< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

90/01/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 
  ادامه بحث از اعيان نجسه
  قول صاحب عروه براي احتلام زنان
  بحث ديروز را خواستيم تا نتيجه به پيش ببريم که وقت به اخر رسيد با عجله گفتيم ديديم بعضي از عزيزان سوال دارند اخر بحث را توضيح بدهيم عنوان بفرماييد ما حصل بحث احتلام بانوان پس از توضيحاتي که به عمل امد به انجا رسيديم که
  دو تا طائفه از روايات وجود دارد که طائفه اول دلالت دارند بر وقوع احتلام نسبت به بانوان طائفه دوم دلالت دارند بر عدم وقوع احتلام نسبت به بانوان اين دو طائفه را که مورد توجه قرار بدهيم هيچ طرف ترجيحي بر طرف ديگر ندارد هر دو در عين حال که کثرت عددي دارند صحت سند وضوح يا صراحت در دلالت هم دارند
  سيد الاستاد (ره) فرمودند که بنابر مشهور از روايات دال بر عدم احتلام بانوان رفع يد مي شود چون ان طائفه معرض عنها هستند اما بر مسلک خود ايشان که اعراض مشهور و عمل مشهور اثري ندارد در ترجيح و تعارض اين دو طائفه تعارض مي کنند اين قسمت را ديروز با عجله رفتيم بعد مي فرمايند که پس از تعارض تساقط هست و مراجعه مي کنيم به مطلقات مطلقات غسل جنابت پس از انزال اين وجوب غسل جنابت پس از انزال اختصاص به رجال ندارد از اين مطلقات حکم کلي بدست مي اوريم مي گوييم غسل جنابت واجب است براي مردان و زنان پس از خروج ماء‌اعظم يا انزال ثابت مي شود که بانوان محتلم مي شوند احتلام درباره بانوان هم به اثبات مي رسد اين مطلب را که فهيديم
  تحقيق مطلب
  تحقيق اين است که بر فرض تعارض ما مطلقاتي که شامل غسل جنابت و احتلام بانوان و مردان باشد نداريم اطلاق و شمول محل بحث ماست استناد به اطلاق نوع من المصادره
  امکان تعارض دو گروه از روايات متعارض صحيح السند
  نکته : در تعارض روايات معمولا تعارض بين دو تا روايت صورت مي گيرد يا يک روايت يک طرف قضيه چند روايت طرف ديگر در تتبع مي توانيد به اين حقيقت برسيد که قضيه و طبيعت تعارض از اين قرار است اما اگر جايي بربخوريم که يک طرف متعارضين بيش از ده تا روايت طرف ديگر پنج تا روايت در يک باب روايات ديگر در ابواب ديگر اين طرف دارد در باب هفت همين ابواب نجاسات يک تعارض اينجوري ديده مي شود ده دوازده روايت دال بر ثبوت احتلام و پنج تا روايت دال بر عدم احتلام تعارض اين شکلي قابل التزام نيست براي اينکه نه حمل بر تقيه معنا دارد پنج شش تا روايت با سند صحيح دلالت واضح حمل بر تقيه نمي شود ده دوازده روايت بر خلاف واقع حمل نمي شود تعارض را اعلام بکنيم پانزده بيست تا روايت را کنار بگذاريم با شان و مکانت نصوص تطبيق نمي کند پس نکته ظريفي در تعارض توجه کرديم اين مورد که ما داريم زمينه براي تعارض نيست يک قدم به جلو که گذاشتيم گفتيم اين طائفه تعارض ندارند و زمينه تعارض در اين مورد وجود ندارد در قدم بعدي حل مشکل تعارض ابتدايي يا مشکل را الان چگونه حل کنيم
  استفاده از قرائن خارجي در حل تعارض مذکور
  حل مشکل در اين مورد به اين شرح است که با استفاده از راي علمي و نظر پزشکي که گفته مي شود که مني از رحم بانوان خارج نمي شود و با توجه به فرمايش شيخ حر عاملي که قلما يخرج المني من رحم المراه با اين نکات ما راه حل پيدا مي کنيم به متون روايات هر دو طائفه دقت به عمل بياوريم متون طائفه اول تعابيري دارد مکرر در چندين روايات از طائفه اول امده است اذا انزلت ان انزلت ان تنزل در همه انها اگر نگوييم در اکثر يا قسمت قابل توجه طائفه اول اين تعبير امده است و ببنيم معناي انزلت چيست انزلت يعني انزال مني قطعي و يقيني است انزلت يعني علم به انزال و خروج مني وجود دارد کاملا روشن است پس طائفه اول اختصاص دارد به صورتي که مني قطعا خارج شده باشد و صورت علم به انزال مني اگر علم به انزال مني باشد قطعا احتلام است و قطعا غسل واجب است شواهد هم موجود تعابير هم مساعد و موافق طائفه دوم که دقت به عمل بياوريم کلمه از ماده انزال در اين طائفه ذکر نشده تحتلم احتلمت از اين قبيل تعابير امده پس طائفه دوم نشان مي دهد که علم به انزال وجود ندارد رطوبتهاي عن شهوه ترشحات عن تحريک چه حکمي دارد فرموده است که غسل ندارد مني بيرون نيامده اين همان صورت حمل و وجه جمعي که صاحب وسائل اجمالا به اين وجه جمع اشاره مي کند
  توضيح دو واژه احتلام و انزال در زنان
  مضافا بر اين جمع ما به اين صورت کاملا به اتقان برسد در طائفه اول موضوع سوال را موضوع حکم را امام اعلام مي کند مي فرمايد اذا انزلت موضوع را امام اعلام مي کند در طائفه دوم موضوع را سائل بيان مي کند مراه احتلمت بنابراين نتيجه اي که گرفته شد اين است که وجوب غسل و تحقق احتلام اختصاص دارد به صورت علم به انزال و مفاد طائفه اول روايات است و عدم احتلام و عدم وجوب غسل اختصاص دارد به صورت عدم علم به انزال و خروج مني و عدم احتلام در نتيجه مطابق با نصوص مطابق با فتواي سيد يزدي المراه تحتلم کالرجل امکان دارد با روايات و با استفاده از علم تحتلم يعني ممکن است محتلم بشود ولو به ندرت چنانچه ما طلبه ها که مسئله مي گوييم و مسئله گوش مي دهيم و مسئله مي خوانيم به موارد وقوع احتلام يا برنخورده ايم يا بسيار به ندرت با علم هم تطبيق کرد روايات هم مواردش را پيدا کردند و حکم الحمد لله روشن و مشخص شد اين ما حصل بحث ديروز باقي ماند کامل کنيم گفتيم احتلام و استبراء‌درباره بانوان استبراء‌پس از بول که زمينه و جايي ندارد البته توجه کنيم که خود استبراء‌حکم شرعي نيست نه واجب است ونه در حد ذات مستحب اگر مستحب غيري بشود مانعي ندارد اما پس از احتلام يا پس از جنابت بانوان استبراء‌به بول دارند يا ندارند مشهور گويا اين است که استبراء‌ندارد متخصص پزشکي ما فرمودند که مجراي بول و مجراي مني در بانوان هيچ ربط با هم ديگر ندارند جدا از هم هستند بسيار خوب منتها مرحوم اقا ضياء‌عراقي مي فرمايد استبراء‌در بانوان پس از احتلام احتياط واجب است احتياط لا يترک احتياط واجب پر رنگ اين است که فقها مي گويند الاحتياط لا يترک و ما هم گفتيم با احتياط و با موافقت با راي محقق اصولي همچون اقاضياء‌عراقي پس از جنابت و احتلام استبراء‌ خوب است انجام بشود احتياط مستحب اين مطلب کامل شد بحثي ديگر ندارد
  سوال وجواب اجمالا به شکل مختصر مراجعه به قرائن حدود ندارد علمي عقلي عرفي اينها حدود ندارنداز قرائن ما امتيازات و کمک ها جمع مي کنيم تا برسيم به جمع عرفي ما ازکار علمي که شما فرموديد که در فقه شما براي علم پزشکي جا باز نکنيد نه ماما مي گوييم در موضوعات فقه نمي تواند دخالت مستقيم بکند موضوعات يا از طريق دو بخش است موضوعات يا موضوعات عرفي است که از ديد عموم قابل کشف است يا موضوعات تخصصي است که از ديد خبرگان اينجا موضوعاتي است که خبرگان کشف مي کنند و علم است کشف موضوع از قبيل خبرويت است بعد مقدمه مي شود براي جمع عرفي اين دو طائفه را جمع عرفي کرديم طائفه اول حمل شد اختصاص پيدا کرد به صورت علم به انزال و مطابق با واقع طائفه دوم اختصاص پيدا به صورتي که علم به انزال ندارد غسل واجب نيست محتلم نشده هر چند شک کند کاري را از پيش نمي برد
  سوال و جواب احتلام علم به انزال نيست انزال علم به انزال است در صورتي که اذا انزلت علم به انزال است و غسل واجب است در صورت احتلم در خواب ديده مجامعت را و ترشحاتي هم شده ولي علم به انزال نيست غسل هم واجب نيست
  سوال و جواب اولي که اين بود که اذا انزلت که ظاهر يا حتي صريح در اين است که مني بيرون بيايد و علم به خروج مني تحقق پيدا کند اين که واضح است اينجا غسل هم دارد احتلام هم صورت گرفته اما در صورت دوم کلمه انزال از ماده انزال در روايت نيامده احتلمت تحتلم است پس علم به انزال نيست در صورتي که علم به انزال نبود ممکن است ترشحاتي عن شهوه باشد اما غسل ندارد جنب نشده
  سوال و جواب شما مي فرماييد احتلام مستلزم انزال نيست علکش هست احتلام معنايش حلم خواب ديدن است خواب مجامعت را مي بيند اين احتلمت انزلت او لا انزلت ما در الان در عرف که مي گوييم محتلم شد اين اصطلاح خودمان است معناي احتملت در خواب مسئله مجامعت را ديده انزلت قطعا مني بيرون امده علم به خروج مني دارد اگر مني خارج نشود موضوع براي غسل محقق نيست بايد علم پيدا کند به خروج مني
 سوال و جواب گفته بودم که در طائفه اول کلمه انزلت امده در طائفه دوم از ماده انزال و انزلت خبري نيست
  بحث ميته يکي ديگر از اعيان نجسه
  ديگر از اعيان نجسه اين عين ديگر عبارت است از ميته يکي ديگر از اعيان ميته است مرحوم سيد طباطبايي يزدي مي فرمايد الميته من كل ما له دم سائل حلالا کان او حراما و کذا اجزائها المبانه منها و ان کانت صغارا عدا ما لا تحله الحياه منها کالصوف و الشعر و الوبر والعظم و القرن و المنقار و الظفر و المخلب و الريش و الظلف و السن و البيضه اذا اکتست القشر الاعلي سواء‌کانت من الحيوان الحلال و او الحرام و سواء‌اخذ ذلک بجز او نتف او غيرهما
 شرح داد که نجس است فرق نمي کند از حيوان حلال گوشت يا حرام گوشت باشد به طور مطلق نجس است و مستثنياتي دارد که ان شاء‌الله شرح مي دهيم و محل ابتلا اما اصل ميته به معناي غير مذکي گوسفند باشد يا مثلا کلب فرق نمي کند نجس است مرحوم صاحب جواهر و سيد الاستاد مي فرمايند اين حکم در روايات در حد تواتر رسيده است و صاحب جواهر در کتاب جواهر الکلام جلد 5 صفحه 299 مي فرمايد اين حکم مورد اجماع مورد تسالم ضرورت مذهب بلکه ضرورت دين است مرحوم رضا همداني (ره) در کتاب مصباح الفقيه که کتاب مصباح المنير درتک جلدي صفحه 15 مي فرمايد هيچ حکمي در فقه از لحاظ نصوص و مدارک مثل اين حکم نجاست ميته به اين کثرت و استحکام نيامده نصوص متواتر اجماع و تسالم و نفي هر گونه شک و شبهه مع ذلک کله بحث فقهي است دو تا فقيه بزرگوار اصولي يک بحثهاي اصولي اينجا در نظر گرفته اند مي گويند که حکم به حرمت امده از حرمت استفاده نجاست کار مشکلي است اين مطلب از ان ريزکاريهاي اصولي است که و اين اصول با اين دقت امده کار را مشکل کرد گفت تمام ادله ما دال بر حرمت استفاده و حرمت اکل ميته است اما يک دليل که دال بر نجاست باشد به صراحت نداريم بنابراين دليل مي شود اجماع اجماع هم اگر مدرکي شد بحث اصولي بستر برايش اماده مي شود شرح مسئله ان شاء‌الله فردا
 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo