درس آیات اخلاقی استاد موسوی شاهرودی
88/09/19
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
قبل از شروع به تفسير آيه 26 به توضيح مجدد بحث جلسه گذشته ميپردازيم.
در جلسه گذشته تقريبا تفسير آيات گفته شد كه بيانات مرحوم طبرسي هم مطرح و توضيح داده شد حالا مقداري از عبارت مرحوم طبرسي را مي خوانيم:
ثم نهى سبحانه عن اتباع الشيطان، فقال: ( يا أيها الذين آمنوا لا تتبعوا خطوات الشيطان ) أي : آثاره وطرقه التي تؤدي إلى مرضاته . وقيل : وساوسه ( ومن يتبع خطوات الشيطان فإنه يأمر بالفحشاء والمنكر ) هذا بيان سبب المنع من اتباعه ( ولولا فضل الله عليكم ورحمته ) بأن لطف لكم وأمركم بما تصيرون به أزكياء ، ونهاكم عما تصيرون بتركه أزكياء ( ما زكى منكم من أحد أبدا ) أي : ما صار منكم أحد زكيا ومن في ( من أحد ) مزيدة . وقيل : معناه ما ظهر منكم أحد من وسوسة الشيطان ، وما صلح . ( ولكن الله يزكي من يشاء ) أي : يطهر بلطفه من يشاء ، وهو من له لطف يفعله سبحانه به ليزكو عنده ( والله سميع عليم ) يفعل المصالح والألطاف بالمكلفين ، لأنه يسمع أصواتهم وأقوالهم ، ويعلم أحوالهم وأفعالهم . وفي الآية دلالة على أن الله سبحانه يريد من خلقه خلاف ما يريده الشيطان ، لأنه إذا ذم سبحانه الأمر بالفحشاء والمنكر ، فخالق الفحشاء والمنكر ومريدهما أولى بالذم ، تعالى وتقدس عن ذلك . وفيها دلالة على أن أحدا لا يصلح إلا بلطفه.
گفته شد كه هركس از خطوات شيطان تبعيت كند به ضلالت و گمراهي و هلاكت خواهد افتاد زيرا كه شيطان امر به فحشاء و منكر ميكند. گفته شد اين آيه به صورت شرطيه بيان شده است كه جزاي آن مقدر است و بحث تفصيلي آن گذشت. ونيز گفتيم كه اگر فضل و رحمت خدا نبود كسي نميتوانست خود را تزكيه كند بلكه خدا است كه به سبب اعمال و تضرع و زاري بندگان به درگاهش آنان را تزكيه ميكند.
سؤال: آيا صرف تضرع و زاري كافي است؟
جواب: خير، تضرع و زاري يكي از اعمال است، تضرع و زاري بايد با امتثال اوامر و نواهي وانجام دستورات الهي باشد. اينكه ميگوييم مسألت از خداوند نيز بايد باشد بخاطر اين است كه خداوند در آيه شريفه ميفرمايد: ﴿قل ما يأ بأ بكم لو لا دعاءكم ...﴾ به بندگان بگو اگر اين دعاي شما نباشد خدا به بندهاش اعتنا نميكند تنها نماز خواندن و روزه گرفتن وحج رفتن كافي نيست والا سني ها بهتر از ما نماز ميخوانند بهتر از ما روزه ميگيرند بهتر از ما شايد حج انجام بدهند زيادتر از ما قران بخوانند اما چيزي كه هست تمام اين اعمال شرط قبولي دارد كه آنها شرط قبولي را ندارند.
علامه طباطبايي در الميزان ميفرمايد: سبب نزول اين آيات قصه افك است. البته گفته شد كه گرچه اين آيات به دنبال و مناسبت همان آيات افك آمده است اما عموم دارد و ما از عمومش بايد استفاده كنيم.
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَن يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَداً وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (21) وَلَا يَأْتَلِ أُوْلُوا الْفَضْلِ مِنكُمْ وَالسَّعَةِ أَن يُؤْتُوا أُوْلِي الْقُرْبَى وَالْمَسَاكِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (22) إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (23) يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (24) يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَيَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ (25)﴾
آيه 22 راهم مفصلا توضيح داديم و گفتيم «و ليعفوا و ليصفحوا» كه در آخر آيه آمده است يعني كساني كه از ديگري تقصيري را ميبينند گناهي را ميبينند بايد بگذرند و عفو كنند سپس ميفرمايد «ألا تحبون ان يغفر الله لكم» مگر شما دوست نداريد خدا از شما بگذرد اگر شما ميخواهيد خدا از شما بگذرد شما از بندگان خدا بگذريد. اين باز ميتواند اشاره باشد به قصه افك كساني كه تصميم گرفتند انفاق نكنند جا دارد عفو كنند و از تقصير آنها بگذرند و لو آنها مقصر بودند مثلا اشاعه فحشاء كردند اما پشيمان شدند.
عفو دو گونه است: يك عفو به معني اين است كه به مقصر بگوييم تو بد كردي ولي ما حرفي نداريم. وعفو ديگر اين است كه با ملايمت و با احترام، از مقصر گذشت كنيم، مراد از صفح گذشت با متانت است نه مطلق گذشت، اين يكي خصال حميده اخلاقي و از آداب معاشرت است، كه در روايات عديده آمده است.
سپس در آيه بعد ميفرمايد: ﴿الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾ در جلسه گذشته اين آيه را نيز توضيح داديم و گفتيم كساني كه نسبت نابجا به زنان عفيفه مؤمن وغافل از فحشاء و منكر هستند ميدهند قذف كردهاند و گناه بزرگي را مرتكب شدهاند. لذا اينان در دنيا و آخرت لعنت ميشوند. لعن در دنيا يعني مجازات در دنيا كه من جمله آن جَلْد (تازيانه) و تبعيد است. ولعن در آخرت هم كه معلوم است به عذاب الهي مبتلا ميشوند. معناي عام لعن بُعد از حمت خدا است.
سؤال: اگر به ظهور اين آيه أخذ كنيم يعني به معناي عذاب بگيريم، جمع آن با رواياتي كه تأكيد ميكند خداوند اكرم از اين است كه بندهاي را در دنيا عذاب كند و در آخرت نيز بخاطر همان گناه عذاب كند، چگونه است؟
جواب: گناهان مختلف است بعضي گناهان در همين دنيا با گرفتاريهاي دنيوي (مانند فقد اموال، فقد اولاد، ابتلا به امراض مختلف و ...) بخشيده ميشود و اين گرفتاريها كفاره ذنوب او ميشوند. أمّا بعضي گناهان چنين نيستند و طبق روايات با اين گرفتاريهاي دنيوي چاره نميشود بلكه به سبب سختي مردن و سكرات موت بخشيده ميشوند و سكرات موت كفاره گناهان ميشود. و همين طور مراحل ادامه دارد يعني برخي گناهان هستند كه با سكرات موت هم بخشيده نميشوند و بايد در برزخ بخاطر آن عذاب شوند و برخي برزخ هم براي آنان چاره ساز نيست و كارشان به قيامت كشيده مي شود و برخي به جهنم منتهي ميشوند. حضرت امام معصوم -عليه السلام- ميفرمايد: من از برزخ ميترسم و الاّ آخر كار، شما اهل بهشتيد چون شما مواليّ هستيد و ايمان داريد.
اين مسلْم است كه هر كس تولي وتبري داشته باشد اهل بهشت است و آخر كار به بهشت ميرود؛ ولي حضرت فرمودند من از برزخ براي شما ميترسم كه چه معاملهاي با شما شود. در روايت ديگري حضرت امير المؤمنين -عليه السلام- ميفرمايد: «لا تتخذوا الي شفاعتنا» شما به شفاعت كردن ما مغرور نشويد چرا كه گاهي شفاعت ما به شما نميرسد مگر بعد از سيصد سال عذاب.
سؤال: فرق بين فحشاء و منكر و فرق بين فضل و رحمت چيست؟
جواب: فحشاء و منكر در حقيقت أعمّ و أخصّ است. منكر أعمّ است، فحشاء آن منكري است كه قبحش زياد است و بخاطر افراط در قبح به آن ميگويند فحشاء. منكر هر كار زشتي را منكر ميگويند. منكر اعم است فحشاء قسمي از منكرات است كه قبحش زياد است.