گذاشته نشد و روايت از طريق خود ما دارد و از طريق سني ها هم دارد كه و انه لدينا لعلي حكيم ان و انه كه خدا خودش را انه مي گويد و لدينا لعلي به اسم خودش تطبيق نمي شود و انه لدينا پيش من خود من هستم معنا جور در نمي آيد از فقهاي حاضر در عصر خود ما هستند صريحا هم اعلام مي كند كه علي حكيم حضرت علي است روايات را جستجو كردم از طريق شيعه و سني ابن عباس مي گويد اما ما چيزي نمي توانيم بگوييم خلاف سياست است آيت الله صافي هست كه اعلام مي كند كه همين علي حكيم اسم اميرالمومنين است جواب بعدي اين است كه تمامي نصوص كمتر از اين ولايت در حد تصريح است حتي نماز به اندازه ولايت تصريح نشده چون انجا كه اختلاف نداريم هيچ حرفي نمي زنيم شرحش را هم از روايت اما انكه غيظ دارد دشمنان اميرالمومنين مي گويند كه كلمه امام نيامده
 اشكال فخر رازي در تفسير آيه 15 سوره حديد (هي موليكم)
 حالا يك اشكال از شبهه پرداز درجه يك دنيا فخر رازي كه در تفسير همين سوره حديد آيه شماره 15 كتاب تفسير فخر رازي جلد 29 صفحه 228 و 227 مي گويد كه شريف مرتضي استدلال كرده كه معاني سه بخش است شرح را قبول مي كند معناي مولي سه دسته است راهي براي اشكال نيست اما اشكالش را گوش بدهيد مغالط درجه يك تاريخ مي گويد مولي به معناي اولي تفسير نيست معناست يعني معناي حقيقي نيست معناي مجازي است براي اينكه اگر معناي حقيقي باشد مي شود مرادف مرادف اين است كه كلمه مترادفين يكي جاي ديگري به كار برود اسد جاي اسامه و ليث مرادف است
 اگر مولي به معني اولي باشد، استعمال مجازي شده است
 مثلا مي گوييد كه فلاني اولي من فلان نمي توانيد بگوييد فلاني مولي من فلان اولي به جاي مولي به كار نمي رود بنابراين مترادف نيست وتفسير نيست معناست منظور از تفسير يعني معناي واقعي منظور از معناي يك اطلاق مجازي پس مي گويد استدلال ساقط است با اين نكته دقيقي كه من گفتم استدلال ساقط است ديگر نمي توانيد به مقدمات اشكال كند انقدر سيد دقيق ذكر كرده
 جواب علامه اميني به اشكال فخر رازي
  اين اشكال را علامه اميني در ضمن بحث از معناي مولي از صفحه 350 تا اخر كتاب 411 ذكر كرده دو تا نكته مقدماتي علامه نقل مي كند (اولا اين حرفي كه تو مي زني كه استدلال ديگر ساقط است از خودتان نظام نيشابوري در تفسير خودش كه در حاشيه تفسير طبري چاپ شده جلد 11 صفحه 32 مي گويد هذا القول بالاسقاط فيه بحث لا يخفي از خودتان به خودتان اشكال مي كند همين تفسير طبري همين منبع صفحه 31 مي گويد هي موليكم يعني هي اولي بكم تفسير مي كند طبري كه امام و قدوه شماست) اما علامه نكاتي كه دارد اين است مرادف معنايش اين است كه اصل كلمه با اصل كلمه ديگر مساوي باشد اما در اضافات و تعلقات و تركيبات لازم نيست مساوي باشند يكي يك گونه تركيب دارد و تعدي دارد يكي گونة ديگر تعدي دارد اولي هميشه به من تعدي مي كند مولي به باء تعدي مي كند اين تعديها و اضافات اينها خارج از محدوده خود معناست لذا مي گويد خود اسم تفضيل را بياوريد افضل يك وقتي تعدي مي كند به جمع و تثنيه بدون واسطه افضل القوم اما مي شود بگوييم زيد افضل عمر نمي شود دو تا معناست؟ يك معنا يك كلمه يك صيغه علامه اميني كه در ادب هم حرف اول مي زند شاعر و اديب هست خودش مي گويد فخر رازي مثل صاحب تحفه اثني عشريه كه در ادبيات بي سواد بوده اينها حرفي از ادب مي زند مي گويد. ازهري مي گويد كه كلمه مرادف در عوض يا بدل از كلمه مرادف خودش به كار مي رود اگر مانعي نباشد يعني اگر مانعي بود سر جاي او قرار نگيرد پس اينكه اولي و مولي يكي با من تعدي مي كند يكي با من تعدي نمي كند اين دليل بر عدم ترادف نيست اين نكته دوم را علامه اميني اضافه مي كند كه ابووليد حنفي حلبي در كتاب روض المناظر مي گويد فخر علوم زيادي و دانش بالايي داشت در همه علوم مگر در ادب عربي در ادبيات عرب كسي نبوده بنابراين باز هم از علامه اميني يك مثال ديگر مي اورد شما كه به طور قعطي كه اعلام مي كنيد كه معناي مولي به معناي انصار است و مولاي مولا ناصر است مولاي انصار است ايا مي توانيد عوض موالي انصار به كار ببريد مي گويد استعمالي نديده ايم كه ناصر الدين را عوضش مولي الدين بياوريد يا قول حضرت عيسي من انصاري الي الله من موالي الي الله اينكه شما مي گوييد يقينا معنايش هست در جاي ان استعمال نشده بنابراين اشكال شما از اساس وارد نيست مولي به همان معناي اولي هست اضف الي ذلك مويداتي كه در اين رابطه وجود دارد ان شاءالله جلسه بعد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo