< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

90/08/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 توثيقات در علم رجال
 موضوع بحث ما عبارت است از مبحث توثيقات شايد اگر نگويم بهترين يکي از مهمترين مباحث رجال بحث توثيقات است در بحث توثيقات اراء‌ فقها و محدثين و اثاري که دارد در جهت اعتبار روايت مهم و قابل توجه و داراي اثار عملي است قبل از که توثيقات را اقسامش را بگوييم که اقسام توثيقات و نحوه بکارگيري يا شناسايي توثيقات که بحث هاي مهمي است برسيم
 خبر واحد و جايگاه بحث
 به عنوان مقدمه توثيقات که خبر واحد به معناي خبر عادل يا موثق داراي اعتبارو حجيت است اين بحث حجيت خبر که ازمباحث رجال هست در اصول برده اند و مفصل هم درباره حجيت خبر بحث شده است که وسيع تر بحث را در اين رابطه مرحوم شيخ انصاري دارد وهمين طور صاحب کفايه تا ميرزاي نائيني وسيد الاستاد حجيت خبر به شکل مبسوط از لحاظ ادله و مدارک اعتبار بنده حقير اگر حرف بنده مسموع بود بحث حجيت خبر کلا بايد در رجال اورده شود اينجا جايش هست بحث رجالي است ما رجال که کامل کنيم بايد بحث حجيت خبر را خوب بدانيم ان مقداري که اينجا ما الان لازم داريم به شکل موجز و مختصر اشاره مي کنيم که نمايي را داشته باشيم از حجيت خبر تا وارد توثيقات شويم حجيت خبر همان طوري که شمادر اصول خوانده ايد کفايه الاصول تهذيب الاصول امام خميني و مصباح الاصول تقريرات اقاي خويي و اجود التقريرات تقريرات ميرزاي نائني و رسائل شيخ که اولين دليل براي حجيت خبر اقامه مي شود ايه قران ايه نبا هست اين ايه نبا را شيخ انصاري و صاحب کفايه انقدر با دقت دنبال کردند از مفهوم شرط و مفهوم وصف و سالبه منتفي به انتفا موضوع وخصوصيات ديگر هدف ايه و منظور از جهالت اثار قبولي خبر دقتهاي فوق العاده زياد
 در حجيت خبر واحد سراغ مفهوم ايه نبا رفته اند وگاهي از منطوق غافل مانده اند
 حقيقت مطلب اين است که ايه نبا که کلمه نبا يعني خبر ان جائکم فاسق بنا فتبينوا يک مطلب واضح اگر يک خبر دهنده فاسق بيايد خبري به شما برساند فورا قبول نکنيد تبين کنيد اين ظاهر ايه است اين منطوقش هست به منطوق گير ندادند رفتند به وادي مفهوم هر چه بحث عمق پيدا کرده است در ايه نبا در وادي مفهوم است ما به مفهوم با ان شرح و بسط کار نداريم چيزي که مي خواهيم استفاده کنيم اين است که منظوق ايه ان جائکم فاسق بنا فتبينوا به طور کامل دلالت ميکند بر حجيت خبر واحد منتها مي گويد اگر مخبر واحد فاسق بود تبين کنيد بنابراين اين نکته يادمان نرود که ما حجيت خبر داريم و حجيت خبر عادل درباره حجيت خبر عادل از مفهوم ايه نبا استفاده مي کند با ان تفاصيل که از رسائل تا کفايه تا تقريرات اما از منطوق ايه نبا بي هيچ ترديد اعتبار و حجيت خبر ثابت مي شود ان جائکم فاسق يعني اگر فاسق بود تبين کنيد معلوم است که خبر حجيتش مفروغ عنه است پس ما از ايه نبا با اين توجه کوتاه خودما استفاده مي کنيم که مي گوييم اصل حجيت خبر مفروغ عنه است درباره خصوصياتش صحبت مي کند مي گويد اگر فاسق بود تبين کنيد و نکته ديگر اين است که تمامي اصوليوني که درباره حجيت خبر بحث مي کنند به اين ايه استناد مي کنند مورد توافق کل محققان علم اصول است اين دو تا نکته نکته سوم ايه نبا اگر حجيت خبر را اعلام نکند نستجير بالله ايه لغو مي شود ديگر چه فائده اي دارد
 مهمترين پشتوانه خبر واحد در اصول همان سيره عقلا است که استمرار هم دارد
  محققان اصول که امدند از زمان شيخ انصاري تطور اصول تا بقول مرحوم اقاي بروجردي تا تورم اصول زمان شيخ انصاري زمان تطور اصول بود تا صاحب کفايه که رسيد سيد بروجردي مي فرمايد تورم اصول ديگر تورم کرد درباره حجيت خبر بحث مي کند با نقض و ابرام و رد و ايراد انچه استفاده مي شود اخرين تحقيقات اصولي دليل اصلي براي اعتبار خبر عادل يا حجيت ان عبارت است از سيره عقلا صاحب کفايه کتاب کفايه الاصول جلد 2 صفحه 332 مي فرمايد سيره عقلا از زمان معصومين تا الان مستقر و پابرجا وجود دارد مبني بر حجيت خبر فرد موثق و هيچ ترديدي در اين سيره وجود ندارد و سيره هم امضاست رد نشده ايات ناهيه که از عمل به غير علم نهي مي کنند غير علمي که حجيت نداشته باشد اعتبار نداشته باشد اما ان طريق يا دليل غير علمي که اعتبار شرعي داشته باشد مورد رد ايات ناهيه نيست پس امضا هم شده است و استمرارش هم ملموس سيد الاستاد در کتاب مصباح الاصول جلد ا صفحه 221 مي فرمايد عمده ترين دليل بر حجيت خبر همين سيره عقلاست که هيچ اشکال و ايرادي درباره اش وجود ندارد و ادله ديگر خالي از اشکال نيست بنابراين ما حصل اخرين تحقيق از ديد تراز اول محققان در علم اصول اين شد که خبر عادل موثق حجت است و حجيتش بر اساس سيره عقلاست
 تحقيق مطلب آن است که در علم رجال ادله اربعه برحجيت خبر واحد دلالت دارند .
  اما تحقيق اين است که اعتبار خبر عادل حجيت خبر ثابت است بالادله الاربعه
 آيات (آيه نباو نفر)
  1. از کتاب پنج ايه را که شيخ انصاري و بقيه اصوليها نقل مي کنند اولين ايه که عبارت است از ايه نبا گفتيم که منطوق ايه نبا دلالت دارد بر حجيت خبر موثق و عادل في الجمله چون ايه حجيت خبر را امر مفروغ عنه گرفته از خصوصيات ان بحث مي کند و اشکال و ايرادي که بين اصوليون هست در وادي مفهوم است در منطوقش بحثي نيست
 سوال وجواب فقط ان جائکم فاسق بنبا فتبينوا اگر کسي خبر اورد فاسق بود تبين کنيد خبر اوردن اعتبار دارد فاسق بود تبين کنيد در ذهن مرتکز است که اگر اصل خبر دهنده فاسق نباشد خبر اعتبار دارد اصل حجيت خبر مورد ارتکاز است مفروغ عنه است از صفت سلبي صحبت شده اگر فاسق بود تبين کنيد نبا خودش موضوع در منطوق همين يک ايه براي ما کافي است هر چند سيد الاستاد مي فرمايد ايه نفر دلالتش بر حجيت خبر بيشتر است ما که دقت کرديم ايه نفر گويا در جهت اعتبار حجيت خبر نيست درجهت تعليم جاهل است در جهت ارشاد جاهل است جاهل را بايد ارشاد علم خودش را بر مردم بيان کند از ضمن يک استفاده از دوربراي اعتبار خبر مي شود يک استفاده بسيار خيلي بعيد از ظاهر اين ايه خواهد بود ايه نبا براي ما کافي است
 سنت (وجود تواتر اجمالي )
 در نصوص هم صاحب کفايه و هم سيد الاستاد تصريح دارند که نصوص که درباره حجيت خبر امده است در حد متواتره است منتها متواتر اجمالي اين ديگر ان اشکال را رفع مي کند که اثبات حجيت خبر بواسطه خود خبر پس اثبات حجيت خبر واحد بواسطه خبر متواتر است تواتر اجمالي را شک را در ان نداريم اخرين تحقيقات هم بر اين است که تواتر اجمالي درباره اين نصوص قابل انکار نيست اما نسبت به دلالت اين نصوص شما ملاحظه فرموده ايد وسائل الشعيه جلد 18 باب 9 حديث 1 مقبوله عمر بن حنظله که در اين مقبوله سوال مي شود که اگر اخبار تعارض کرد چه کار کنيم مي فرمايد الحکم ما حکم به اعدلهما و افقههما و اصدقهما پس در اين حديث حجيت خبر در ارتکاز سائل وامام ثابت و مسلم است از خصوصيات بحث مي کند دو خبر امده متعارض اعدلش را بگيريد يعني حجيت خبر قطعي است يا در روايت ديگر توقيع مبارک کتاب وسائل جلد 18 باب 11 حديث شماره 40 مي فرمايد لا عذر لاحد من موالينا في التشکيک فيما يرويه عن ثقاتنا دلالتش معلوم است مي گويد ديگر عذري نداردکسي که خبر ثقه برسد در ان حکم شک وترديدي راه دهد قطعا معتبر است
 سوال و جواب احتمال عقلي است خلاف ظاهر است ما به احتمال عقلي اعتنا نمي کنيم احتمال عقلايي نيست گفته ايم که تحقيقات اصولي گاهي متاسفانه محتملات عقلي را بحث مي کند
 اجماع
 دليل سوم ما اجماع را هم شيخ طوسي مي فرمايد اجماع سيد مرتضي در مقابلش هست ولي اجماع سيد مرتضي توجيه دارد ايشان ميفرمايد که گويا توجيهش اين است که اعتماد به خبري که محفوف به قرينه قرائن نباشد جائز نيست اجماعا اخرين توجيه براي اجماع از سيد اين ميشود بنابراين اجماع شيخ در کتاب عده صفحه 126 مي فرمايد که اجماع علما محصل و محقق است درباره حجيت خبر موثق حجت است اين دليل سوم ما شد
 عقل
  دليل چهارم که متعرض نشدند که الا قليل دليل عقل که اختلال نظام اجتماعي است اگر بنا شود که به خبر ثقه اعتماد نشود نظم زندگي بهم ريزد انسان چقدر تحقيق بکند که يک خبر ساده را برود به تواتر يا قطع ثابت کند اعتماد نکند نظم زندگي مختل مي شود بهترين دليل اگر در ذهن شريفتان سپرده باشيد که ادله عقليه که در اصول بکار مي رود يعني بازگو مي شود تحت عنوان ادله عقليه اکثريتش ادله عقلاييه است و ادله عقليه به معناي کلمه بايد به برهان و اصول فلسفي منتهي بشود تا بشود دليل عقلي الا يک دليل عقلي اصول که تقريبا از مختصات علم اصول است دليل عقلي است همين اختلال نظام است اگر خواستيد مثال پيدا کنيد يک دليل عقلي که دليل عقلي هست اختلال نظام است که شيخ هم اشاره مي کند با اين توضيحي که داده شد حجيت خبر بالادله الاربعه ثابت است در رجال اينگونه بحث مي شود در اصول بحث بجايي مي رسد که تمام ادله کنار گذاشته شده فقط سيره در رجال مي گوييم بالادله الاربعه حجيت خبر ثابت و قابل قبول است اما سيره عقلا يک توضيح درباره اش بدهم
 سوال و جواب شرع به عنوان اختلال نظام حکم نمي کند اختلال نظام فقط حکم عقل است تاييد شرع که از سوي شرع تاييد شده ان را ما در مدارک اختلال نظام وارد مي کنيم واز ضمن نصوص تاييداتي براي اختلال نظام استفاده کنيم اما اختلال نظام بما هو اختلال نظام از سوي شرع مستقيما اعلام نشده اما از سوي شرع مورد تاييد است اين ادله اربعه ما بود پس از که گفتيم در بحث حجيت خبر به توسط ادله اربعه ثابت و مورد قبول است اين که تمام شد زمينه ميشود براي بحث از توثيقات و يک مقدار تعريف از خود حجيت خبر که خود حجيت خبر ارتباط پيدا مي کند به توثيقات
 حجيت خبر واحد از چه بابي است
 اين که مي گوييم حجيت خبر به چه معناست ان خبري که براي ما مخبر مي رساند خود خبر دهي ان اعتبار دارد حجت شرعي است و يا اينکه ان کلام معصوم را که نقل مي کند ان حجت ودليل شرعي است حقيقت اين است که اينجا دو تا مطلب است 1.حجت شرعي 2.اعتبار نقل حجت شرعي بما هو حجت شرعي که مدرک استناط حکم فقهي و شرعي باشد همان کلام معصوم است همان نص معصوم است لذا اگر ما روايتي داشته باشيم سندي باشد کامل کل سند وصل بدون هيچ خللي توثيق روات تا برسد به محمد بن مسلم يا ابن اذينه به ان اخرين راوي که رسيد او کلام امام را نقل نکند ما چه مي گوييم مي گوييم صدق حجت شرعي نيست روايت نيست چون روايت عبارت است از کلام معصوم نقل کلام معصوم بنابراين گاهي خلط مي شود بين اعتبار و حجت،
 در علم رجال بحث از اعتبارش است
 حجت خود کلام معصوم است و اعتبار نسبت به نقل است ايا اين نقل معتبر است اينهايي که ثقه هستند اينهايي که مورد اعتمادند نقل مي کنند اين نقلشان اعتبار دارد يا ندارد ما در رجال بحث از اعتبار نقل مي کنيم نقل اعتبار دارد يا ندارد و بحث حجيت خبر گاهي يک خلطي را به وجود مي اورد که شما چرا در اصول اورده ايد بحث حجيت خبر را چون بحث از حجج مي کنيد خود کلام معصوم بما هو کلام معصوم يک حجت معتبر شرعي است که بايد او مورد استناد در استنباط احکام قراربگيرداما بحث از اعتبار نقل در اصول استطرادي به عمل امده که گفتم بحث از اعتبار نقل بايد در رجال بحث بشود اعتبار نقل يک هدف دارد و يک طريق يعني طريقي دارد و مقصدي خود نقل خود سند طريق است سند طريق است و طريق براي ما معتبر است با خصوصياتي که وجود دارد طريق معتبر است
 موضوع حجيت خبر وثوق صدور کلام معصوم است
  اما پس از که طريق معتبر شد مقصد چيست اين طريق ما را برساند به مقصدي که او اطمينان به صدور کلام از معصوم پيدا کنيم اين مقصد است نقل طريق است طريق چيزي است مقصد چيزي است مقصد ما رسيدن به کلام معصوم بنابراين موضوع حجيت خبر عبارت است از وثوق به صدور کلام از معصوم اين را که خوب متوجه شديم الان زمينه بحث ما فراهم مي شود براي توثيقات اين بحث را که تا به اينجا رسانديم مي بينيم طريق و راه براي رسيدن يا خبر دادن يا اعلام کردن از کلام معصوم چيست راه و طريق براي خبر دادن يا اعلام کردن يا کشف کلام معصوم خبر ثقه است يا سند اين راه است راه را هم فهميديم با اين شرح چينش مطالب را ببينيد
 آيا تنها راه رسيدن به کلام معصوم سند است ؟
 اينجا يک بحث و درگيري و خلطي بوجود مي ايد وان اين است که پس بنابراين تنها راه براي رسيدن به کلام معصوم سند روايت باشد چرا اينگونه شد اشاره شد اين توهم از کجاست اين توهم ذهني را خوب دقت کنيد که به ذهن توهم مي ايد که تنها راه رسيدن به کلام معصوم سند است چون اين سند است که براي ما نقل مي کند ما بايد ديگر بگوييم که تمام بحث روي سند باشد مائيم و فقط سند راه ديگر ندارد در حالي که حقيقت غير اين است ما براي رسيدن به کلام معصوم ان شا الله در بحث توثيقات بحث مي کنيم ده راه داريم يک راهش سند است
 چراي براي توثيق خبر اين قدر به سند توجه شده است
 چرا اينقدر سند برجسته شده تا بدانجا که توهم مي شود که تنها راه است چند دليل دارد 1. اصلي ترين راه است 2.راه طبيعي است به طور طبيعي رسيدن به کلام معصوم با فاصله زمان از طريق نقل راويها به عمل مي ايد 3. مشهورترين است 4. بحث برانگيز ترين است 5. بيشترين طريق است يعني اين طريق جزء طرقي است که بيشترين کلام معصوم از اين طريق معلوم و اثبات مي شود به جهت اين پنج تا نکته سند و طريق اصلي ترين بحث قرار گرفته است براي کلام معصوم بنابراين ما ان شاالله از توثيقات که صحبت کرديم مي بينيم توثيقات با همه عرض و طول که به شکل کلي دو قسم است منطبق مي شود بر همين راه اول که سند باشد قبل از که به توثيقات برسيم يک اصول داريم به نام اصاله العداله و اصاله الصحه بحث کنيم که ايا اصاله العداله در شهادات از چه راهي به دست مي اوريم اصل عدالت است يا فسق در مسلمان و مومن بعد هم اصاله الصحه مهمترين از اين است اين بنده حقير با بعضي از بسيار محقيقن بلند رتبه نجفي که اصاله الصحه بر اساس ادله اش صحت قول را هم مي گيرد قول را هم حمل بر صحت کنيم پس قول هم که حمل بر صحت بشود خبر کسي را حمل بر صحت کنيم اين قواعد ماست قواعد را هم بحث مي کنيم بعد از که قواعد بحث را کرديم مي رسيم به توثقات
 توثيقات بر سه قسم است 1. عام - خاص - مجموع امتيازات
 به طور عمده توثيقات عامه و خاصه مي شود قسم سوم قسم سوم هم به وسيله مجموع امتيازات شما يک کسي توثيق خاص ندارد و توثيق عام هم ندارد اما يک امتيازات يک دو سه چهارانقدر امتياز برايش پيدا مي کنيد که اطمينان مي کنيد توثيق چيست اطمينان پيدا مي کنيد و اعتماد پس سه تا توثيقات داريم .
 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo