< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

90/07/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 ادامه بحث از نجاست دم قليل
 بيان اقوال
  گفته شد که سه تا قول در اين رابطه نقل و حکايت شده است قول اول منسوب است به شيخ اقدم شيخ صدوق که شرحش را داديم و گفتيم که منظور ايشان از عدم نجاست دم قليلي که کمتر از نخود باشد تطبيق مي کند به مقدار کمتر از درهم. بنابراين نظر ايشان به عنوان يک نظر مخالف در کار نيست. و قول دوم که شيخ طوسي طبق تقريب سيد الاستاد فرموده است که قطرات کوچک خون نجس نيست فرمودند مدرک اين حکم صحيحه علي بن جعفر عليهم السلام است.صحيحه را خوانديم ان لم يکن شيئا يستبين فلا باس و ان کان شيئا بينا فلا يتوضو منه دلالت صحيحه را گفتيم بر اين است که اگر قطرات ريزي از خون در حالت عطسه زدن و خون دماغ بودن اگر در ظرف اب برسد و ان ذره ان قدر ريز باشد که به چشم نيايد اشکالي ندارد
 بيان احتمالات در صحيحه علي بن جعفر
  اما سيد الاستاد کتاب تنقيح العروه جلد 3 صفحه 6 مي فرمايد که نظر و شيخ طوسي و دليل ايشان تمام نيست يک قاعده کلي پيشاپيش بگوييم اگر نص احتمالات متعددي داشت از اعتبار مي افتد شکل اجمال به خود مي گيرد مجمل قابل استناد نيست و احتمال حجيت ندارد نص بايد دلالتش بر مطلوب ظهور داشته باشد يعني يک رويه اي داشته باشد به طرف مطلوب و احتمال خلاف ضعيف باشد اين مي شود ظهور اگر احتمال خلاف از بين رفت مي شود نص يا تصريح با حفظ اين مقدمه مي فرمايند اين روايت سه تا احتمال دارد احتمال اول همان است که شيخ طائفه مي فرمايد که اصاب انائه يعني قطره خون به ظرف اب اصابت کرد منظور از ظرف اب خود اب است اصطلاح متعارف هم اين است که ذکر محل و اراده حال مي شود امر متعارفي است بنابراين سوال از خود اصابت خون به اب است امام فرموده است که اگر قطره ديده نشود اشکال ندارد
 شبهه محصوره
 احتمال دوم مطلبي است که شيخ انصاري مي فرمايد کتاب فرائد الاصول جلد 2 صفحه 421 که اين روايت جهتش شبهه محصوره است و در شبهه محصوره هم حکم به اتفاق اراء بين فقها و اصولين عدم فحص و عدم اعتناست ودر شبهه محصوره به اتفاق فقها اصل جاري نمي شود معناي شبهه محصوره عبارت است از شبهه اي که يک علم اجمالي وجود دارد و اطراف محصور در دسترس اين شبهه محصوره است مثل علم به نجاست يکي از اين دو سه تا ظرف در شبهه محصوره که گفتم بلا خلاف جايي براي جريان اصل نيست علي المباني يا علم اجمالي مانع است و يا اينکه اصول متعارض است اين قاعده و زمينه مي فرمايد که اينجا امام حکم به طهارت و عدم اعتنا و عدم باس اعلام کرده اند شبهه محصوره است و بعد در شبهه محصوره که اجتناب واجب است. چرا گفته است نه؟ مي فرمايند در شبهه محصوره قطعا اصل جاري نمي شود اجتناب قطعا واجب است اما اگر يک طرف از اطراف شبهه محصوره از محل ابتلا خارج بشود اصل جاري مي شود اينجا يک طرف از اطراف شبهه محصوره از محل ابتلا خارج است اطراف کدامند 1. خود اب 2. خود ظرف اگر قطره خون به ظرف گرفته باشد از محل ابتلا خارج است اگر به اب رسيده باشد محل ابتلاست بنابراين يک طرف از محل ابتلا که خود ظرف باشد خارج است پس از انکه يک طرف از محل ابتلا خارج بود اصل بدون معارض جاري مي شود اصاله الطهاره درباره اب جاري است امام فرموده است لا باس حکم شبهه محصوره را در صورتي که يک طرف ابتلا خارج باشد هست به قول ايشان به زبان حال ايشان امام با سبک و سياق اصول ان هم بعد از تطور اصول صحبت کرده لذا سيد الاستاد مي فرمايد که اين اضعف الوجوه است دليل بر ضعف را شرح ندادم ما احتمالا مي گوييم که اين است که امام معصوم ان اسلوب اصولي شبهه محصوره اي که بعد از تطور اصول اصوليها ساخته اند امام در نظر نمي گيرند
 سوال و جواب شبهه محصوره اين است که احتمال مي دهد که اين قطره به اب يا به ظرف دو طرف است ظرف از محل ابتلا خارج است مي ماند اب اب مشکوک است اصل جاري مي شود چون طرف مقابل ديگر از محل ابتلا خارج است. در شبهه محصوره بلا خلاف وجوب اجتناب است بلا خلاف عدم جريان اصل است. علم اجمالي در شبهه محصوره همان اثري دارد که علم تفصيلي در مدلول و متعلق خودش اثر مي کند اما احتمال سوم که در ذيل صحيحه مرحوم شيخ حر عاملي مي فرمايند (سيد الاستاد هم تاييد مي کند و شيخ الشريعه هم اين را مي گويد) که منظور از حديثي که مي فرمايد که ان لم يکن يستبين اين است که اين قطره که امده است اصلا در حدي است که عرفا به ان مفهوم صدق نمي کند يعني وجودش کالعدم است ان لم يکن يستبين يعني در حدي است که مصداق براي مفهوم دم ديگر نيست کان لم يکن است اگر اينگونه باشد طبيعتا حکم واضح است موضوع محقق نشده لم يکن يستبين يعني چيزي است که اصلا ديده نمي شود پس وجودي ندارد چيزي که وجودي ندارد حکم هم نخواهد نداشت سيد الاستاد مي فرمايد که اين حکم و اين توجيه درستي است اگر ذره ريز به اندازه اي باشد که قابل رويت با چشم عادي نباشد مثل اينکه شما بگوييد گرد و خاکي که بر اثر وزش باد حرکت مي کند پيشاني و صورت شما اگر عرق داشت به انجا اصابت مي کند با دقت عقلي علم به نجاست هست قصابيها مذبله ها عبور و مرور کلاب در بعضي از شهرستانها قطعا علم به نجاست داريم گرد و خاک و ذرات ريز از نجاستها مي ايد عرق هم جذب مي کند با دقت عقلي اگر ادم برود بيرون مثل وسواسها از در لباسها را بکند حمام برود دوباره برود لباس داخل را استفاده کند در عرف براي اينگونه نجاستها و تلوسها حسابي باز نمي شود عرف براي ان ذرات واقعيت و کينونت قائل نيست کانما ان ذرات در حقيقت وجود ندارد تا بگوييم حکمش چيست سيد مي فرمايد اين حرف درست است اما نيازي به روايت ندارد بلکه اطلاق دم منصرف از چنين ذرات است بلکه دم به اين ذرات ريز صدق نمي کند همانطوري که در مثال گفته شد اين دو تا قول قول دوم که منسوب به شيخ طائفه بود هم نتيجه ديديم که قول مخالف از کار در نمي ايد نظرش جلب مي شود به جايي که ذرات ريز دم قابل رويت نيست قابل رويت که نبود عرفا دم به ان صدق نمي کند
 تحقيق مطلب
 اما تحقيق بيشتر بحث شيخ طوسي درباره دماء در مبسوط، مبسوط بحث مي کند در کتاب مبسوط جلد صفحه 35 بحث طهارت ابدان و ثياب از نجاسات مي فرمايند که نجاسات به طور کلي نجاسات دو قسم است1.دماء2. غير دماء و دماء هم به سه قسمت تقسيم مي شود 1.دمائي است که قابل عفو نيست و لو ذره ريزي هم از ان دماء وجود داشته باشد که عبارت است از دماء ثلاثه اين دماء ديگر قابل عفو نيست 2.دمائي است که قابل عفو است از سوي شرع اين دماء پنج تا مورد دارد 1. بق (پشه) 2. براغيث 3. سمک 4. جروح 5. قروح داميه يعني دانه هايي که در بدن جوشهايي که بوجود مي ايد و خون مي ايد اين پنج مورد به طور کل مورد عفو است نصوصش را قبلا اشاره کرديم بعدا هم تفصيل خواهيم داد قسم سوم از دماء شيخ مي فرمايد از دماء حيوانات و انسان که اين دماء اگر کمتر از اندازه درهم باشد قابل عفو است و اگر بيشتر از درهم نبود قابل عفو نيست اين حکم و فتواي ايشان دقت مي طلبد کار فقه مضافا بر مراجعات سبک و سياق را بايد دقت کنيم سبک و سياق اين است که در اينجا با تمام توجه و دقت دماء را بررسي مي کند و احکامش را بيان مي کند
 نظر مرحوم طوسي در استبصار
  اما در استبصار جلد 1 يک روايتي را در باب 10 از ابواب نجاسات باب ماء قليل حديث 57 ان روايت عمرکي که از علي بن جعفر نقل شده بود نقل مي کند پس از که روايت نقل مي کند مي رسد به انجا که امام فرمود ان لم يکن شيئ يستبين فلا باس مي فرمايد اما خبر عمرکي فنحمله ذوق شناسي از سبک مي گويند يکي از فنون که بلاغت است سبک و از سبک ذوق گاهي هم روحيه استفاده مي شود مثال معروف مي گويند سيد الشهداء در اخرين لحظات که فرمود الا ان الدعي و ابن الدعي قد رکزني بين الثله و الذله هيهات منا الذله نشان مي دهد که در روح مطهرش يک ذره اضطراب وجود نداشته است بلاغت کشف مي کند سبک شناسي ذوق شناسي و روحيه گوينده و متکلم را بدست بياورد ديديم شيخ طائفه درباره فتوا فرمود که اما خبر عمرکي فنحمله علي ان يکون ذلک الدم مثل راس الابرء التي لا تحس و لا تدرک فمثل ذلک معفو عنه فهميديم نظر شيخ بر خلاف نيست يک روايت را فرموده است که اين روايت را حمل مي کنيم بر اينکه قطره خون به اندازه سر سوزن که درک نشود ديده نشود انگاه مثل ان قطره اي که به چشم نمي ايد و درک نمي شود معفو عنه است يعني کان لم يکن است يعني موضوع ندارد بنابراين کسي نمي تواند بگويد اگر خون واقعيت عيني نداشت درک نشد باز هم حکم نجاست دارد حکم نجاست را کجا بار کنيم موضوعي در کار نيست در نتيجه اين دو قول شيخ اقدم و شيخ طائفه به اين نتيجه منتهي شد که مخالف حکم مجمع عليه عند الاصحاب که حکم بر نجاست مطلق دم هست نخواهد بود مخالفتي نيست اين نتيجه اي که گرفتيم
 اثار دم قليل
 يک تکمله که دم قليل که در صلاه معفو عنه است پس چه اثر ديگري دارد جوابش را مي گوييم دو تا اثر مهم ديگر هم در کار هست
 تنجيس دم قليل
 1.تنجيس در بحثهاي قبلي گفتيم قاعده فقهيه متسالم عليها عند الاصحاب عبارت است از قاعده منجسيت نجس يا تنجيس منجس به اين معنا که نجس اگر ملاقات کند در حال رطوبت با شي ديگر ان را متنجس مي سازد پس يک اثر براي نجس بودن دم قليل تنجيس است
 حرمت اکل دم قليل
 2.حرمت اکل، اگر ديديم در يک خوردني يک قطره دمي يک ترشحي مثلا از خوني که از زخم دست يا بچه اي که خارش پوستي دارد يک ذره خون به خوردنيها و اشامدينها رسيد اثرش حرمت اکل است اين حرمت اکل پشتوانه دو طبقه دارد يک طبقه همان بود که گفتيم اطلاق ادله نجاست دم اطلاقش اين را مي گيرد مي شود نجس، حرمت از کجا؟
 اطلاق لوازم مدلول را ثابت نمي کند
 يک نکته ظريف اطلاق لازمه مدلول را که ثابت نمي کند اطلاق مورد مشکوک که مدلول مطابقي باشد مي تواند فراگيرد اگر شک در خصوصيت بکنيم اطلاق مدلول التزامي يا لوازم مدلول را ثابت نمي کند چون ان تواني که عام دارد ودليل لفظي دارد اطلاق ندارد يکي از فرقهايي که بين اطلاق و عام اينکه عام، دليل لفظي از قوت برخوردار است لازم مدلول را هم ثابت مي کند اما مطلق لازم مدلول را ثابت نمي کند مثالش همين جا نجاست را ثابت مي کند لازمه نجاست که حرمت اکل باشد را نمي تواند ثابت کند حداقل شک مي کنيم شک کرديم مطلب کامل نيست منتها نياز به اطلاق دليل نداريم حرمت اکل دليل لفظي مستقل دارد درباره دماء قران ايه 3 سوره مائده که مي فرمايد حرمت عليکم الميته و الدم و لحم الخنزير و ما اهل لغير الله به و المنخقطه و الموقوذه و المترديه والنطيحه و ما اکل السبع الا ما ذکيتم
 فرق نطيحه مترديه موقوذه
 در اين رابطه امده است حرمت عليکم الميته و الدم مترديه گوسفندي که از بلندي تپه اي پرت بشود به پايين بميرد اين محرم الاکل است موقوذه گوسفندي است که به توسط کتک زندن کشته شود نطيحه گوسفندي است که بر اثر مسابقه انداختن بين هم ديگر شاخ به شاخ بزنند هم ديگر را تا يکي ديگري را بکشد محرم الاکل است اما دم در اين ايه امده است که حرمت چند تا نکته قابل ذکر حرمت عليکم الدم ايا اين دم مطلق است يا عام اولا اگر گفتيد مطلق است بايد در مقام بيان باشد
 فرق مقام بيان و مقام تشريع
 هميشه بر مي خوريد مي گويند مولي در مقام بيان است مولي در مقام تشريع است اما نگفته اند که فرق بين مقام بيان و مقام تشريع چيست گاهي ممکن است توهم بشود که مقام تشريع اول است بالاست و مقام بيان بعد از ان است اين يک توهم ابتدايي است مقام تشريع و بيان مانعه الجمع نيستند ممکن است يک بيان هم در مقام تشريع باشد هم در مقام بيان اين دو نکته نکته اصلي اين است که ضابط و معيار براي اين دو مقام اين است که مقام تشريع که استادان و اربابان اصول مي گويند اصل تشريع يک کلمه اصل کمک مي کنند يعني اصل را فقط خود تکليف را بيان مي کند که واجب است يا حرام فقط خود تکليف ابتدا قبلا هم بيان نشده مثل يأيها الذين کتب عليکم الصيام مثال معروف قبلا براي مسلمانها صيامي نبود کتب عليکم الصيام و مقام بيان اين است که حکم و تکليف را شرح بدهد و توضيح بدهد مثل و اتموا الصيام الي الليل اين مقام بيان است خصوصيات و اوصاف عمل را بيان مي کند اين دو تا نکته را که فهميديم گفته مي شود که دم در اينجا در مقام بيان نيست بلکه در مقام اصل تشريع است محرمات را که بيان مي کند در مقام بيان نيست تا بگويد کدام دم پس اطلاق تمام نشد اما اگر گفتيم عام بر مبناي اينکه مفردي که جنس باشد و محلي به لام چون جنس حقيقتش با جمع همخواني دارد قابل گسترش و توسع است دم جنس است محلي به لام است علي المبنا البته مبناي سيد الاستاد نيست بر مبناي غير ايشان که اين مي شود عام اگر عام شد ديگر براي ما کافي است که استفاده کنيم از عمومش و حرمت را در اين رابطه اعلام کنيم اين مختصر از اثار دم
 قول ابن جنيد در نجاست دم
  قول سوم از اقوال که مبني بر عدم نجاست دم قليل اعلام شده است قول ابن جنيد است ابن جنيد در کتاب مختلف خودش کتاب ندارد اخيرا به کتابي به عنوان فتاوا ابن جنيد تدوين شده اما خودش کتاب ندارد اقوالش در کتب متعدد و مختلف در کتاب مختلف علامه جلد 1 صفحه 317 مي فرمايد که ابن جنيد مي گويد دم اگر کمتر از درهم باشد نجس نيست
 رد قول ابن جنيد توسط مرحوم خويي
  سيد الاستاد در تنقيح العروه جلد 3 صفحه 7 مي فرمايد ابن جنيد مبنايش بر قياس است مي گويد چون هر چيزي که در نماز جائز باشد و مانع نباشد نجس نبايد باشد بنابراين دمي که کمتر از درهم است چون در نماز مانع نيست نجس هم نبايد باشد اين را قياس بگوييد و يا استحسان در هر صورت حجيت قياس و استحسان کاملا پيداست که از اباطيل است هيچ پشتوانه عقلي و عرفي ندارد بنابراين قول ايشان بر خلاف تلقي نمي شود پس از که اين سه تا قول بر خلاف قول مجمع عليه تلقي نشد
 تقويت قول صاحب جواهر که دم قليل نجس است.
 بر مي گرديم مي گوييم انچه صاحب جواهر فرموده است در کتاب جواهر جلد 5 صفحه 361 که حکم به نجاست دم قليلا او کثيرا راي مذهب است پس از که گفتيم اطلاق نجاست راي مذهب است اين مسئله را به پايان برديم متن همين بود شرح هم همين بود که داده شد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo