< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

90/01/22

بسم الله الرحمن الرحیم

  مستثنيات اجزاء‌ميته
  مستثنيات اجزاء‌ميته که در روايت شيخ صدوق (ره) ده مورد ذکر شده بود و موارد ديگر هم اضافه مي شود
  در بين مستثنيات چهار مورد نياز به بررسي دارد
  در جمع مستثنيات چهار مورد نيازي به بحث و تحقيق دارد مورد اول عظم و استخوان بود که بحثش کامل شد مورد دوم عبارت است از بيضه الميته که اين موضوع هم نيازي به بحث و تحقيق دارد ايا از مستثنيات هست و تعريف مقوم مستثنيات چه بود ما لا تحله الحياه و فتوا و نصوص در اين رابطه چه مطلبي را اعلام مي کند نيازي به بحث دارد
  سوال و جواب بحث که داريم ربط به اين مطلب ندارد منتها اين را احتمالا در بحث بئر گفته باشيم انجا توارد حالتين است اب هست و تنجيس سابقه و لاحقه معلوم نيست قاعده طهارت احتمال طهارت وجود دارد و نفي عسر هم ضميمه مي شود اين اجمال قضيه است اما گفتم که چهار موضع از اجزاي ميته که استثناء‌شده است نياز به بحث دارد
  عظم که بحث ان گذشت
  مورد اول عظم بود که گفته شد
  بيضه ميته ( از مستثنيات ميته)
  مورد دوم بيضه الميته اولا ببينيم نصوصي که درباره بيضه الميته امده است به چه صورت است و در چه حد و اندازه است و قواعد باب در اين باره چه چيز را براي ما اعلام مي کند مورد را از لحاظ نصوص و از لحاظ قاعده بحث کنيم
  روايات دال بر طهارت بيضه
  اما از جهت نصوص حليت يا طهارت بيضه ميته در روايات زيادي که امده است که بي ترديد روايات دال بر طهارت بيضه ميته در حد تواتر است در همين باب 33 از کتاب اطعمه و اشربه جلد 16 وسائل که اين باب سيزده روايت دارد در ده روايت موضوع بيضه الميته ذکر شده و حکم به طهارت ان اعلام شده است قسمتي از اين روايات اسناد صحيحه دارد جاي تامل در کار نيست اين روايات ده گانه چون کل باب سيزده تا روايت است نيازي به شمردن ندارد ده تا روايتش موضوع بيضه الميته را ذکر مي کند از جمله اين نصوص حديث شماره 3 همين باب صحيحه حريز از امام صادق عليه السلام که به زراره و محمد بن مسلم فرمود اللبن و اللبان و البيضه تا اخر و کل شي يفصل من الشاه و الدابه فهو زکي دلالت کامل بر طهارت بيضه حيوان ميته دارد و روايت ديگر که خصوصيات بيضه ميته را بيان مي کند چنانچه فتواي سيد طباطبايي يزدي را شرط را در نظر گرفته است که بيضه ميته اذا اکتست القشر الاعلي اين خصوصيت در روايت شماره 6 همين باب 33 امده است روايت موثقه است عنه شيخ کليني عن احمد بن محمد عن محمد بن يحيي گفتم براي شما احمد بن محمد و محمد که پشت سر هم بيايند اشعريين قميين هستند عن غياث بن ابراهيم که زيدي هست و توثيق شده است روايت موثقه است از امام صادق في بيضه خرجت من اسد دجاجه ميته سوال شد از تخم مرغي که بيرون بيايد از مخرج دجاجه مرده اسد در لغت حلقه الدبر قال ان کانت اکتست البيضه الجلد الغليظه فلا باس بها خصوصيت بيان شد
  فرمايش مرحوم اقاي خويي بر عدم انصراف روايات دال بر طهارت ميته بر ميته ماکول اللحم
  سيد الاستاد (ره) اين سه مورد بحث برنگيز در کتاب تنقيح جلد 2 از صفحه 422 تا صفحه 432 بحث مي کند مي فرمايد علامه حلي که در منتهي جلد 1 صفحه 166 فرموده است که بيضه ميته غير ماکول اللحم نجس است شايد دليلش انصراف باشد که اين نصوص انصراف دارد به ماکول اللحم و مواردي هم تصريح شده است مثل همين حديث ششي که خوانديم الاسد الدجاجه که مرغ خانگي است مي فرمايد که هر چند انصراف را ما قبول کنيم باز هم حکم به نجاست بيضه ميته که غير ماکول اللحم نمي توانيم صادر کنيم براي اينکه طهارت بيضه ميته از نصوص استفاده نمي شود طبق قاعده است قاعده اين است دليل نجاست ميته شامل بيضه ميته نمي شود به تفسير ساده تري در عرف بيضه را ميته نمي دانند ميته چيز جداست بيضه فقط مظروف است در ظرف ميته وجود دارد و نجاست و طهارت ذاتي از مظروف به ظرف منتقل نمي شود ظرف استقلال وجودي دارد مظروف استقلال وجودي دارد طبق قاعده دليل بر نجاستش نداريم بنابراين ميته که بيضه اي که از ميته حيوان خارج بشود محکوم به طهارت است فرق بين محلل الاکل و محرم الاکل نيست
  ادعاي اجماع و نفي خلاف در طهارت بيضه ميته
  البته اين حکم را صاحب جواهر هم مي فرمايد که مورد اجماع منقول و نفي خلاف در اين حکم اعلام شده است از ديد فتوا مورد اجماع منقول يا نفي خلاف قاعده هم ان نصوص هم در حد متواتر فتواي متن هم همين
  تحقيق مطلب بعيد نيست که نصوص مربوط به بيضه ماکول اللحم باشد
  اما تحقيق اين است که حکم بيضه ميته از نصوص متواتر در باب استفاده شده است ما اگر بگوييم نياز به نصوص نداريم مي شود من الغرائب ده تا نص گفتيم امده بي فائده بشود معلوم است که طبق قاعده مسلم نبوده که اين مقدار نصوص امده است اين اولا و ثانيا در صورتي که نصوص باشد بر اساس مبناي خود سيد الاستاد نوبت به قاعده نمي رسد ان هم نصوصي که در حد تواتر باشد بنابراين ما بي هيچ ترديد در اين رابطه به نصوص نظر مي کنيم و مي بينيم که نصوص بين انصراف و بين تعيين است در بعضي از نصوص به شکل متعين دجاجه امده و در بعض از نصوص صحبت از اکل لحم به ميان امده اين نصوص هم در کتاب اطعمه و اشربه است با اين قرائن استنباط اين حکم که نصوص اختصاص داشته باشد به طهارت و حليت بيضه حيوان ماکول اللحم بعيد به نظر نمي رسد مضافا بر اين اگر به تعبير بعضي از عزيزان که اگر ما تخم سوسمار را در نظر بگيريم تخم حيواناتي که ماکول اللحم نيستند اين همه نصوص را درباره ان بيض بياوريم چه فائده اي دارد ماکول اللحم که نيست مبتلا به همبه طور عموم نيست مخصوصا در زمان صدور نصوص به قول امام خميني عنصر زمان و مکان که خبري از مسائل علمي و ازمايشگاهي هم که نبوده اگر براي انها اين نصوص امده باشد به هيچ ترديد بياني است که اثر عملي ندارد اين بيان ادم عادي نيست نصوص است نصوص اگر بدون واقعيت عملي در معنا بدون ترتيب اثر عملي اعلام بشود موجب لغويت و محال بنابراين حمل بر بيضه حيوان محلل الاکل بجاست همان طور که علامه حلي مي فرمايد اگر مطلقات داريم انصراف اگر هم بدوي بود از باب حمل مطلق بر مقيد بر اساس قرائن استنباط اين مي شود که حليت بيضه ميته اختصاص دارد به ميته محلل الاکل اين موضوع دوم
  انفحه (خمير مايه ) از مستثنيات ميته
  موضوع سوم ما که عبارت است از انفحه اين که مورد سوال هم هست و بحث برانگيز است انفحه را ببينيم نصوصي که درباره انفحه امده است در همين باب 33کتاب اطعمه و اشربه
  فرق روايت مستفيض و متواتر
  نصوص وارده درباره انفحه قطعا هم در حد مستفيض است روايات بيضه ميته ده تا بود اين هفت روايت است هفت تا روايت بعضي از روايات با سند صحيح براي يک محقق بلا ريب اطمينان به وجود مي ايد هفت تا روايت به نقل مشايخ ثلاث جوامع معتبر روايي مسنده اطمينان بوجود مي ايد حداقل قولي هم هست که اگر سه تا روايت با سند صحيح اعلايي مي شود متواتر و گفته مي شود با هفت تا سند حد متوسط يا ابتدايي متواتر است و حد مطمئن مستفيضه است اينها عددهاي تخميني و درست هم هست و اگر ده تا روايت بشود قطعا حد تواتر است بسيار خوب نصوص در حد استفاضه دو تا روايت را از باب شاهد مثال براي شما عزيزان عرضه بداريم يک روايت شماره 9 همين باب محمد بن علي بن الحسين شيخ صدوق قال قال الصادق عن الصادق هم نيست روي الصادق نياز دارد به بحث عن الصادق حد وسط قال الصادق مسئوليت براي خودش و مطمئن است قال الصادق عشره اشياء‌من الميته زکيه سند را ذکر نکرده هر چند صاحب جواهر مي گويد که در جاي ديگر سند را ذکر کرده است در عين حال که قال الصادق از مراسيل است در جاي ديگر سند هم ذکر شده بعد مي فرمايد از جمله اين ده مورد انفحه زکيه که اينها پاکند سند درست نصوص در حد مستفيض دلالت کامل و حکم هم مفتا به صاحب جواهر (ره) در کتاب جواهر الکلام جلد 5 از صفحه 322 تا صفحه 331 اين موضوعات و اين موارد را بحث مي کند اين سه مورد را برجسته کرده بيضه الميته وا نفحه و لبن مي فرمايد اين حکم مورد اجماع هم هست اجماع درباره اين حکم نقل شده است و نصوص هم در مورد اين حکم در حد استفاضه است سوالي بکنيم و جوابش را از خود متن روايت بيرون بياوريم سوال اين است انفحه که معنايش در لغت اهل لغت هم درباره اش اختلاف دارند مصباح که مطمئن ترين لغت نامه در بين فقها هست مي گويد انفحه يک ماده زرد رنگي است که از شکم نوزاد گوسفند و بز گرفته مي شود قبل از ان که علفي بخورد فقط شير خورده و شير در شکم و يا کرشش باقي مانده در حالت انجماد پيدا کرده در شکم بعد ان نوزاد مرده اين ماده از شکمش بيرون اورده مي شود براي استفاده به عنوان پنير مايه مورد استفاده است اين معنا در زمان صدور روايت هم مشخص بوده است معنا اين است دلالت هم کامل
  دو اشکال بر طهات انفحه و پاسخ ان
  اما اشکالاتي در اين رابطه وجود دارد اشکال اول اين است که ان جدي و بزغاله اي که تازه از مادر متولد شده است ذبح شرعي نشده است مرده مردار است ميته اس ميته هم که نجس است اين ماده هم در شکم او با اجزاي ميته مساس و تماسي دارد و قابل تطهير هم هست يا نيست معلوم نيست شي اي که شک در قابليت طهارتش داشته باشيم اصل عدم قابليت است اين اشکالي است که گفته مي شود و بعد ملاقات با نجس قاعده معروف منجسيت نجس است اين قاعده را بارها گفتيم اين اشکال اين اشکال را خود روايت تعرض مي کند و جوابش را مي دهد روايت همين باب 33 حديث اول ابي حمزه ثمالي از امام باقر عليه السلام هم از اصحاب امام باقر است هم از اصحاب امام سجاد که معروف است و اين دو تا ابي حمزه يکي در جلالت اسوه است و معروف و مشهور هست که ابي حمزه ثمالي است يکي هم ابوحمزه بطائني که در کذب و فسق و مردود بودن معروف است که درباره اش تعابيري امده است کذاب عبارات عجيبي که درباره ايشان امده است ابوحمزه از امام باقر نقل مي کند که قتاده امد پيش امام باقر عرض کرد اخبرني عن الجبن فقال لا باس به شرح مي دهد فقال انه ربما جعلت فيه انفحه الميت فقال ليس به باس اشکال ندارد مي فرمايد فقال ليس به باس ان الانفحه ليس لها عروق و لها فيها دم تحله الحياه نيست و لا لها عظم انما تخرج من بين فرث و دم تا اينجا که گفته شد کامل مطلب را بيان کرد جواب سوال را داد کاملتر مي کند مي فرمايد و انما الانفحه بمنزله دجاجه ميته اخرجت منها بيضه تنظير خيلي کامل يک استدلال کامل جواب از سوال ذهني ما بسيار کاملي است مطلب کامل شد يک نکته کوچکي باقي ماند و ان اشکالي درباره قاعده که اين خلاف قاعده منجسيت است جوابش را سيد الاستاد داده است قاعده قاعده عقلي نيست که قابل تخصيص نباشد به وسيله نصوص با اين عظمت از لحاظ کيفيت و کميت قاعده تخصيص مي خورد قاعده منجزيت نجس در اين مورد تخصيص خورده مضافا براينکه توجيه وجود دارد هر چند تا حدودي توجيه اش عقلي مي شود که بگوييم شيري بود امد در داخل بدن سخله بزغاله انجا که نجس نشد باطن که حکم ندارد بيرون که امد اصلش شير بود تکون يافته در کشر سخله الان بيرون امده ظاهرش را اب مي کشيد گفتم توجيه اش عقلي است جواب اصليش همان تخصيص بوسيله نصوص اين توجيه عقلي را پر رنگ نکردم و سريع رد بشويم اين مطلب تمام
  لبن (‌ از مستثنيات در ميته )
  الان رسيديم به موضوع لبن که چهارم است اين موضوع هم نياز به بحث دارد و روايات و نصوصي که درباره طهارت لبن امده در همين باب 33 کل روايات سه تا روايت است اين سه تا روايت درباره لبن حکم به طهارت اعلام مي کند اما در همين باب يک روايت داريم از وهب بن وهب دال بر نجاست
  تحقيق مطلب
  اين لبن حيوان ميته بحث را تحقيق کنيم اولا از لحاظ اقوال حکم لبن ميته مورد اجماع نيست محل اختلاف است عده اي فقها حکم به طهارت اعلام کرده اند از ان جمله خود شيخ طائفه (ره)‌ در کتاب نهايه صفحه 585 و مرحوم شهيد در ذکري که کتاب کوچکي است صفحه 14 و مرحوم شيخ صدوق در کتاب فقيه من لا يحضر جلد 3 صفحه219 و صاحب غنيه در کتاب غنيه صفحه 401 اين عده حکم به طهارت اعلام کرده اند بر اساس اين نصوص سه گانه که گفتيم از جمله ان نصوص روايت شيخ صدوق حديث شماره 9 باب عده ديگر از فقها در نقطه مقابل حکم به نجاست اعلام کرده اند از اين عده علامه حلي )ره) کتاب تذکره جلد صفحه 64 و محقق ثاني جامع المقاصد جلد 1 صفحه 168 و مرحوم حلي ابن ادريس در کتاب سرائر جلد 3 صفحه 112 اين عده دوم بود که حکم به نجاست اعلام کردند ادله طهارت سه تا نص بود که مشهورش را گفتم از جمله کساني که حکم به نجاست اعلام کرده است شيخ انصاري (ره) کتاب طهارت صفحه 345 و مرحوم اقاضياء‌عراقي هامش عروه الوثقي شيخ انصاري استدلال را پي مي گيرد ادله شيخ انصاري است يک حديث است که معارضه دارد با ان نصوص سه گانه و قواعد باب قاعده منجسيت نجس و عمومات ميته و عدم دليل بر طهارت بنابراين الان رسيديم به جايي که ادله طرفين را درباره طهارت و نجاست لبن خارج از ذرء‌ميته بحث کنيم تتمه بحث براي فردا

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo