< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

90/10/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 درباره روايات مربوط به طهارت و نجاست اهل كتاب بحث مي كرديم
 بررسي تقابل روايات مربوط به طهارت و نجاست اهل كتاب
 گفته شد كه دو دسته روايت در حد روايات مستفيضه يك دسته دال بر نجاست كتابي دسته ديگر دال بر طهارت كتابي يك رويايي بسيار مهم است
 نظريه نجاست كه ميدان دار آن صاحب جواهر و شيخ انصاري اند
 مشهور كه قائل به نجاست كتابي هستند ميدان دار راي مشهور مرحوم صاحب جواهر و شيخ انصاري در اين تقابل روايات هستند
 طهارت اهل كتاب كه ميدان دار آن فقيه همداني و سيد خويي هستند
 و غير مشهور كه قائل به طهارتند ميدان دار اين راي در بحث استفاده از روايات و تقابل روايات مرحوم فقيه همداني و سيد الاستاد هستند
 راه حل تعارض اخبار مستفيض در هر دو ناحيه
 براي حل اين معضل بزرگ تقابل بين دو دسته روايات مستفيضه ان هم در مسئله فوق العاده مهم نجاست و طهارت اهل كتاب نكاتي و اقتراحاتي مطرح شده است تا اين معضل حل بشود
 توجيه حل تعارض مرجحات
 دو توجيه در كلام فقها نسبت به اين معضل وجود دارد كه كه تو سط ان دو توجيه از معارضه پيش گيري بشود يعني معارضه روايات اصلا بوجود نيايد و بعد اگر پيش گيري به جاي نرسيد دو وجه براي علاج معارضه در بيان فقها ديده مي شود كه از ان دو تا وجه استفاده شود تا تعارض علاج شود اگر اين دو مرحله به بار ننشست مرحله آخر قولي از فقها به ثبت رسيده مبني بر ترجيح كه يك دسته را به دسته ديگر ترجيح داده اند و مرجحاتي را اعلام داشته اند
 اما توجيه اين دو دسته از روايت
  اما دو توجيهي كه گفته شد مرحوم شيخ انصاري در كتاب طهارت صفحه 358 مي فرمايد اين دو دسته از روايات كه در تعارض قرار دارند مي شود پس از تعارض راه حلي را ارائه كرد يك دسته را حمل بر كراهت اما قبل از ان دو تا مطلبي است كه مي توانيم پيش گيري كنيم تعارض را
 توجيه اول روايات دال بر طهارت در جهت تقيه صادر شده است
 مطلب اول در جهت پيشگيري از تعارض اين است كه گفته شود تمامي روايات دال بر طهارت عن تقيه صادر شده است اين روايات اصلا با رواياتي كه در مقام و جهت بيان احكام باشند ربطي ندارند اينها در جهت بيان احكام نبودند اصاله الجهه درباره اين روايات كامل نيست همه شكل و شماي تقيه دارد كه مي دانيم علماي عامه به طور اجماع و اتفاق قائل به طهارت اهل كتاب هستند و مي فرمايد كه در خود اين روايات هم شاهد بر مدعا وجود دارد چند تا روايت را مورد توجه قرار مي دهد
 روايت عبدالله بن يحيي الكاهلي
 از جمله روايت عبدالله بن يحيي الكاهلي كه روايت سندش هم معتبر است و حسنه است روايت در كتاب وسائل جلد 2 باب 14 از ابواب نجاسات حديث شماره 2 عن عبدالله بن اليحيي الكاهلي قال سالت اباعبدالله عن قوم المسلمين ياكلون و حذرهم رجل مجوسي ايدعونه الي طعامهم مجوسي را دعوت بكنند سر سفره شان فقال اما انا فلا اواكل المجوسي من سر سفره با مجوسي نمي نشنينم و اكره ان احرم عليكم شيئا تصنعون في بلادكم مي گويد دوست ندارم بر شما حرام كنم چيزي كه شما در شهر و ديارتان با ان سر و كار داريد و ان را درست مي كنيد شيخ انصاري مي فرمايد اگر تقيه دركار نباشد اين جمله معني و مفهوم ندارد شاهد بر تقيه بودن از روايات هم كاملا ملموس است پس بدنه ان روايات اصاله الجهه ندارد و سمت و سو تقيه است اشارتهايي در خود ان روايات امده است كه ما را هدايت مي كند كه اين روايات تقيه صادر شده است از جمله اين روايت
 توجيه دوم
  اما توجيه دوم شيخ انصاري مي فرمايد كه روايات دال بر طهارت بر خلاف اجماعات مستفيضه است
 عمل اصحاب متقدم و تعارض اخبار طهارت با آنها
 بعد اشاره مي كند به نقل اقوال از اعاظم و بزرگان يك نكته تحليلي هم مي گويد كه جالب است كه ما اين روايات را از انها مي گيريم ان اصحاب اقدمين اين روايات به ما منتقل مي كنند چطور مي شود ما روايات را از انها بگيريم انها به مضمون ان روايات عمل نكنند ما عمل كنيم معلوم است عيب و نقصي در كار بوده اجماع بر خلاف است گفتم براي شما كه اگر مشهور بر خلاف باشد مي شود معرض عنها اگر اجماع بر خلاف ان باشد مي شود مطروده بنابراين اين روايات ديگر مطروده است و ان نكته ظريفي كه ذوقي و تحليلي در اخر هم مي فرمايد و لا ينبغي التامل في نجاسه اهل الكتابي اين دو تا توجيه بود درباره اين دو تا توجيه محققين مخصوصا سيد ا لاستاد تعاليقي دارد كه بعد از بيان وجه حل تعارض ان شاء الله به ان تعليقها اشاره مي كنيم
 اما با عدم قبول توجيهات دو راه حال براي رفع تعارض بيان شده است
 اما فرض كرديم كه توجيه به جايي نرسيد تعارض صورت گرفت تعارض ابتدايي در ان مورد دو تا وجهي براي حل تعارض گفته شده است كه ان دو تا وجه را ما بايد رعايت كنيم يا حداقل يكي از ان دو تا وجه جا بيافتد تا تعارض علاج بشود فرض كرديم كه تعارض بين دو تا دسته صورت گرفت دو وجه به ثبت رسيده
 راه اول حل تعارض بگوييم روايات دال بر نجاست در موضع بيان حكم اوليه هستند
  • وجهي است كه فقيه همداني مرحوم آقا رضا همداني در كتاب طهارت از مصباح الفقيه كه جلد 1 مي شود صفحه 559 تا صفحه 560 شرح مي دهد مسئله را و بعد مي فرمايد كه روايات دال بر طهارت از نظر سند در حدي است كه اشكال وجود ندارد صحيح السند درحد استفاضه و دلالتشان بر طهارت و بر مطلوب احيانا در حد صريح است نه ظاهر حالا اگر حمل بر تقيه بكنيم مي گويد ساختار و شكل بيان آبي از تقيه است تقيه يك وضيعت خاصي دارد اين نحوه بيان با تقيه تطبيق نمي كند اين همه روايات با صراحت با شكل و وضعيت تقيه تطبيق نمي كند كاملتر ان را بحث مي كنيم ان شاء‌الله بنابراين مي فرمايد بعيد نيست كه ما بگوييم روايات دال بر طهارت دلالتشان كامل سندشان كامل حكم اولي را بيان مي كند حكم اولي اهل كتاب نجاست است و اما روايات دال بر طهارت اهل كتاب حكم ثانوي را بيان مي كند بر اساس ضرورت و حرج چنانچه كه مي گويد صاحب حدايق كه براي منكرين ولايت اينها ذاتا نجسند اما عفو خورده اند به دليل حرج عسر و حرج دارد زندگي با انهاست نمي شود به عبارت ديگر بر اساس قاعده حرج يعني باطن اين عفو عسر و حرج است بر اساس عسر و حرج عفو خورده اما ذاتا نجسند اصل نجاست بعد عفو خورده بنابراين جمع شد بين اين دو تا روايت عنوان اولي و عنوان ثانوي مي فرمايد
 روايت صحيحه علي بن جعفر
 شاهد جمع هم داريم مي فرمايد روايت 9 در باب 14 از ابواب نجاسات صحيحه علي بن جعفر سال اخاه موسي بن جعفر عن النصراني يغتسل مع المسم في الحمام قال اذا علم انه نصراني اغتسل بغير ماء‌ الحمام الا ان يغتسل كه گفتم يا حوض مستقل دارد جدا چند تا يا اينكه نصراني مي رود درحوض مستقلا غسل مي كند انگاه مسلمان مي رود ان حوض را تطهير مي كند و شست و شو و يغسله وساله عن اليهودي و النصراني شاهد مثال ما اين است كه ضرورت است ساله عن اليهودي و النصراني يدخل يده في الماء‌ ايتوضو منه للصلاه قال لا الا ان يضطر اليه نجاست حكم اولي است مگر اينكه مضطر بشود حكم ثانوي است اين تا به اينجا كامل شد اين جمع را ايشان گفت و اين شاهد جمع را هم اعلام مي كرد مي فرمايد اين جمع بعيد نيست اين وجه اول بود مربوط به جمع بين دو دسته پس از تعارض ابتدايي
 اما راه حل دوم حل تعارض (حمل روايات دال بر نجاست بر كراهت)
  وجه دوم براي علاج تعارض سيد الاستاد در كتاب تنقيح جلد 3 صفحه 47 مي فرمايد كه جمع بين اين دو دسته اين است كه روايات دال بر نجاست را حمل بر كراهت كنيم و روايات دال بر طهارت به قوت خودش باقي اما روايات دال بر نجاست حمل بر كراهت مي شود براي اينكه شيوه جمع كه به اين نتيجه منتهي مي شود به اين ترتيب است كه روايات دال بر طهارت صريح و نص است و روايات دال بر نجاست ظاهر است و قاعده اصولي مسلم به واسطه نص از ظهور رفع يد مي شود
 استفاده از صحيحه سعيد اعرج
 و گفتيم كه مهمترين روايات در اين جمع روايات دال بر نجاست همان دو تا روايت بود كه روايت شماره 8 و شماره 9 روايت از سعيد اعرج سوال شد از سور يهودي و نصراني اقا فرمود لا يعني ممنوع اين ظاهرش نجاست است كه كراهت را هم مي تواند زير پوشش قرار بدهد لا با كراهت هم تطيبق مي كند منتها اطلاقش مي شود نجاست شرعي و فقهي مقتصاي اطلاق همان ظهور ظاهرش مي شود حكم فقهي نجاست شرعي و قابل تطبيق به كراهت هم هست اين يك روايت كه ظاهرش اين بود
 استفاده از صحيحه علي بن جعفر
  روايت دوم هم همان حمام بود كه گفتيم در ان حمام هم كه از صحيحه علي بن جعفر الا ان يغتسل اين را مي شود حمل بر استحباب كنيم ظاهرش نهي اي است دلالت بر وجوب دارد حمل بر استحابب هم جا دارد يغسله امر مستحبي است اين نهايت انچيزي كه از روايات دال بر نجاست استفاده مي شد اين دو تا روايت در صدر جدول از نظر صحت سند و دلالت كامل دلالتشان درحد ظاهر بود
 روايت ابراهيم بن ابي محمود
 اما رواياتي كه دلالت دارد بر طهارت صريح است از جمله روايت شماره 11 همين باب 14 صحيحه ابراهيم بن ابي محمود كه گفت لا تتوضو و لا تغتسل جاريه نصراني كه خدمت مي كند وضو نمي گيرد غسل نمي كند امام فرمود لا باس تغسل يديها اين صريح بر طهارت است اشكال ندارد كه غسل نكند از جنابت و وضو نگيرد شما اجتناب نكنيد دستش را كه مي شود تغسل يديها صريح بر اين است كه اهل كتاب پاك و طاهر است
 صحيحه عيسي بن قاسم
 روايت ديگر هم صحيح عيسي بن قاسم باب 54 حديث 1 سالت اباعبدالله عن مواكله اليهودي و النصراني والمجوسي فقال صريح بر طهارت است مي فرمايد اذا كان من طعامك يعني ذبح اسلامي باشد و توضو معناي لغوي دستهايش را بشويد و تطهير كند وضو به معناي تطهير است و توضو فلا باس اين دو تا رواياتي كه دال بر طهارت است نص است در طهارت ان دو تا روايتي كه از باب مثال گفتيم ظاهر بود بر نجاست و نص مقدم بر ظاهر است بنابراين حمل مي شود نهي بر نهي تنزيهي نهي كه نهي تنزيهي ديگر ما مشكلي در اين رابطه نداريم بين اين دو دسته از روايات جمع صورت ميگيرد و جمعي است كه كاملا مطابق با معايير اصولي
 صحيحه عبدالله بن سنان مويد اين جمع است
 شاهد بر اين جمع هم صحيحه عبدالله بن سنان باب 74 از ابواب نجاسات حديث شماره 1 شاهد بر اين مدعاست اين جمع را تاييد مي كند و نهي را تصريح مي كند كه نهي تنزيهي است مي فرمايد محمد بن الحسن باسناده عن سعد بن عبدالله اشعري كه اسناد شيخ به ايشان درست است عن احمد بن محمد بن عيسي عن حسن بن محوب اينها شناخته شده از اجلا هستند از عبدالله بن سنان كه از اصحاب امام صادق و از اجلا قال سال ابي عبدالله و انا حاضر اني اعير الذمي ثوبي و انا اعلم انه يشرب الخمر و ياكل لحم الخنزير فيرده عليه فاغسله قبل ان يصلي فيه فقال ابوعبدالله عليه السلام صل فيه و لا تغسله من اجل ذلك فانك اعرته اياه و هو طاهر و لم تستيقن انه نجسه اين روايت دلالت دارد بر اينكه نهي نهي تحريمي نيست نهي اي كه شده است اين نهي اي كه امده باشد اشاره و ارشاد به اين است كه اگر نجس بكند اگر الوده بسازد در صورتي كه الوده نساخته باشند شما هم يقين به الوده شدن ان نداشته باشيد نجس نيست بنابراين حمل مي كنيم روايات دال بر نجاست را بركراهت و حمل مي كنيم روايات دال بر طهارت بر حكم اصلي و شرعي اين قابل جمع هست و شاهد جمع هم داريم اگر اين دو وجه به جايي رسيد كه خوب
 نظر شيخ انصاري در جمع اين دو دسته روايت
 شيخ انصاري هم مي فرمايد در همين كتاب طهارت صفحه 358كه اگر دو وجه براي پيشگيري حمل مي كرديم روايات دال بر نجاست را بر كراهت جمع مي كرديم بين دو تا روايت كه حمل كنيم ان دسته روايات را بر طهارت از باب تقديم نص بر ظاهر نص بر طهارت است و ظهور در نجاست از ظهور دست بر مي داريم بوسيله نص و ظاهر را حمل مي كنيم بر طهارت كه قابل انطباق بر كراهت منهي عنه هم هست اگر دو وجه به نتيجه نرسيد مي رسيم به قول به ترجيح

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo