< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

90/11/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 ادامه بحث از ولي در آيه انما وليكم الله
 درباره معناي ولي در آيه ولايت انما وليكم الله بحث مي كرديم پس از كه شرح و تفسير آيه را طبق آراء مفسرين شيعه ياداور شديم رسيديم به شبهاتي كه ان شبهات را تعرض كنيم و پاسخ بدهيم تا معناي آيه كامل بشود
 شبهه اول- ولي دو معني دارد از كجا معلوم كه ولي به معني ناصر نيست
 شبهه اول درباره معناي ولي بود اشاره شد كه ولي به دو معنا امده است به معني ناصر و به معني احق و اولي از كجا مي توانيم از آيه به معناي احق و اولي بگيريم جوابش را شيخ طوسي فرمودند تركيب آيه به گونه اي است كه ولايت به معناي نصرت و والي به معناي ناصر را بر نمي تابد براي اينكه آيه با توجه تركيب و ساختار ولايت خاصه اعلام مي كند و ولايت خاصه همان احق و اولي را دارد اما ولايت به معناي نصرت يك همكاري و تعاوني عمومي بين همه مردم است ولايت عام و عمومي است اين جواب را كه شيخ طوسي دادند كه درست و كامل است با استفاده از اين جواب البته مي توانيم اين جواب را با قالب ديگري را مطرح بكنيم بگوييم ولايت داراي دو درجه هست درجه ابتدايي و عمومي 2.درجه نهايي و اختصاصي درجه ابتدايي مال همه مردم است همه هميار هم همكار هم و كمك هم اين ولايت عمومي و درجه ابتدايي است اما درجه نهايي ولايت عبارت است از معناي كامل آن به معني احق و اولي در تصرف كه طبيعي است كه درجه اعلي معني درجه ادني را هم در ضمن دارد ان احق و اولي ناصر هم هست اين جواب شيخ طائفه بود درباره شبهه اول كه شبهه اول يعني شبهه در معناي ولايت كه هم به معناي نصرت هم هست و هم احقيت
 مويدات اين كه ولي به معني احق و اولي است
  مويد بر اين مطلب هم اشاره كرديم همان است كه علامه طباطبايي فرمود كه منظور از ولايت در هر سه موردي كه در آيه امده وليكم الله رسول مومنان خاص داراي اوصاف ويژه معناي ولايت يك چيز است دو سه تا معنا ندارد ولايت همه ولايت الله است براي اينكه1.آيه دوم كه بحث از ولايت پذيري به ميان مي آورد اولي ولايت را مطرح مي كند دومي ولايت پذيري و قبول ولايت مي گويد و من يتول الله و رسوله و الذين امنوا كسي كه ولايت را بپذيرد حزب الله هم الغالبون يعني همه يك عمليات يك نتيجه از وحدت نتيجه ورود در حزب الله كشف مي كنيم وحدت در عمل اين دليل اول علامه بود دليل دوم عطف به واو شده است اگر ولايت در مومنان و رسول الله معناي ديگري داشت ولايت تكرار مي شد چنانچه در ايات ديگر مشابه اش گفتيم اين مطلب درستي است با تاييد اين مطلب از ديد اصوليون مي گوييم اينجا قاعده ظهور را مورد استناد قرار مي دهيم بر اساس معايير اصولي بافت آيه 1. با كلمه حصر آمده انما وليكم الله 2. آيه در مقام انشاء و تعيين ولي است رد بر اولياء باطل كه در آيات قبلي آمده است 3.وحدت سياق
 استنتاج اين كه ولايت ائمه عين توحيد است
 با توجه به اين نكته ها در بافت آيه عرف يك معناي ظاهري از آيه استنباط مي كند يعني ظهور عرفي آيه اين مي شود كه مقصود از ولايت ولايت خاص به معناي كامل ولايت الله و به شكل اختصاصي ولايت خداست ولايت پيامبر و ولايت مومنان خاص يعني ائمه از اين ظهور به دست مي آيد وحدت ولايت و معني كامل ولايت يعني ولايت الله است يعني به شكل كامل احق و اولي در تصرف اموال و انفس از همين باب است كه گفته مي شود ولايت يعني عبوديت ولايت ائمه يعني ولايت رسول و ولايت رسول يعني ولايت الله انكه مرحوم آقاي قاضي گفت كه ولايت عين توحيد است معنايش همين است توحيد ولايت است و ولايت توحيد و مرحله اجرايي ولايت الله ولايت الرسول و مرحله استمراري و جاوداني بودن ولايت الله ولايت الائمه هست شبهه اول جوابش به طور كامل داده شد معني ولايت تعيين شد كه احقيت و اولويت است ان هم براي قشر خاص
 شبهه دوم- صيغه جمع به كار رفته نه مفرد(الذين آمنوا...)
 شبهه دوم كلمه و صيغه جمع اطلاق شده براي مفرد اين خلاف معايير ادبي است آيه مي گويد و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاه جمع شده اطلاق شده اراده شده فرد كه علي بن ابي طالب (ع) باشد اين خلاف معايير ادبي است پس معناي الذين امنوا بايد عده كثيري باشد نه فرد تا با معايير ادبي درست بيايد
 سوال و جواب اين حرفي كه گفته مي شود كه ولايت فقيه را بعضي از فقها قبول دارد و بعضي از فقها قبول ندارد اين يك غلط مشهوري است تمامي فقها ولايت فقيه را قبول دارند بحث در سعه و ضيقش است هيچ فقيهي نيست كه ولايت فقيه را قبول نكند كه اينكه مي گويند فلان فقيه ولايت فقيه را قبول ندارد اين چنين چيزي در فقه اصلا نيست بحث در سعه و ضيقش است شما مقدمه تكلمه المنهاج سيد الاستاد را بخوانيد مي دانيد كه مي فرمايد الحكم لمن بيده الحكم اين خودش ولايت فقيه است
 سوال و جواب.(چرا ظهور در آيه هست و نص به كار نرفته است.)
 سوال و جواب مرحوم علامه طباطبايي تحليل پر لطافتي داشت ان با ديد تحليلي و دقي وارد بحث شد ما گفتيم اين هم مورد تاييد است ولي مسلك اصول كه اصاله الظهور است اين ظهور وجود دارد كه مي تواند ظهور براي ما كمك كند اما اينكه چرا نص نيست طبيعتا براي فهم معنا و كلا ادله و نصوص همه ان ظهورات است نصوص اندك ناچيزي است خود اوّليات فقه مثل صوم و صلاه خيلي ها از ظهور استفاده مي كنيم ظهور كه باشد براي ما كافي است نياز به بالاتر از ان نداريم اما جواب شبهه دوم درباره پاسخ به شبهه دوم سه تا جواب گفته شده است
 كاربرد صيغه جمع به جاي مفرد در قرآن كريم و عرف
 جواب اول مرحوم شيخ طوسي مي فرمايد كه استعمال لفظ جمع براي مفرد اگر به داعي تعظيم و تكريم باشد اشكالي ندارد تعظيما مفرد در قالب جمع مي ايد و اين استعمال شايع است و در ايات قران هم امده است سوره حجر آيه شماره 9 مثلا انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون حافظ يك فرد است واحد احد است كه خداست به صيغه جمع امده ايه ديگرسوره بقره شماره 199 كه مي فرمايد افيضوا من حيث افاض الناس افيضو خطاب به پيامبر است جمع به كار رفته براي فرد واحد تعظيما موارد زيادي است در اصطلاحات هم رايج است براي يك فرد شما مي گوييد شما ضمير جمع است چرا نمي گوييد تو تعظيما بنابراين جمع براي مصداق مفرد تعظيما كاربرد دارد
 بيان آيه طوري است كه كه آمنوا امكان ندارد كه معني جمع داشته باشد
 جواب دوم در آيه بيان طوري است كه آمنوا معني جمع نمي تواند به خودش بگيرد امكان ندارد خلف منطقي و فلسفي لازم مي آيد براي اينكه در آيه آمده است و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاه و يوتون الزكاه و هم راكعون اين ايه معنايش اين مي شود كه انهايي كه ايمان دارند و اقامه نماز مي كنند و زكات را در حال ركوع پرداخت مي كنند معنايش اين مي شود كه مومنان همه با هم اقامه نماز و اعطاء زكات در حال ركوع دارند اين مي شود خلاف واقع مومنان كه در حال ركوع اعطاء زكات نمي كنند
 سوال و جواب غير از حاليه ديگر هيچ معنايي در ترتيب ادبي ندارد و هم راكعون را از ايتاء زكات و صلاه جدا كنيد معنا ندارد وصل است و حاليه است بدون هيچ اختلافي بنابراين خلاف واقع مي شود اگر بگوييم كه مظور از آمنوا جمع است بنابراين آنهايي كه شبهه پردازند و يا في قلوبهم مرض مي گويند الذين آمنوا همه مومنان ولايت دارند اما وقتي كه به راكعون مي رسند مي گويند راكعون توجيه دارد چون ركوع دو تا معنا دارد 1.خضوع 2.ركني از اركان صلاه پس معنا اين مي شود كه مومنان اولياء‌ هستند و انها زكات مي دهند در حال خضوع
 بيان كتاب (العين و مجمع البحرين)كه ركوع به معني انحناء است
 شيخ طوسي در همين كتاب تبيان جلد 3 صفحه 563 اين شبهه را جواب مي دهد مي فرمايد كه به لغت كه مراجعه كنيم مي بينيم كه گفته اند اهل لغت مثلا صاحب كتاب العين كه مولف لبيد است العين معتبرترين لغت نامه در جمع لغت نامه هاست اين صاحب عين مي گويد كه منظور از ركوع انحناء هست در آن حدي كه مثلا دست آدم به زانويش برسد يعني حالت ركوع و بعد هم براي نماز هم ركن و جزء تعيين شده است پس مي بينيم معناي صحيح لغوي ركوع انحناء است مصباح المنير هم مي گويد ركوع انحناست مي گوييم شيخ انحنا يعني شيخي كه در حالت پيري رسيده و خم شده و مجمع البحرين مي گويد كه منظور از ركوع انحناست فقط لسان العرب مي گويد معناي ركوع خضوع آمده است و آن را شايد استناد مي كند به يك شعري كه شاعر آورده كه ركوع را خضوع اعلام كرده شيخ مي فرمايد معناي حقيقي ركوع همان انحناست خضوع معناي مجازي آن است و در صورت اطلاق اخذ به معناي حقيقي مي شود مضافا بر اين وقتي در صلاه و عبادت به كار برود معناي انحنا و شكل ركوعي در صلاه متعين خواهد شد اين جوابي است كه شيخ طائفه داده است
 بيان روايتي در تاييد مطلب از (تبيان شيخ طوسي)
 در ادامه اين جواب مي فرمايد كه روايتي هم آمده كه ان روايت انچرا كه ما گفتيم تاييد مي كند روي انها كه اين آيه لما نزلت انگاه نازل شد بر پيامبر كتاب تبيان صفحه 564 جلد 3 خرج النبي صلي الله عليه و اله من البيت فقال لبعض اصحابه هل اعطي احد سائلا شيئا فقالوا نعم يا رسول الله قد اعطي علي بن ابي طالب السائل خاتمه و هو راكع فقال النبي عليه و اله و سلم الله اكبر قد انزل الله فيه قرآنا ثم تلا سپس پيامبر آيه را تلاوت كرد انما وليكم الله و رسوله و الذين امنوا الي اخر اين شاهد بر مدعاي ماست كل آنچه را ما گفتيم تاييد مي كند
 سوال و جواب در صورتي كه ملاك صحت استعمال جمع در مفرد تعظيم بود ديگر مخاطب و مغايت و متكلم خصوصيت ندارد
 اگر (الذين آمنوا)در آيه جمع هم باشد نسبت به مجموع ائمه است و بلا اشكال
  اما جواب سوم اين است كه و الذين آمنوا به معناي جمع استعمال شده منظور مومنان خاص دوازده معصوم اينها جمعند داراي همان ويژگي
 بيان خبري از اصول كافي در تاييد اين كه آيه خطاب به همه ائمه است
 در اين رابطه دليلي و سندي ارائه كنيم شيخ كليني در كتاب اصول كافي جلد 1 صفحه 228 باب ما نص الله عزوجل و رسوله علي الائمه حديث شماره 3 مي فرمايد سند دو تا نكته دال بر اعتبار دارد 1.سند ارسال ندارد مسند است 2.شيخ كليني نقل مي كند ان هم در اصول اما روات و رجال اين سند توثيق خاص ندارد روايت مسندي است در كافي از امام صادق عليه السلام في قول الله عزوجل انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا قال انما يعني اولي بكم اي احق بكم و باموركم و انفسكم و اموالكم الله و رسوله و الذين آمنوا يعني عليا و اولاده الائمه هم گفت منظور از ولايت اولويت و احقيت است و منظور از اين آمنوا علي و ائمه است اين جواب سوم و در ادامه روايت هم به ان نكته هم توجه دارد كه اگر از اين جمع مفرد اراده بشود خلاف واقع است روايت مي گويد كه ائمه همه شان يا قسمت اعظمشان در حال ركوع هم اعطاء صدقات داشته اند از خصائص الائمه هست اين معناي كامل ولايي است اين جواب سوم اين شبهه دوم را الحمد لله به طور كامل جواب داديم
 شبهه سوم در مورد معني زكات در اين آيه
  اما مسئله زكات يعني زكات غلات و زكات انعام در حال ركوع كه همچنين زكاتي اعطا نمي شود جواب همان طور كه علامه طباطبايي مي فرمايد كتاب الميزان جلد 3 صفحه 12 تا 15 منظور از زكات به معناي فقهي اصطلاح متشرعه است زكات در قرآن به معناي اين زكات اصطلاحي به كار نرفته و اوصاني بالصلاه و الزكاه ما دمت حيا سوره مريم آيه 31 منظور از آن زكات زكات اصطلاحي كه نيست ايه ديگر كه مي فرمايد خذ من اموالهم صدقه تطهرهم و تزكيهم منظور از اين تزكيه و زكات اخذ صدقه اموال است
 زكات به معني اعطاء مال است
 پس معناي زكات اعطاء مال في سبيل الله هست در فقه يكي از مصاديق به اسم زكات اعلام و ثبت شده تسميه كل به اسم جزء هست
 پرداخت زكات در حال نماز منافي نماز نيست
 و اما جواب شبهه چهارم بعضي از شبهه پردازان تحت تاثير وهابيت مي گويد در حال ركوع چگونه مي شود انگشترش را اعطاء و ا هدا مي كند جواب اين اشكال طبيتعا برخاسته از جهل و عدم آگاهي به مباحث فقهي است در فقه عمل هاي مطلوب و مشروع كه منافي حالت مصلي نباشد اشكال ندارد هر عمل مطلوبي كه منافي حالت مصلي و صلاه نباشد اشكال ندارد شما پيش نماز اگر نمازش را اشتباه كند خبر بدهيد و اطلاع بدهيد مثلا كلمه بلند بگوييد اينها تكليف مصلي ان لحظه كه نيست اما براي غرض مطلوب و مشروعي اشكال ندارد و همين طور در ساير مسايل خوشبختانه خود وهابيها الان مسجد مكه و مدينه كه برويد اگر از جلوي رويش رد بشويد دستش را مي گيرد محكم اگر بشود با شما درگير مي شود و اين را مانع صلاه نمي داند و در صفوفشان كه مي گويد سدوا الخلل اگر يكي صف بعدي سوم و چهار چند صف فاصله اگر يك جا خالي است نماز هم بستيد راحت در حال نماز راه مي رويد انجا اين ها نماز را باطل نميكند اين حالت جزئي كه به انگشت كوچكش اشاره كند و سائل هم نزديكش باشد سائل انگشتر را در بياورد به هيچ وجه ماحي صورت نماز نيست و اختلال در نماز ايجاد نمي كند مطلبي را شيخ طائفه اضافه مي كند در اين رابطه مي فرمايد خود اين آيه دليل است كه اينگونه اعمال كوچك در نماز ايجاد اختلال نمي كند ان شاء الله بحث بعدي درباره آراء مفسيرين ابناء عامه درباره معناي ولي ضمن آيه ولايت

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo