< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

90/02/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 ادامه بحث از احکام اجزاء‌جدا شده از ميته
 مسئله يک بحثش را کامل کرديم متنش اين بود الاجزاء‌المبانه من الحي مما تحله الحياه کالمبانه من الميته الا الاجزاء‌الصغار کالثالول و البئور و کالجلده التي نتفصل من الشفه او من بدن الاجرب عند الحک و نحو ذلک اين مسئله که کامل کرديم بعد از بحث از اجزاي مبان ميت به مناسبت مي رسد مي فرمايد فاره المسک المبانه من الحي طاهره علي الاقوي وان کان الاحوط الاجتناب عنها موضوع بحث امروز ما فاره مسک است اول موضوع را توضيح دهيم بعد اقوال و ادله را بيان کنيم مرحوم سيد (ره) مي فرمايد فاره المسک فاره که اضافه شده به مسک عبارت است از پوسته نازکي که مسک را در خود جاي مي دهد و مسک عبارت است از ماده خوش بو کننده اي که اصلش مشک است که اطيب الطيب هم گفته مي شود خوش بو ترين ماده است و مسک همان ماده خوش بو کننده است که در اطراف ناف اهو جمع مي شود و بعد از کامل شدن خود به خود جدا مي شود مردم و باديه نشينها جاهايي که محل زندگي اهو هست مي روند از چند قدمي بوي خوش مسک را استنشاق مي کنند و بعد رد يابي و بعد مسک را به دست مي اورند اين مسک است اين جلد المسک مي شود فاره المسک فعلا درباره فاره المسک بحث مي کنيم فاره المسک از لحاظ طهارت و نجاست چه حکمي دارد
 فاره مسک و انواع ان
 در اين رابطه به اين نکته توجه کنيم فاره المسک دو قسم است قسم اول فاره اي است که از حيوان زنده پس از کامل شدن ان فاره به طور طبيعي منفصل و جدا مي شود از اهوي زنده و قسم دوم ان است که فاره مسک را از حيوان ميته از اهويي که مرده باشد مي گيرند اما ان صورتي که اهو تزکيه شود با ذبح شرعي شود در ان صورت جاي بحث وجود ندارد چون حيواني که تزکيه شود و ماکول اللحم هم باشد به طور قطعي و ضرورت شرعي تمام اجزاي حيوان مزکي مزکي است وجدانا مزکي است نياز به دليل و قاعده ندارد ان قسمت طبيعتا از قلمرو بحث بيرون است دو قسمي که گفتيم محل بحث است عنوان بفرماييد اقوال سه گانه فقها درباره فاره مسک
 اقوال سه گانه فقها درباره فاره مسک
 فقها درباره طهارت و نجاست فاره مسک سه قول را اعلام کرده اند قول اول عبارت است از طهارت فاره مسک مطلقا از اهوي زنده گرفته شود و يا از مرده قول دوم عبارت است از قول به نجاست مطلقا هر دو قسم ان فاره از اهوي زنده باشد يا از اهوي مرده قول سوم که قول فقهاي اخير و تاريخ معاصر و مشهور است عبارت است از تفصيل که اگر فاره مسک از اهوي زنده به طور طبيعي جدا شود و در دل صحرا و صخره ها به جاي بماند کساني که به ان فاره دست پيدا بکنند پاک است و مصداق بارز فاره هم در ان باشد اما فاره مسکي که از اهوي ميته گرفته مي شود نجس هست و تابع ميته است. اين سه قول درباره حکم موضوع بالا امده است
 توضيح قول به طهارت مطلق
 اما قول اول که عبارت بود از طهارت مطلق مرحوم سيد صاحب مدارک در کتاب مدارک جلد 2 صفحه 275 مي فرمايد که فاره مسک مطلقا پاک است فرق بين اهوي زنده و مرده ندارد دليلي بر اين مطلب روايتي است که در کتاب وسائل جلد 3 و يا جلد 4 که چاپها فرق مي کند ابواب لباس مصلي باب 41 صحيحه علي بن جعفر عن اخيه موسي بن جعفر سند صحيح است محمد بن علي بن الحسين شيخ صدوق باسناده عن علي بن جعفر اسناد شيخ صدوق به علي بن جعفر اسناد صحيحي است عن اخيه موسي بن جعفر قال سالته عن فاره المسک تکون مع من مصلي و هي في جيبه او ثيابه فقال لا باس بذلک وجه دلالت اين است که سوال شده است که شخص مصلي در حال صلاه فاره مسک را در جيب خودش داشته يا در لباسش بوده با ان حالت نماز خوانده امام فرموده لا باس اشکالي ندارد بذلک معلوم است که در حال نماز حمل نجس مانع است و مبطل صلاه و اگر چنانجه پاک نبود و طهارت نداشت امام نمي فرمود لا باس بذلک بنابراين که حمل نجس در حال نماز مانع از صحت نماز باشد امام که فرموده است که مانعي ندارد کشف مي شود که فاره مسک پاک است اگر نجس بود حملش در حال نماز درست نبود اين روايت دلالت دارد بر طهارت فاره مسک مطلقا قيدي به حي و ميت ندارد لا باس بذلک سوال هم فاره مسک است جواب هم مطلق اطلاق درست است نتيجه ثابت مي شود که فاره مسک پاک است مطلقا و مويدي هم در اين رابطه وجود دارد و ان عبارت است از اينکه فاره مسک احتمال دارد که مما لا تحله الحياه باشد چون تحله الحياه بودنش قطعي نيست و حد اقل مما تحله الحياه بودن ان محرز نيست احتمال مي دهيم اصاله الطهاره در موقع شک و احتمال اماده و مهياست اين اخرين وجهي که براي قول اول گفته مي شود با رنگ و لعاب کاملتر
 توضيح قول به نجاست مطلق
  اما قول دوم که نجاست مطلق فاره مسک مرحوم فاضل هندي در کتاب کشف اللسان مي فرمايد که فاره مسک مطلقا نجس است در هر دو صورت از حي گرفته بشود يا ازميته مگر صورت مزکي که ان را مزکي را گفتيم از قلمرو بحث بيرون است و ان طهارتش يک امر قطعي و مسلم است براي اينکه ما در اين رابطه نصي داريم صحيحه حميري صحيحه عبدالله بن جعفر حميري از ابامحمد عليه الصلاه و السلام (کنيه ابامحمد در روايت اختصاص دارد به امام عسکري عليه السلام هر چند ائمه ديگر ابامحمد هستند امام مجتبي و امام سجاد در اصطلاح رجال و روايت ابامحمد امام حسن عسکري است) کتبه در مکاتبه دارد که از امام عسکري سوال شد ما در يک تحقيقات ابتدايي که برخورديم به شک افتاده بوديم که کليني از امام عسکري نقل نمي کند چون ديديم عصرش خيلي نزديک است و ديديم که تقريبا سي سال فاصله دارد شهادت اقا با زمان کليني حميري نقل مي کند از امام عسکري در همين مصدر که گفتيم حديث 2 صحيحه عبدالله بن جعفر باسناده (گفته بودم هر موقع ابتداء هر موقع در روايت ابتداي سند شيخ صدوق يا شيخ طوسي بود در روايت بعدي که باسناده بود ضمير مي رود به شيخ صدوق يا کليني يا شيخ طوسي) و باسناده عن محمد بن علي بن محبوب که اسناد شيخ صدوق به اين راوي درست است و خود محمد بن علي بن محبوب از اجلا و ثقات عبد الله بن جعفر حميري که از اجلاست قال کتبت اليه يعني ابامحمد العسکري يجوز للرجل ان يصلي و معه فاره المسک فکتب لا باس به اذا کان زکيا اين اذا کان زکيا مطلب را کامل کرد ترجمه اش را اين اگر باشد زکي ترجمه زير نويس است ضمير کان کجا مي رود خدا مي داند زکي معنايش چيست خدا مي داند وجه استدلال اين است که صاحب کشف اللسان در جلد 1 صفحه 406 مي فرمايد که زکي مربوط مي شود به خود اهو ان اگر زکي بود و تزکيه شده بود اشکالي ندارد بنابراين فقط تزکيه شده فارش پاک و طاهر است اما در غير تزکيه شده از حيوان زنده بگيرد يا از اهوي ميته بگيرد اشکال دارد قيد شده است لا باس به اذا کان زکيا و روايت اول با اين تعارض ندارد مستقيما حمل مي شود به همين معنا که عبارت است از نجاست غير زکي بنابراين استدلال قول دوم کامل کنيم روايت دلالت کامل سند صحيح تعارض هم با نص قبلي ندارد مويد مطلب اين است که اين اجزء‌که از حيوان جدا مي شود جزء‌مبان از حيوان حي و جزء ميته است و‌خوانديم که ميته به حساب مي ايد در روايت حباله صيد خوانديم که ما قطعت من الحباله ميته و در صحيح عبدالله بن يحيي کاهلي هم خوانديم که اليات غنم اگر قطع بشود گوشت و دنبه مي برند براي دليلي اگر در مکه برويد که گوسفند ها مي اوردند براي قرباني کمتر پيدا مي شود که شاخش قطع يا گوشش بريده نباشد لا بد گله دارها براي اين مسئله فلسفه و حکمتي دارند سوال شد از امام که اين قطع اليات چه حکمي دارد کتاب ذبائح باب 30 حديث 1 صحيحه عبدالله بن يحيي کاهلي از امام صادق (عليه السلام) كه فرمود اشکال ندارد اما ما قطع منه ميته اين مويد است اجزاي مبان از حيوان حي و اجزاي ميته از حيوان ميته محکوم به ميته هستند فقط جايي که به وسيله نص استثناء شده است موارد خاصي است که عبارت است از ما لا تحله الحياه و اين فاره مسک مما لا تحله الحياه نيست که در نصوص جزء‌مما لا تحله الحياه به شمار نيامده اين دليل قول دوم با رنگ و لعاب کامل تر
 سوال و جواب اگر يکي مطلق بود و يکي مقيد بود براي مطلق جهت تعيين مي کند مي گويد منظور از فاره مسکي که در صلاه اشکال ندارد فاره مسک مزکي است در يک باب هستند دو تا روايت هم بيشتر نيست ما گفتيم راهش هموار است يک باب است دو روايت است روايت اول فاره مسک مي گويد روايت دوم اذا کان زکيا لذا قول دوم را سيد احوط مي گويد اما قول سوم که عبارت است از تفصيل اين قول سوم اولين کاري که احتياج دارد بايد دو وجه قول اول را رد کند طرفداران اين قول سوم عبارتند از علامه حلي که بيانشان در منتهي و در تذکره امده تذکره جلد صفحه 58 و شهيد (ره) ذکري صفحه 14 سطر 5 و سيد الاستاد و همين طور سيد يزدي و سيد الحکيم اين را تاييد مي کنند کتاب تنقيح العروه جلد 2 صفحه 437 تا 440 سيد الحکيم کتاب مستمسک جلد 1 صفحه 316 و 17و 18 و در سيد يزدي در مسئله دوم بحث نجاسات بحث ميته اين مطلب را تاييد مي کنند
 نقد قول اول و دوم
 براي تقويت اين مطلب و اثبات اين مطلب اولا طهارت مطلق را بايد به حسابش برسيم
 بحث مبنايي در همراهي در حين نماز
  بنابراين سيد الاستاد مي فرمايد که قول به طهارت مطلقا بر اساس صحيحه علي بن جعفر مما لا يمکن المساعده عليه اولا ببينيم استدلال ايشان مبتني بر اين است که بگوييم حمل نجس در حال صلاه جائز نيست در حالي که اين حکم محل اختلاف و اشکال است لباس ساتر بايد نجس نباشد حمل نجس دليل خاصي ندارد دليل ساتر هم شاملش نمي شود بنابراين اگر گفتيم حمل نجس در حال نماز اشکال ندارد معناي روايت اين مي شود که فاره مسک حملش در حال نماز اشکال ندارد هر چند نجس هم هست حتي سيد الحکيم مي گويد مشابه اش ممکن است اين دليل بر جواز حمل نجس در حال صلاه بشود اين اشکال اول اشکال دوم هم اين است که فاره مسک در اصطلاح اهل فاره مسک منصرف است به فاره اي مسکي که از اهوي زنده به جاي مانده در صخره ها و کوه پايه ها به دست بيايد مثل يک بهره برداري از ثمرات اهوست از دل کوههايي که محل گذر اهوان هست جمع اوري مي شود فاره مسک انصراف به ان دارد بنابراين اين صحيحه دلالت بر طهارت فاره مسک کامل تمام نيست
 اشکال بر روايت حميري
  و اما دليل قول دوم که صحيحه عبدالله بن جعفر حميري اين دليل هم خالي از اشکال نيست براي اين که اين دليل به بار مي نشيند که دو نکته اينجا کامل بشود نکته اول ضمير کان در بيان امام لا باس به اذا کان زکيا اين ضمير کان بايد به ظبي برود اگر ارجاع بشود به ظبي از اين جهت استدلال کامل مي شود اما متاسفانه که در متن روايت ظبي ذکر نشده فقط فاره المسک ذکر شده فقط فاره المسک ذکر شده است يجوز للرجل ان يصلي و معه فاره المسک فکتب لا باس به اذا کان زکيا اگر ضمير به مسک برود قابل استدلال نيست ممکن است بگوييم مسک زکي باشد نجاست عارضي نداشته باشد يا ميته نداشت اين مقدار ديگر از حيوان حي بودن وازحيوان مزکي بودن خبري نيست اين مقدار دلالت مي کند بنابراين نکته اول که مرجع ضمير کان معلوم نيست و مرجع ان ذکر نشده مرجعي که ذکر شده مسک است زکي بودن مسک نمي رساند تزکيه بودن شرعي را دلالتش اين است که مسک پاک باشد الوده به نجاست عارضي نباشد و از ميته نباشد و اما نکته دوم که باز هم بايد کامل بشود اگر کامل نشود صحيحه قابل استناد نيست و ان اين است که بگوييم بر فرض که منظور تزکيه است ولي تزکيه در برابر ميته و حيوان حي اين را بايد ثابت کنيم ولي اگر گفتيم که تزکيه در برابر ميته است فقط که واقعيت هم همين است که اصطلاح اين است که تزکيه است يا ميته است حيواني که زنده است در مقابل تزکيه قرار نمي گيرد بنابراين اخرين مدلول حديث اين مي شود که حيواني که ميته است فاره مسکش نجس است اما حيواني که حي است فاره مسکش در حال حيات از ان جدا مي شود اين حديث مساسي به ان مورد ندارد دلالت بر نجاست مطلق فاره مسک نمي کند بلکه دلالتش منتهي مي شود به تفصيل که نتيجه اين صحيحه فاره مسک مزکي پاک است و فاره مسک ميته پاک نيست تا اين حد هر دو قول به نتيجه نرسيد و فقهاي اخير قائل به اين دو تا قول نيستند و مشهور هم بر خلاف اين دو تا قول اظهار نظر کرده اند
 توضيح قول تفصيل
  اما قول سوم که عبارت است از تفصيل بين طهارت فاره مسک اگر از حيوان زنده به دست بيايد و قول به نجاست فاره مسک که از اهوي ميته به دست بيايد اين قول صحيحي است که سيد در متن اورده و سيد الاستاد با ادله محکمي اين حکم را از استفاده مي كند و سيد الحکيم همين مطلب را تاييد مي کند در نهايت سيد الامام مطلبي نسبتا خلاف مشهوري که دارد که ان شاء‌الله جلسه فردا بحث کنيم

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo