< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

90/07/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 
 ادامه بحث از نجاست دم
 درباره اطلاق روايات مربوط به نجاست دم بحث مي کرديم گفتيم اگر از نصوص اطلاقي به دست بيايد در موارد شک به ما کمک مي کند که اگر شک کرديم درباره يک قطره خوني که از دم متخلف است يا دم مسفوح و يا دم ما له نفس سائله است يا دم ما ليس له دم سائل و همين طور شک کنيم که دم قابل عفو است يا قابل عفو نيست اگر اطلاق داشتيم از اطلاق کمک مي گيريم. اطلاق ادله نجاست دم مي گويد محکوم به نجاست است. و اگر اطلاق نداشتيم در مورد شک بايد به قاعده طهارت مراجعه کنيم. اگر به يک اشکال برنخوريم اگر برخورديم به اصول عمليه برائت و احتياط اين موضوع بحث ما بود
 ياداوري فرمايش مرحوم اقاي خويي و صاحب جواهر
 گفتيم که سيد الاستاد فرموده اند که مي توانيد از نصوص مربوط به نجاست دم اطلاق به دست بياوريد به دو دليل، دليل اول ارتکاز متشرعه بود که اين ارتکاز را شرح داديم، و گفتيم ارتکاز از ادله عقلاييه لبيه است. تمام نقش ارتکاز کشف حکم يا کشف يک حقيقت است. ارتکاز نمي تواند اطلاق خلق کند و بيافريند. سيد الحکيم در کتاب مستمسک جلد 1 صفحه 345 مي فرمايد: وجود و تحقق ارتکاز درباره نجاست دماء به قول مطلق يا به گونه اطلاق مطلبي است قابل قبول اين ارتکاز در اين حد وجود دارد. اما اگر يک جايي شک بکنيم که اين دم دم متخلف است يا دم مسفوح نمي توانيم از ارتکاز کمک بگيريم. که شرحش را در جلسه قبل به محضر شما ارائه کرديم شبيه اين مطلب صاحب جواهر کتاب جواهر جلد 5 صفحه 354 مي فرمايد: درباره بدست اوردن اطلاق نسبت به نجاست دم فقها اجماع و نفي خلاف و اتفاق دارند.
 اجماع ادعايي محقق حلي
 در ضمن تعرض از اجماعات و نفي خلاف يک اجماع معتبر را معرفي مي کند. مي فرمايد اجماع معتبر همان اجماعي است که درکتاب معتبر امده است. که محقق در کتاب معتبر مي فرمايد: که اجماع محقق است بر اطلاق دم و اينکه کل دم نجس الا ما ثبت و خرج بالدليل اين اجماع قابل اعتماد است. از اين اجماع مي شود اطلاق را نسبت به نجاست دم به دست بياوريم. در ضمن يک اصطلاح را هم توضيح بدهم ايشان مي فرمايد که درباره اجماع بايد بگوييم که ابن جنيد مخالف است، پس از وجود مخالف اجماع برمي گردد مي شود اتفاق و بعد مي گويد اين اجماع را نفي خلافي که نقل شده است پشتيواني مي کند.
 رابطه نفي خلاف و اتفاق بين علماء
 قبلا گفته بودم که نفي خلاف و اجماع و تسالم يک ستوني است که از نفي خلاف شروع مي شود. قدم بالاتر اجماع، قدم بالاتر تسالم، اتفاق با نفي خلاف دريک سطح هستند. منتها اگر شکل ايجابي مي شود اتفاق، اگر سلبي بود مي شود نفي خلاف. خلافي نديده ام مي شود نفي خلاف .اين عده از فقها را ديده ام که اظهار نظر موافق کرده اند مي شود اتفاق. و اجماعي که به تعبدي و مدرکي تقسيم مي شود پس از تطور اصول است. پس از زمان شيخ انصاري است. قبل از زمان شيخ انصاري تا زمان صاحب جواهر اجماع فقط به منقول و محصل تقسيم مي شدند از زمان شيخ انصاري يک تقسيم ديگري هم به نام مدرکي و تعبدي. پس از که شيخ نجفي صاحب جواهر مي فرمايد که اطلاق را مي توانيم به توسط اجماع معتبر به اثبات برسانيم مطلب را تقريبا تمام
 اطلاق نجاست دم با اصاله النجاسه در دم
 دليل را را کامل مي کند با اسان سازي اين است که اجماع کتاب معتبر را در اين رابطه معتبر مي شمارد. دليل براي اصاله النجاسه اعلام مي کند که گفتم اطلاق نجاست به اصاله النجاسه دو تعبير از يک حقيقت است اين مطلب را که ايشان مي گويد و کامل هم اعلام مي کند.
 نظر صاحب مستدرک در اثبات اطلاق نجاست دم با اجماع
  سيد الحکيم و مسلک تحقيق اين است که در همان منبعي که گفتم مستمسک جلد 1 صفحه 344 مي فرمايد: اثبات اطلاق نجاست دم بوسيله اجماع غير واضح. واضح نيست. چرا ايشان مي فرمايد غير واضح؟ انچه ما استفاده مي کنيم از غير واضح اين است که ايشان مي فرمايد: که اثبات اطلاق توسط اجماع غير واضح است. اولا غير واضح بودن خود بحث صاحب جواهر خيلي پيچ و خم دارد. ممکن است غير واضح به خود بيان صاحب جواهر مربوط باشد. و ثانيا تحقق اجماع درکلمات اصحاب گاهي نشان مي دهد که نسبت به دم مسفوح باشد نه مطلق دم. بنابراين از اين جهت هم اجماع غير واضح است نه از جهت ديگر. شيخ اجل ما اشاره فرمودند که دلالت اجماع بر اطلاق يعني مي گوييم مدلول اجماع، اطلاق هست؛ يا اجماع کشف مي کند از اطلاق، اگر مي گوييد کشف مي کند به خود اجماع ربطي ندارد. کشف کرده است. برويد به سراغ مکشوف ببينيد چه شکل و شمايي دارد. چه صورت و سيمايي دارد. به اجماع فقط کشف رسيده اگر مي گوييد اجماع دال بر اطلاق هست خوب معلوم است دليل لبي که اطلاق نمي افريند اين دو تا نکته که اينجا گفته شد.
 استفاده اطلاق از نصوص
  اما وجه دوم را صاحب جواهر در همان مدرکي که گفته شد کتاب جواهر جلد 5 صفحه 357 مي فرمايد: ممکن است اصاله النجاسه درباره دماء را از موثقه عمار استفاده کنيم.
 روايت عمار ساباطي و بررسي سند ان
 سيد الاستاد در کتاب تنقيح العروه جلد 3 صفحه 4و 5 مي فرمايد: که اطلاق را مي شود از موثقه عمار استفاده کرد. موثقه عمار کتاب وسائل جلد 2 باب 82 از ابواب نجاسات حديث شماره 2 اين روايت در جلد اول ابواب اسئار باب 4 حديث 2 و 4 امده. اينجا هم قسمتي از ان حديث را اورده سند را بخوانيم محمد بن الحسن شيخ طوسي باسناده عن محمد بن احمد بن يحيي اسناد شيخ به محمد بن احمد بن يحيي صحيح است. او اشعري قمي است از مشايخ حديث قمي هستند. عن احمد بن الحسن هم مروي عنه محمد بن الحسن است. احمد بن الحسن بن محمد بن علي بن محمد بن حسن بن فضال اينها از بنو فضالند اينها توثيق خاص دارند معتبرند نجاشي شيخ طائفه توثيق خاص کرده اند. عن عمرو بن سعيد اين عمرو بن سعيد عمرو بن سعيد مدائني که باز هم توثيق خاص دارد اين مجموعه کامل عن مصدق بن صدقه هم توثيق خاص دارد هم از عدول است عن عمار ساباطي که خود عمار معلوم است دوازده امامي نيست مي شود حديث موثقه. عن ابي عبدالله عليه السلام حديث طولاني است اينجا فقط همان مقداري که ما لازم داريم اورده اند مي فرمايند کل شي من الطير يتوضو مما يشرب منه الا ان تري في منقاره دما مگر اينکه در منقار ان طير خود خون را ببينيد اين استدلال متعلق است به اين جمله اخر روايت الا ان تري في منقاره دما اطلاق دارد.
 اطلاق لفظي و مقامي و امکان جمع ان
 في منقاره دما هم اطلاق لفظي دارد هم اطلاق مقامي. يادمان نرود اطلاق لفظي و اطلاق مقامي از لحاظ تحقق قابل جمعند. مي شود يک جايي اطلاق لفظي باشد اطلاق مقامي هم باشد. اطلاق لفظي ان است که خود لفظ دلالت کند بر عموم بوسيله قرينه عقليه که پشت سر ان قرار گرفته. اطلاق مقامي اين است که و لو يک جايي باشد که کلمه وسعتش را نداشته باشد اما مقام بطلبد از اطلاق مقامي. يک تعبير در اصول معروف است مي گويند ترک استفسار اين ترک استفسار عباره اخري اطلاق مقامي است. در هر صورت اطلاق محقق است ترک استفسار يعني يک جايي که تفسير بطلبد، دم کدام دم نياز به تفسير دارد ترک استفسار شده. اطلاق کلمه دم هم مطلق امده. بنابراين اطلاق مي شود از موثقه عمار به دست اورد و دلالت اين موثقه به اطلاق هم ظاهرا کامل است. صاحب جواهر که جزء خبراي تراز اول فهم معنا از روايات است اين اطلاق از اين روايت استخراج و اعلام کرده. و سيد الاستاد هم براي به دست اوردن اطلاق درباره نجاست دم از همين موثقه کمک مي گيرد. اين فهم خبرا و صاحب نظران و اين هم ظاهر نص از اطلاق از اين موثقه به دست امد.
 سوال نيازي به اطلاق مقامي هست وقتي که اطلاق لفظي هست جواب گفته مي شود که نياز نيست مي گوييم نياز نيست اما پشتوانه هست مويد مي شود موکد مي شود. اين مطلب که فهمديم دلالت کامل شد.
 اشکال صاحب مدارک به جهت روايت عمار ساباطي
 اما درباره دلالت اين روايت؛ مرحوم سيد الحکيم در همين کتاب مستمسک همان منبعي که گفتم صفحه 345 مي فرمايد: اشکال دارد اشکالش اين است که اين روايت جهت دارد. ما درباره اطلاق يک نکته اي لازم داريم که از زمان تطور اصول به اين طرف امده مضافا بر مقدمات حکمت و اطلاق لفظي و قابليت لفظ براي عموم يک نکته ديگر هم لازم داريم. بيان جهت خاص نداشته باشد خود بيان جهت گيري نکند به سمت و سوي يک مقصد خاص. اگر بيان جهت گيري کرد به سمت و سوي مقصد خاصي زمينه براي اطلاق فراهم نشده. مثلا ايه قران سوره مائده ايه شماره 4 فکلوا مما امسکن اين درباره صيد و صيود، صيد شکار صيود ان کلبي که شکار را صيد مي کند. بعد از که شکار صيد شد خداوند در قران مي فرمايد که شما نگراني نداشته باشيد که اين را ذبح کنيد و به ذبح شرعي نرسد و نياز به ذبح شرعي ندارد قران مي گويد فلکوا بخوريد. اين اطلاق کلوا چه معاني و مفاهيمي دارد. معنايش اين است که بخوريد هيچ حالت منتظره اي در کار نيست خوب خون دارد. اب دهان کلب دارد. نجاست قطعي دارد ايه قران مي گويد کلوا پس ان نجاستها را ناديده بگيريد. اب دهان کلب نجس نيست جواب اين است که اين ايه جهت دارد. جهتش حليت و حرمت است نه طهارت و نجاست. در جهت بيان طهارت و نجاست نيست در جهت بيان حليت و حرمت است. کلوا حلال است نياز به ذبح ندارد. يک قاعده مسلمي است که بيان جهت خاصي داشت نسبت به مقصد و مطلوب اطلاق همه جانبه ديگر ندارد. در بين اصولي ها هم اختلافي وجود ندارد تقريبا از امور قطعي و وجداني اصولي است. تطبيق سيد الحکيم مي فرمايد که روايت موثقه عمار هم جهت دار است. در جهت بيان حکم ظاهري است. مي فرمايد: تا وقتي که شما شک داريد و يقين به نجاست نداريد حکم است. و اما وقتي که دم را ديديد يعني يقين به نجاست پيدا کرديد اين در حقيقت بيان قاعده شک است. به تعبير خود ايشان بيان حکم ظاهري در مورد شک هست و ربطي به بيان نجاست دم ندارد. نجاست دم امر مفروغ عنه است در بحث پس اين روايت نيامده بگويد دم مطلقا نجس است نه گفته است شي مشکوک نجاست منقار مشکوک به نجاست نجس نيست منقار مشکوک و مشتبه. درباره تلوس به دم احتمال مي دهد منقار متلوس به دم باشد اعتنا نکنيد، تا وقتي که دم را ببينيد جهت معلوم است. ربطي به اطلاق ندارد. بنابراين پس از که اطلاق دم ثابت نشد ما در همه نصوص و اجماع و ارتکاز دليلي بر اثبات اطلاق نداريم. نتيجه اين مي شود که شک کرديم درباره دمي که اين دم متخلف است يا دم مسفوح اصاله الطهاره است شبهه موضوعيه است و اصاله الطهاره اگر اصاله الطهاره را اشکال کرديد يک اشکالات جزئي دارد
 سوال و جواب جهت اين است که شما شک داريد در طهارت و نجاست منقار بوسيله تلوس به خون اين شک شما شک در شبهه موضوعيه است حکم بر طهارت است تا وقتي که يقينا خون را ببينيد اين مي شود حکم ظاهري در مورد شک در تلوس. اما اين بيايد بگويد دم مطلقا نجس است، اين در جهت نيست اين فقط مي خواهد حکم شک را بيان کند نه اينکه در مقام تشريع نجاست دم باشد به قول مطلق. بنابراين بر اساس مبناي سيد الحکيم اين موثقه جهتش مي خورد به حکم ظاهري بر حکم مشکوک نه اينکه بيايد نجاست دم را تشريع کند به عنوان يک حکم مطلق تا ما از ان استفاده کنيم و اطلاق را به دست بياوريم شک در طهارت و نجاست بکنيم از اطلاق ان نجاست دم استفاده کنيم. الان فعلا اين نظر سيد الحکيم و اين اشکال اما اين اشکال وارد نيست شرح مسئله ان شاء الله فردا.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo