< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

90/07/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 حکم خون متخلف در حيواني که دم سائله دارد
 موضوع بحث امروز ما در خون متخلف در ذبيحه است سيد طباطبايي يزدي ضمن شماره 5 از اعيان نجسه طي عنوان مسئله نوزده مي فرمايد و يستثني من دم الحيوان المتخلف في الذبيحه بعد خروج المتعارف سواء کان في العروق او في اللحم او في القلب او الکبد فانه طاهر نعم اذا رجع دم المذبح الي الجوف لرد النفس او لکون راس الذبيحه في عروق کان نجسا مي فرمايد خون متخلف يعني خوني که در بدن حيوان بعد از ذبح باقي بماند از حرمت دم و نجاست دم استثنا شده است و نجس نيست مگر اينکه ان خون از مذبح يعني مکان ذبح از عروقي که ذبح شده است به توسط نفس کشيدن حيوان به داخل بدن حيوان برگردد که در ان صورت نجس خواهد بود پس از که عنوان بحث را عنوان فرموديد اول بايد موضوع را شرح بدهيم و بعد ادله ان را بيان کنيم اما شرح موضوع
 شرائط طهارت چنين خوني
 منظور از متخلف چيست دم متخلف همان طور که اشاره شد خوني است که در بدن حيوان بعد از ذبح باقي مي ماند و اين خوني که در بدن باقي مي ماند بايد واجد شرائط باشد شرائطي در اين رابطه داريم که بايد ان شرائط فراهم ايد از قبيل استقبال، تسميه و قرار دادن حيوان در مکان مناسب اين شروط که محقق شد مضافا بر ان خون از مذبح از عروق بريده شده بايد به اندازه متعارف بيرون بيايد انگاه محل ذبح هم شستشو بشود ديگر خوني که باقي مي ماند در بدن پاک و طاهر است
 نظر صاحب جواهر در بيان اصل در عدم طهارت چنين خوني
  مرحوم صاحب جواهر در کتاب جواهر جلد 5 صفحه 364 مي فرمايد اين حکم بر خلاف اصل است چون اصل در دم حيواناتي که نفس سائله دارد نجاست است
 بيان معاني متعدد اصل
 منظور از ان اصل هم اصل شرعي بود کاربردهاي اصل در فقه و اصول در اين رابطه چند تا استعمال و کاربرد به عنوان بارزترين نمونه معرفي کنيم
 اصل مقابل ظاهر
 1. اصل در برابر ظاهر اين اصطلاح معروف بين فقهايي است که در صدر متاخرين قرار دارند يعني عصر شهيدين شما در شرح لمعه برخورده ايد که مي فرمايد که اينجا از باب تقدم ظاهر بر اصل يا از باب ترجيح اصل بر ظاهر است منظور از اصل و ظاهر در اصطلاح ان فقهاي عصر شهيدين ان است که اصل همان جريان طبيعي کار است ظاهر يعني ظاهر حال مي شود قرينه حاليه اگر قرينه خيلي واضح و قوي بود مقدم مي شود بر اصل و اگر قرينه ضعيف بود اصل يعني جريان طبيعي مقدم مي شود بر ظاهر اين را در شرح لمعه خوانده اند مثلا شما مي گوييد رفت و امد در خيابان زياد است مطابق اصل است جريان طبيعي و عرف مردم بر راه است يک مرتبه مي بينيد که روز جمعه است و امتداد نماز جمعه اينجا مي رسد ظاهر حال علامتهايي زنده اند نه ديگر رفت وامد نيست ظاهر حال بر خلاف اصل است اين يک کاربرد
 اصل مقابل اماره
  کاربرد دوم در اصول است به دو نحو به کار مي رود 1. اصل در برابر اماره چه فرق دارد بين اماره و اصل هفت تا فرق هست که قبلا به ان اشاره شده است
 اصل مقابل قاعده
  3. عبارت است از استعمال اصل در برابر قاعده اصل و قاعده که عمدتا ان نسبت به اصل لفظي اصول لفظيه هست و قواعد فقهيه ان هم در کتاب قواعد فقه که در اختيار داريد در مقدمه اش مفصل نوشته شده است
 اصل شرعي مقابل نص
 و اما کاربرد اصل که در اصطلاح فقه بيشتر و در جواهر به طور خصوص به کار مي رود اصل عبارت است از اصل شرعي در برابر نص خاص اصل مي ايد يعني اطلاق، نص خاص مي ايد مختص به يک مورد بخصوص. اصل يعني دليل عام در برابر نص خاصي که نسبت به يک مورد جزئي امده است حالا مي فرمايند اصلي که ما اينجا داريم اصاله العموم است اصل نجاست دم حيواني که نفس سائله دارد اين اصاله العموم هر چيزي که بر خلاف اصل باشد طبق قاعده بايد قدر متيقن باشد اين اصطلاح را دقت کنيد ما در بستر استدلال دو مورد اخذ به قدر متيقن مي شود 1. درقلمرو و چشم انداز دليل لبي اخذ به قدر متيقن مي شود چون اطلاق ندارد 2. هر دليل و حکمي که بر خلاف اصل باشد اين يک قاعده است هر حکمي که بر خلاف اصل بود اخذ به قدر متيقن مي شود لذا صاحب جواهر مي فرمايد حکم يعني طهارت دم متخلف در ذبيحه بايد به نحو جامع شروط باشد چون ما بر خلاف اصل حکم مي کنيم و قدر متيقن بايد داشته باشيم لذا مي فرمايد
 ادامه بيان مرحوم صاحب جواهر در شرائط طهارت دم متخلف
 مضافا بر شروطي که گفتيم حيواني بايد طوري در حالت ذبح قرار داده شود که سرش مايل به شيب و پايين باشد سراشيبي حداقل در زمين هموار و حيوان اگر سرش رو به بالا گذاشته شود سر بالايي ذبح بشود در طهارت دم متخلفش اشکال و شبهه وجود دارد و انگهي خون هم بايد به اندازه متعارف خارج بشود دليل بر اين مطلب که خون بايد به اندازه متعارف باشد دو چيز است 1. صدق معناي عرفي ذبح عند المتشرعه ما از اهل شرع که بپرسيم ذبح کي محقق مي شود مي گويد وقتي که خون از اوداج اربعه به اندازه متعارف بيرون بيايد کمتر از ان شک در صدق ذبح شرعي که اثار طهارت دم متخلف در پي داشته باشد به وجود مي ايد
 (سوال و جواب اصل موضوعي نيست اصل شرعي است اصل در برابر نص خاص ان اصل هم از نص گرفته مي شود ان اصلي که ما مي گوييم اصاله العموم که از نص گرفته مي شود و عموميت دارد و در برابر ان نص خاص نص خاص امده و توجه داده به يک شي جزئي به طور بخصوص مثال همين جا اصاله العموم ما مي گويد کل دم حيوان صاحب نفس سائله نجس است الان دليل خاص امد گفت دم متخلف پاک است فقط در ان مورد دم متخلف را بيرون امد نص خاص به مورد مخصوص)
 روايت وارده
  2. نص خاص روايتي است در کتاب وسائل جلد 16 از ان مجلداتي که بيست جلدي هست کتاب صيد و ذبائح باب 2 از ابواب ذبائح حديث 3 اين حديث را زيد شحام از امام صادق عليه السلام نقل مي کند محمد بن يعقوب شيخ کليني عن محمد بن يحيي عن احمد بن محمد اين سند را خوب حفظ کنيد سند معروفي است محمد بن يعقوب طبقه نهم است از محمد بن يحيي طبقه هشتم احمد بن محمد طبقه هفتم است اين محمد بن يحيي همان محمد بن يحيي العطار قمي احمد بن محمد بن عيسي اشعري اين دو تا يادتان نرود توثيقات که فوق توثيقات است از مشايخ محدثين قم هستند محمد بن يحيي عطار عن احمد بن محمد بن عيسي اشعري اين سند هميشه سند متقن و پر اثر پر روايت و يک راه بسيار مستحکمي است عن ابن محبوب که حسن بن محبوب هست عن زيد الشحام که از اصحاب امام صادق هست و شيخ طوسي توثيق خاص درباره ايشان اعلام مي کند سند معتبر و صحيحه است صحيحه زيد شحام مي فرمايد قال سالت اباعبدالله عن رجل لم يکن بحضرته سکين ايذبح بقسوه سوال کرد از امام صادق که کسي مي خواهد انعامي را چهارپايي را حيواني را ذبح کند و کارد ندارد تيغي ندارد تا سرش ببرد مي شود بوسيله نيزه اي يا چوپ دسته اي سر اين حيوان را بريد انچه ما دنبال مي کنيم از اين عبارت فهميده مي شود مي فرمايد اذا قطع الحلقوم و خرج الدم فلا باس به اگر ان وسيله ان ابزار اوداج اربعه ببرد و خون جاري بشود لا باس به ذبيحه اش پاک است و دم متخلفش هم پاک است مرحوم سيد الحکيم در کتاب مستمسک جلد 1 صفحه 350 مي فرمايد ظاهر از خروج دم که در اين نص امده خروج در حد متعارف است از اين حديث صحيح استفاده مي کنيم که از شروط طهارت دم متخلف در بدن ذبيحه خروج دم به اندازه متعارف است موضوع مسئله روشن شد ذبيحه اي باشد که با شرائط شرعي و با خارج شدن دم به اندازه متعارف تحقق يابد انگاه خوني که در داخل ان بدن باقي مي ماند محکوم به طهارت است اين موضوع بحث
 (سوال ظاهر از تناسب حکم و موضوع بيرون مي ايد شما که گوسفند را سر مي بريد اوداج اربعه که بريده مي شود مي گويد خون بيرون امد هيچ کسي نمي گويد که يک قطره خون بيرون امد عرفش اين است که خون بيرون بيايد به اندازه متعارف اين فهم ايشان)
 ادله شرعي طهارت دم متخلف در ذبيحه
 مرحوم صاحب جواهر در کتاب جواهر جلد 5 صفحه 634 مي فرمايد حجت در اين باره چند چيز است که از بيان ايشان پنج دليل در ضمن پنج شش سطر بيان مي کند
 اجماع محقق
 دليل اول عبارت است از اجماع دليل که قبلا به اشاره به عمل امد اجماع فقها محقق است به طور موجود و حاصل بين فقها بر اينکه دم متخلف در ذبيحه پاک است يک نفر فقيهي حکم بر خلاف به ثبت نرسانده اجماع محقق است که دم باقي مانده يا موجود در بدن حيوان پاک است اين اجماع هم حجت است و رواياتي که پشت سرش مي ايد به تعبير صاحب جواهر اجماع معتمد به روايات اجماعي که روايات بازويش را مي گيرد کمک مي کند اجماعي که روايت پشتواني مي کند ما به اين نتيجه مي رسيم که مذاق فقها و مذاق اصولين با دقت از هم جدا کنيم مذاق فقها تا الان از عصر شيخ طائفه تا الان اعتماد بر اجماع است اصولين مخصوصا از زمان شيخ و تطور اصول ديگر اجماع را مدرکي و غير مدرکي ساخته اند ولي در مقام فتوا اجماع را مخالفت نمي کنند ذوق فقهايي شان محفوظ است شما نگوييد که اينها تناقض گويي مي کنند تناقض گويي نيست دليل راهش مي رود اگر يک وقتي اجماع بر خلاف بود فتوا را احتياط مي کنند مطابق اجماع فتوا مي دهند اين نشانه احتياط ديني هست نه تناقض گويي که بعضي از دوستان سوال کردند اين اجماع سر جاي خودش درست
 مفهوم ايه 145 انعام (جواز اکل مستلزم طهارت است)
  اما دليل دوم ايشان مي فرمايد مفهوم ايه شماره 145 سوره انعام قل لا اجد فيما اوحي الي محرما علي طاعم يطعمه الا ان يکون ميته او دما مسفوحا حرمت براي چه گفته براي دم مسفوح دم مسفوح هم اينجا در قالب جمله حصر امده و گفتيم از ان مواردي که قطعا مفهوم دارد حصر است بنابراين دم مسفوح جائز نيست اکلش و اما غير مسفوح طبق مفهوم اشکال ندارد اکلش جائز است و جواز اکل مستلزم طهارت است چون اکل نجس از محرمات قطعي است اين دلالتش خوب است و شکل هم مفهوم حصر
 سوال و جواب اين نسبت به دم دم مسفوح مفهوم دارد براي سنخ خودش براي نجاسات ديگر کاري ندارد
 قاعده نفي عسر و حرج (جدا کردن خون متخلف خيلي مشکل است)
  دليل سوم قاعده نفي عسر و حرج به اين معنا که اگر بنا بشود که دم متخلف از داخل بدن ذبيحه تطهير و جدا سازي بشود واقعا عسر است اين عسر هم جزء عسرهايي است فراگير اختصاص به مورد ندارد هر کسي از گوشت استفاده کند دم متخلفش را پاک و تطهير کند کار مشکلي هست عسر قطعا هست حتي بگوييد نا ممکن است چون خون در لابه لاي لحوم و لايه هاي گوشتها جا گرفته باشد پاک سازي حرجي و نا ممکن اين دليل سوم که قاعده حرج تطبيقش انصافا بلا اشکال به نظر مي رسد منطبق است بر مورد
 سيره متشرعه (که صرف استمرار کافي است)
 دليل چهارم سيره متشرعه که قبلا هم به ان اشاره کرديم سيره از اغاز تا عصر جاري بر اين است که مسلمانهايي که حيوانات حلال گوشت و محلل الاکل ذبح مي کنند بعد به خوني که در داخل بدن حيوان هست اعتنا نمي کنند يعني طاهر تلقي مي کنند پاک و پاکيزه تلقي مي کنند واين سيره از زمان معصوم تا به حال استمرار و امضا دارد منتها چون سيره سيره متشرعه است نياز به دو تا خصوصيت ندارد يک خصوصيت کافي است فقط استمرار کافي است امضا ديگر نياز ندارد سيره عقلا به دو تا خصوصيت است استمرار و امضا نياز دارد سيره هم حقا جاي بحث ندارد از لحاظ متعارف بودن و ديد عقلايي اما از لحاظ ديد عقلي ممکن است اشکالي درباره سيره داشته باشيم که دقت عقلي را در بحث فقه راهي نيست
 فحواي حليت اکل لحم انعام
 دليل پنجم عبارت است از فحواي حليت اکل ما جزء مسلمات فقهي ما اين است که حيوانات محلل الاکل براي اين محلل الاکل هستند که اکل لحمشان حلال هست گوشتشان را مي توانند مسلمانها استفاده کنند اين حليت اکل يک امر مسلم کتاباً سنتاً اجماعاً از خود قران ايه حرمت عليکم الميته و الدم و لحم الخنزير و ما اهل لغير الله به و المنخنقطه و الموقوذه و المترديه و النطيحه و ما اکل السبع الا ما ذکيتم از الا ما ذکيتم حليت اکل را ما استفاده کرديم و همين طور ايه سوم سوره مائده و ايه اول سوره مائده هم اجمالا به مطلب اشاره مي کند يايها الذين امنوا افوا بالعقود احلت لکم بهيمه الانعام اين مطلب تا اينجا معلوم شد که از خود کتاب و نصوصي که در اين باره داريم همين کتاب وسائل ابواب ذبائح 42 باب دارد نزديک صد تا روايت خصوصيات مربوط به حليت اکل را بيان مي کند اصل حليت مسلم است خصوصياتش را بيان مي کند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo