< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

89/12/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 يک ايه اي در قران هست که تمامي شئون طلبگي در ضمن اين ايه اشاره شده است سه تا مطلب دارد اين سه تا مطلب تمام شئون زندگي يک طلبه را پوشش مي دهد خذ العفو و امر بالعرف و اعرض عن الجاهلين از امام صادق روايتي است به اين مضمون که در قران ايه اي جامعتر درباره مکارم اخلاق مثل اين ايه نداريم از نظر بلاغت هم يک دانشمند علوم بلاغت مصري به عنوان مثال اين ايه را در بلاغت الگو و اسوه ايجاز نقل مي کند که گفته مي شود که اين ايه مي تواند نه يک جلد کتاب شايد چندين جلد کتاب نوشته شود شرح براي اين ايه و هر چيزي قدر متيقني دارد قاعده اصولي و فقهي اين است که مخصوصا سيد الاستاد سيد الخويي هم ياداور مي شود که شما در عمومات فقط قدر متيقن بايد بگوييد دست از اطلاق بر نداريد اين يک نکته از کار است قدر متيقن باشد و انصراف هم محقق باشد ان موقع قدر متيقن از اطلاق جلوگيري مي کند اين جمله از کفايه هم يادمان هست که در جزء‌مقدمات حکمت که مولي در مقام بيان هست و قرينه اي بر اراده خاصي نصب نکرده است و خود بيان هم قابليت عموم و قابليت شمول را داشته باشد مرحوم اخوند خراساني يک مطلبي را هم در مقدمات اشاره مي کند که قدر متيقن در مقام تخاطب وجود نداشته باشد قدر متيقني که در حد انصراف باشد و الا مجرد قدر متيقن و وجود قدر متيقن در هر بياني وجود دارد که باعث انصراف نمي شود تا ان دو تا نکته ديگر درکار باشد اين ايه قدر متيقنش طلبه ها و اهل علم هستند ايه سه تا مطلب مي گويد که اگر اين سه تا باز بکنيم و نصب العين قرار بدهيم حقيقتا قراني عترتي هستيم يعني در خط قران و عترتيم فراز اولش خذ العفو امر بالعرف و اعرض عن الجاهلين ان دانشمند مصري مي گويد اين ايه اسوه ايجاز است که چقدر مطلب زياد به عنوان معجزه گنجانده شده است مطلب اول خذ العفو نمي گويد واعفوا در جاهاي ديگر مي گويد چقدر نکته دارد يعني عفو را به خود به عنوان يک خصلت با خود بگير عفو از تو جدا نباشد يک نکته مقدماتي بگويم هر کسي کار خوبي را تصميم بگيردکه ترک نکند خدا توفيق مي دهد اين يک تجربه است ان ايه ان تنصر الله ينصرکم اينجا خودش را نشان مي دهد گاهي تعبيراتي است که مثلا ارحم ترحم عموميت دارد ولي مصداق بارزي دارد نسبت به زن و فرزند زود نشان مي دهد ان تنصر الله ينصرکم در مسائل معنوي خودش را نشان مي دهد در مسائل زندگي ممکن است کم و زياد باشد قدر متيقنش طلبه هاست طلبه که معمم شد يا در سلک روحانيت امد قضيه برخورد و خشونت و درگيري ديگر تمام شد اين را بايد ضبدر بکشيد مرحوم ايت الله سيد محسن حکيم که فرزندانش را معمم مي کرد مي گفت پسرم شما الان روحاني شديد در خيابان که راه مي رود کسي به شما اهانت کرد به اهانت مردم اعتنا نکنيد چون طريقه ما فرق مي کند چون اگر ادم درگيري خوب لزومي ندارد اما رشته اش را بکشد کنار ما که شرعا مسئوليت به عهده نمي گيريم امدي اين است ديار غربت است غربايي است منتها شيوه ما با اصل رفتار کونوا دعاه الناس بغير السنتکم با رفتار خودمان با صبر و حوصله و تبسم حتي ما که الگو گيري گيريم مسئله اي که مي گوييم براي مومنين شيعه اصلي اين است که تبسم باشد کونوا لنا زينا و لا تکونا شينا همان فرمايش از امام سجاد شما ياداور شديد ايشان درباره امام سجاد مي فرمايد که يقضي حياء‌و يقضي من مهابته فما يتکلم الا حين يتسم صحبت نمي کرد مگر با تبسم يک وقت ماهيت طلبگي است که مقومي دارد که اگر ان مقوم نبود صحت سلب دارد مقوم طلبه دو چيز است که اگر ان دو چيز نبود صحت سلب دارد پايبندي به واجبات و محرمات در حد حساسي جايي نشسته خيلي جسله محترمي است خلاف شرعي انجام مي شود ساکت مي شود طلبه نيست يک وقتي دانشگاه بودم تهران در مسجد دانشگاه نماز خواندم در تعقيب نماز جلسه جشن ولادت شعر خواندند مداح تهران بعد گفت کف بزنيد در تعقيب نماز دستور داد که کف بزنيد بنده حقير همانجا با قاطعيت گفتم ساکت شکر خدا همه ساکت شدند براي انها بر خورد بر بخورد که بخورد وضعيت نماز تعقيب نماز در ارتباط با خدا جاي عبوديت کف ديگر نشد مذهب اين حد اقل طلبه است شما که الحمد لله خوبان هستيد و ان شاء‌الله شما از اين حقير وضعيتتان بهتر است ان شاء الله رفتند پيش مقام بالايي شکايت هم کردند گفتند فلاني اين کار را کرد ان هم روحيه طلبگي داشت که فلاني اين کار را کرده خوب کار کرده مقوم اول براي طلبه واجبات و محرمات حساس ادم باشد در حد گفتن جدي نشد جلسه را ترک بکند و اين مقوم اولش هست مقوم دوم درس حداقل درس فقه را خوب بخواند و الا صحت سلب دارد ليس بطلبه اين دو تا مي شود طلبه به معناي سرباز اقا امام زمان اين مقومش هست اما مکمل و خصوصيات و فضائلش که بتواند کامل کند خذ العفوعفو را هميشه همراه بگير هر کجا مي رويم با عفو باشيم لذا مرحوم ايت الله العظمي گلپايگاني را مي گويند که در عمر خودش عصباني نشد تصميم بگيرد خداوند در امور معنوي کمک مي کند وامر بالعرف معاني زيادي دارد انچه که ما رجاء مي فهميم خدمت شما عرض مي کنيم وامر بالعرف معناي روشنتري که ما مي فهميم امر به معروف کنيد ديگر اينکه کار کنيد مطابق با عرف کارتان و رفتارتان متعارف باشد نه افراط و نه تفريط از زندگي شخصي بگيريد تا مسائل اجتماعي تا مسائل درسي و بحثي برنامه اي که در زندگي داشته باشد متعارف اگر ادم تمامي امورش را بر طبق متعارف تنظيم کند اولين ا ثري که دارد اين است که خودش ارامش دارد حرکتش ادامه دارد نظامش مي شود طبيعي غير متعارف برخورد نکنيد اينجا يک معناي براي امر به معروف بگويم امر به معروف را ما چند معنا برايش مي گوييم يک معنا اين است که مي گوييم واجبات معروف است محرمات منکر است يک معنا مي گوييم که زيارت ال يس دارد المعروف ما امرتم به و المنکر ما نهيتم عنه گوش به فرمان مولي باشيد و معروف و منکر را رعايت کنيم در عمل حرف هم مي زنيم طوري حرف بزنيم که حرف ما معروف باشد اين نکته هم خيلي مهم است داستاني که صحبت مي کنيم يا مطلبي که شرح مي دهيم خيلي دقيق است من لم يستقم لسانه لم يستقم قلبه ادم بعضي چيزها را فکر نمي کند که دروغ است با يک شوخي مي شود دروغ حضرت رسول صلي الله عليه و اله به امير المومين فرمود لا تکذب في الجد و الهزل مثلا يک قصه ادم نقل مي کند خيلي جاهايش تغيير مي کند به خاطر نقل بايد بگويد قريب به اين مضمون الا فرق مي کند يک مطالبي را براي دوستش توصيه مي کند مي بيند خودش عمل نمي کند خودش درس نمي خواند ولي مي گويد خوب درس بخوان چه مي شود کبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تعملون نکات ريزي است براي طلبه يعني يک روحاني وقتي کارش درست مي شود و موفق مي شود که اين مسائل را دقيق رعايت کند ديگر ان طرف را کاري نداشته باشيد توفيق را خدا مي دهد ان روز گفتم براي شما که روايت را هم تازه بر خورده ام که اگر کسي اروزي توفيق بکند و خودش توجه نکند استهزاء‌مي کند و اعرض عن الجاهلين سبحان الله ادم اگر به دستورات قران و عترت مراجعه کند نگراني دارد راحت است مي پرسيم چرا ناراحتي مي گويد درگيري دارم نمي شود از بستگان است فرض کنيد بستگان نزديک هر چه مي گويم قبول نمي کند مي ايد از اين کارهايي که نبايد انجام بدهد فرض کنيد خلاف شرع يا نماز را اول وقت نمي خواند تندي مي کند هر چي مي گوييم حرف را گوش نمي دهد به امور معنوي توجه نمي کند اعصابتان را خورد نکنيد اعرض عن الجاهلين جاهل چه کسي است جاهل کسي است که امر به معروف را گوش نمي دهد و انچه خودش بفهمد درک بکند دست بر نمي دارد مستبد است و به جهل يا استبداد خودش هم ادامه مي دهد چه کار کنيم نخير نگران نباشيد به اندازه متعارف به ان مطلب را بيان بکنيد متعارفي که از بستگان نزديک اگر باشد اقلا در حد سه مرتبه سه بار نه در يک جلسه سه نوبت در جلسات متعدد ان هم کامل نه با خشونت و نه با حساسيت با حساسيت شيوه طلبه نيست شيوه حکام است شيوه ظلمه است نه شيوه طلبه از نظر روحي هم خشونت مانع پذيرش طلبه مي شود رمز و راز موفقيت پيامبر اعظم خلق عظيم از لحاظ نفوذ معنا با همه مردم که معجزه اي که عمل نمي کرد علي الظاهر همان سبک پيامبر اعظم که با مهرباني نه فقط تصنعي و سر زباني قلبا و زبانا از سر مهرباني که ادم شروع کند صحبت را تاثيرش در حد بالايي امکان دارد ان که مي گويد الموعظه اذا خرجت من القلب دخلت في القلب معنايش اين است خرجت من القلب از سر دل سوزي و اذا خرجت من اللسان لم يتجاوز الاذان از گوش ديگر فروتر نمي رود هر چند زبان تصنعي خيلي خوب باشد عادت کرده البته ان عادت خوبي است زبانش را به ادب عادت بدهد افراط هم نباشد انجا هم براي طلبه دستور داريم بعضي عادت کرده اند تا تکان بخوري عذر مي خواهم معذرت مي خواهم اينها متعارف نيست بايد معتارف با زبان خوب و دل پر از مهر دلسوزانه اگر سه بار ادم براي کسي با وضعيت خوبي موعظه کرد اگر قبول نکرد ديگر رنج و ناراحتي و غصه گرفتاري و ماتم ديگر وجود ندارد اعرض عن الجاهلين خودت را کنار بکش کار نداشته باش اقاربت هم باشد که باشد اعرض عن الجاهلين راحت يک عمر بعضي از مومنين ممکن است بستگاني که فاسد هستند در رنجند چرا در رنج هستند چه کار کنيم نيست وظيفه ات را انجام بدهيد فکر نکنيد دنيا انقدر طولاني نيست اولا و ثانيا ادم در دنيا بايد فقط وظيفه اش را انجام بدهد چيز کار ديگري ما نداريم و نکته ديگر هم براي عزيزان به عرض برسانم و تمام بنا به نقل چهل و پنج روز امروز شهادت بانو حضرت صديقه طاهره سلام الله تعالي عليها و لعنه الله علي قاتليها و غاصبيها و ظالميها باشد درباره عظمت حضرت صديقه طاهره يک نکته مختصري براي شما بگويم در اين رابطه همان حديثي که ازامام عسکري که در کتاب عالم العوالم امده است که نحن حجج الله علي خلقه و جدتنا فاطمه حجت الله عليها اين مطلب فوق العاده عاليه ما حجت خداييم بر خلق خدا و جده ما فاطمه فاطمه زهرا حجت خدا بر ماست حجت الحجج است خيلي تاييد جامعي است معناي حجت بودن اين است که حجت خدا 1. دليل بسوي دين خدا 2. نشانه معرفت خدا 3. واسطه رشد و کمال معنوي انسان اين سه براي حجت خدا گفته مي شود حضرت صديقه طاهره براي ائمه معصومين حجت و اين اثارو اين نقشها را دارد و اما درباره شهادت حضرت صديقه طاهره همان حديث را شنيده ايد در منابع سني هم دارد که دومي با افراد دم در حضرت علي امدند گفتند در را باز نمي کند واقعا سنگين است خيلي اختصاصي است اولا اين نکته را شنيده ايد که به دومي گفتند در را باز نمي کند اتش مي زنيم گفت اتش بزنيد گفت اتش بزنيد حضرت زهرا پشت در است گفت و ان اين را شنيده ايد تکه اي که براي بنده حقير و براي شما خيلي سوزناک است اين است که گفته مي شود که حضرت امير المومنين فرمود که اينها با من بدند تو با اينها
 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo