< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

90/07/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 ادامه بحث از تقسيمات روايت
 درباره تقسيمات حديث و روايت بحث مي کرديم گفته شد خبر و حديث به شش قسم عنوان مي شود که اين شش تقسيم عمده برجسته و مورد توجه محدثين هست اگر تقسيمات جزئي را بررسي و جستجو کنيم قابل دسترسي است ولي مهجور و غير معروف و قابل توجه نيست اين شش تقسيم را به شش اعتبار
 تقسيم به اعتبار اوصاف راوي
  و اما در ادامه رسيديم به تقسيم سوم که تقسيم خبر به اعتبار اوصاف راوي است اين تقسيم طبق مشهور چهار قسم است صحيح و حسن و موثق و ضعيف که هر کدام هم اقسامي داشت رسيديم به قسم چهارم که عبارت است از خبر ضعيف بسيار بحث مفيد و قابل توجه است براي اينکه ضعيف خيلي نظرها و آراء متفاوتي وجود دارد که اثار سلبي و ايجابي مهمي دارد بنابراين شناخت خبر ضعيف براي ما در بحث رجال از اهميت بالايي برخوردار است
 تعريف خبر ضعيف و عناصر ان
 انچه از بيانات محدثين و فقها به دست مي ايد اين است که خبر ضعيف عبارت است از روايتي که داراي سندي است که اعتبار ان به اثبات نرسيده و به عبارت ديگر خبر مسندي که اعتبار سندش کامل نيست و بنابراين عناصري که در اين تعريف وجود دارد 1.خبر است صدق روايت مي کند در اوائل درباره روايت به محضر شما ارائه شد که روايت چيست نقل قول معصوم است و ذکر در جوامع معتبر روايي روايت صدق مي کند 2.داراي سند است 3. اعتبار سندش کامل نشده اين سه تا عنصر در تعريف وجود دارد
 معني خبر ضعيف کنار نهادن ان نيست
 بنابراين خبر ضعيف در حقيقت يک صفت و موصوف است به اين معنا که ضعيف صفت است خبر موصوف و ما پس از تعريف به اين نکته رسيديم که ضعف بر مي گردد يا ارتباط دارد به سند پس در حقيقت ضعيف صفت سند است سند ضعيف بنابراين خبر ضعيف سند دارد ضعيف صفت سند است يک سندي است و ان سند ضعيف است پس سند هست ولي ضعيف است ضعيف چيست ضعيف عبارت است از عنواني که در مقابل صحيح و موثق و حسن قرار مي گيرد يعني توثيق خاص ندارد ممدوح نيست و توثيق عام هم ندارد توثيق ندارد و ممدوح نيست در مقابل اقسام ديگر خودش قرار مي گيرد اين را در ضياء الدرايه مراجعه کنيد به همين ترتيب تعريف کرده است بنابراين تعريف ضعيف که ضعيف وصف چيست و معناي ضعيف چيست براي ما روشن شد اينطور نتيجه مي گيريم خبر ضعيف عبارت است از خبري که داراي سند هست يک اعتبارمايي دارد اما سندش کامل نيست توثيق نيامده اعتبارش هنوزکار دارد نياز دارد به کامل شدن يک ارتباط ضعيفي است ارتباط قطع نيست نياز به تقويت ومرمت دارد و ارتباط ضعيف قابل تقويت هست
 اقسام دوگانه خبر ضعيف (ضعف به معنا خاص و عام)
 براي ضعيف دو قسم ذکر شده است در کتب رجالي از درايه شهيد تا مرحوم شيخ بهايي و تا مقدمه مرحوم مامقاني و تا ضياء الدرايه. قسم اول ضعيف به معناي خاص قسم دوم ضعيف به معناي عام ضعيف به معناي خاص که صاحب ضياء الدرايه مي گويد اين است که درباره خود راوي جرح امده باشد يا جرح در عقيده يا جرح در عمل به اصطلاح جرح عقيدتي که از لحاظ عقيده ادم فاسد العقيده است عقيده اش فاسد است عقيده حقه ندارد يا از لحاظ عملي که ادم با تقوا و پايبند نيست و يا ممکن است جرح از دو جهت باشد عقيدتي و عملي اين ضعيف به معناي خاص است و ضعيف به معناي عام همان است که به عرض رسانده شد در نقطه مقابل موثق توثيق نشده مدح نشده صحيح نيست وانگهي به اين معنا به سند مجهول و سند مرسل و حتي سند مشترک هم ضعيف گفته مي شود هنوز اعتبار کامل نشده اين معناي دوم ضعيف
 رد افراط و تفريط در علم حديث
 در اصطلاحي را که اصوليها بيشتر به کار مي برند اين معناي دوم است ضعيفي که توثيق نشده اعتبارش ثابت نشده و از همين اصطلاح خاص اصولي عوام متشرعه مومني که کم و بيش اهل مطالعه هستندکتاب اصول کافي را مي پرسند و شنيده اند که بعضي از اسنادش ضعيف است اعتبار ندارد واصول امده کم کم به خورد عوام داده ومي گويد که اعتبار که ثابت نشد کلاً اعتبار حذف است حجيت ندارد روايت بايد اعتبارش ثابت باشد اعتبارش که ثابت نبود روايت کلا روايت هيچ ارزشي گويا ندارد از اعتبار ساقط اين حرف که اصول در بحث حجت مطرح مي کند که شک در حجيت مساوي با عدم حجيت هست يک بحث اصولي براي خودشان بوده بعد در اختيار عوام که قرار گرفت خبر ضعيف را مي گويند حجيت ندارد از اعتبار ساقط يعني ديگر هيچ در تلقي عوام حديث ضعيف مي شود مساوي با حديث مطرود و مجعول در حالي که ما که به دقت بنگريم ان که مطرود است فقط حديث مجعول است نه حديث ضعيف که متاسفانه بعضي ها مي ايند صحاح حديث را از يک کتاب بزرگي جمع مي کنند که اين درست است و ديگر تمام اين برداشتي است بسيار سطحي و به دور از انصاف و دقت خبر ضعيف بالمره از اعتبار ساقط نيست ما اين جمله به ذهنمان ثبت کنيم خبر ضعيف مساوي با مجعول نيست خبر ضعيف نياز دارد به تکميل
 موضوع حجيت خبر وثاقت به صدور است نه صرف موثق بودن راوي
  و ثانيا بعضي ها که افراط کرده اند در جهت اثبات صحت از طريق توثيق خاص راوي طوري در عمل رجال را اعلام مي کنند که خبر معتبر ان است که فقط راويانش موثق و صحيح و عادل باشد اگر راويان يک روايت توثيق نداشت اعتبار براي روايت امکان ندارد اين در هر علمي افراط و تفريطي است اين يک افراطي است هستند از معاصرين که ان روايت درست است که رجالش يکي يکي توثيق داشته باشد و الا اعتبار ندارد و اصول در وقتي از حجت بحث مي کند اين را پشتيباني مي کند و عوامي و عاميانه مي شود که خبر صحيح و درست فقط همان خبري که راويانش يکي يکي توثيق داشته باشد اين مطلب به دور از واقعيت و تعمق است حقيقت اين است که خبر موثق با اين وصفي که گفته شد راويانش همه توثيق داشته باشد
 خبر ضعيف به معني عام (که شامل خبر معتبر و سند حدسي مي شود.)
 ولي يکي از مصاديق روايات معتبره است اما روايات معتبره يا راههاي ثبوت اعتبار براي روايت متعدد است تنها صحت و توثيق راويها نيست اين جمله هم جزء جمله هاي کليدي که موضوع حجيت خبر وثوق به صدور است با تحقيق دقيق کبار فقهاي نجف وثوق به صدور است خود محدث بايد وثوق به صدور ان روايت به دست بياورد از طريق سند است از طريق قرائن است از طريق متن شناسي است از طريق کثرت روايت است ديروز گفتم سهل بن زياد حرف و حديث درباره اش زياد است جرح دارد تعديل دارد از خود شيخ هم جرح دارد هم تعديل ديروز گفتم سيد الاستاد مي فرمايد سهل بن زياد دو هزار روايت نقل کرده است مگر مي شود بگويد قابل اطمينان نيست جرح و تعديل اگر امد اول بين خودش تعارض کرد شيخ تعديل کرد و بعد ببينيم دو هزار روايت از طريق اهل بيت و خود اين دو هزار روايت را خود موثقين نقل مي کنند انهايي که اعتماد دارند راوي و مروي عنه هم از ثقات است بنابراين موضوع حجيت خبر وثوق به صدور است نه فقط توثيق راويان سند اين مطلب را که گرفتيم الان به اين نکته اشاره کنيم که ضعيف را ما در متون اصليمان هيچ گاهي مردود ندانسته ايم اصليترين متن ما درباره تحقيق رجالي همان ايه نبا هست و روايت ضعيف سند ضعيف که بسيار چهره اش برجسته باشد خبر فاسق است تازه خبري که توثيق و تعديل ندارد ضعيف است به معناي عام و خبري که از راوي فاسق رسيده باشد هم خبر ضعيف است و مصداق بارز خبر ضعيف است سند اصلي ما مي گويد ان جائکم فاسق بنبا فتبينوا منطوق ان چرا به سند اصلي مراجعه نکنيم اين نکته اي است که مرحوم ميرزاي نائني به اين نکته ظريف اشاره مي کند که اصلا خبر ضعيف از اول از نظر دور نيست تبينوا خبر فاسق را تبين کنيد ليس کل فاسق يکذب ليس کل مومن يصدق گاهي مي شود که ادم فاسق است ولي اين خبر را که نقل مي کند راست است مطابق واقع است تبينوا ما تا اينجا به اين حقيقت رسيديم که اگر برخورديد که يک جواني طلبه ابتدايي يا يک عامي که مطالعه دارد يا يک دانشگاهي کتاب اصول و اصول کافي روايات ضعيف دارد خود ان اقا نوشته است که کافي روايات ضعيف دارد برايش بگوييد که معناي ضعيف را نفهميده ايد ضعيف ساقط از اعتبار نيست ضعيف را با مجعول يکي تلقي نکنيد اين نکته خيلي مهم و قابل توجه است لذا ما اگر کتابي باشد که روايات صحيح و ضعيف داشته باشد نمي توانيم بگوييم که ان مقدار رواياتي که از حيث سند صحيح است درست است و ان مقداري که سندش توثيق ندارد درست نيست مي گوييم اين دسته از راويانش توثيق دارد اعتبارش کامل است ان دسته که توثيقش کامل نشده است توثيق خاص يا عام ندارد بايد بگرديم تا اعتبارش کامل کنيم که کار اجتهادي و فحص اجتهادي اينقدر زحمت و استقصاء مي طلبد معناي خبر ضعيف براي شما عزيزان به عرض رسانده شد اما ان طرقي که ضعيف را توامند مي کند در بحث توثيقات مي ايد ده تا راه براي اثبات اعتبار داريم يک راهش توثيق راويان است نه راه ديگر متن و قرائن و کثرت و اعتماد و شهرت الي اخر ده راه که بعدا شرح ان را مي دهيم
 منظور از خبر معتبر
 همان طوري که به عرض رسانده شد تقسيم روايت بر اساس نظر مشهور يا تقسيم مشهور روايت به اعتبار اوصاف چهار تاست اما غير مشهور شش قسم مي شود ان چهار قسم اول به اضافه دو قسم ديگر پنجم روايت معتبره معتبره اصطلاح اخير و فقهاي متاخر المتاخرين است معاصرين از شصت هفتاد سال به اين طرف مي فرمايند معتبر دو تا معنا دارد يک معناي عام که تمامي روايات از صحيح تا موثق داراي اعتبار است معناي خاص معتبر که قسم چهارم است معتبر ان است که توثيق عام داشته باشد توثيق خاص درباره اش نيامده توثيق عام که داشت سند کامل الزياره و تفسير قمي اگر امده بود بر مسلک سيد الاستاد يا بر اساس مسلک محدثين ديگر از رجال ابن ابي عمير و بزنطي و صفوان اگر بود يا وکالت از امام يا توثيقات عامه اي که بعدا خواهد امد اگر توثيق عام داشت مي شود معتبر اين قسم پنجم
 منظور از خبر قوي
 قسم ششم شهيد در درايه اش مي فرمايد عبارت است از سند قوي سند قوي اسمش قوي هست اما نسبت به اخواتش به ان قوت و قدرت نيست سند قوي عبارت است از سندي که راويان ان کاملا امامي باشند و راوي باشند وليکن درباره اش هيچ گونه جرح و تعديلي نيامده باشد اين سند که سند قوي نامگذاري شده است بعضي ها تحت عنوان موثق مندرج مي کنند با کمک اصاله الصحه که بحثش خواهد امد يا اصاله العداله يا خود ولايت در بحث رجال يک مقدار بحث عقيدتي اضافه مي شود که خود ولايت اگر ثابت بشود براي راوي و کذبش را نديده باشند قابل اعتماد است اقسام روايت به اعتبار اوصاف راوي کامل شد تقسيم چهارم به اعتبار وصف سند به اين صورت که اتصال دارد يا انقطاع دارد سند متصل است يا منقطع است اين هم تعريف مشهوري است تقسيم مشهور و غير مشهور تقسيم مشهور به اعتبار سند به دو قسم تقسيم مي شود مسند و مرسل يک نکته را کامل کنيم که کلمه مرسل را گفتم تداعي شد با بحث ضعف؛ در بحث ضعيف و ضعف اصوليها مخصوصا سيد الاستاد مي فرمايد که جبران ضعف يعني تقويت سند ضعيف اين اصطلاح معروفي است پس سند هست جبران مي شود منتها يک نکته اي را سيد الاستاد مي فرمايد که جبر ضعف درباره روايتي مطرح است که مرسل نباشد چون موضوع جبران سند ضعيف است سند و ضعيف است اما اگر مرسل بود سند نيست موضوع ندارد سالبه منتفي به انتفا موضوع است چه چيز را بايد تقويت و ترميم کند سندي نيست لذا مطلبي که دنبال مي کرديم کاملتر شد جبران ضعف اصطلاح معروف محدثين و راي سيد الاستاد که مرسل قابل ضعف نيست چون سند ندارد ضعيف قابل جبران است چون سند دارد .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo