درس تفسیراستاد محمد مروارید
92/02/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:
قال الله تعالی: ﴿وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ﴾ [
[1]
]
در اين جمله مباركة عرض شد چند مطلب و مبحث است.
مطلب اوّل: مراد از كعبين چيست؟ اين مطلب در جلسات قبل گفته شد.
مطلب دوّم: مبدأ مسح در اين جمله مباركة كجا است؟ آيا مبدأ مسح از أصابع است إلی الكعبين، يعني مقبلاً، يا مخيّريم بين مقبلاً و مدبراً، يعني از كعبين إلی الأصابع و بالعكس. اگر روايات نبود از اين آيه چه بدست ميآيد؟
در اينجا بستگي دارد كه ما إلی را قيد چه بگيريم، اگر إلی غاية براي مسح باشد نه غاية براي ممسوح، بله دلالت ميكند بر وجوب مسح مقبلاً، يعني من الأصابع إلی الكعبين. أمّا در اينجا دليلي نداريم و محرز نشده كه إلی غاية براي فعل مسح باشد، بلكه ممكن است در عين اينكه حدّ مسح هست أمّا غاية براي مسح نيست، بلكه غاية براي ممسوح است چنانكه در غسل يد ميگفتيم إلی غاية براي ممسوح است. در عرف نيز نظائر دارد، مثلا به عبدش ميگويد جارو كن خانه را من هنا إلی هنا. اين معنايش اين نيست كه شروع اين جارو كردن ابتدايش از همانجايي كه ميگويد باشد بلكه اينكه ميگويد من هنا إلی هنا، ميخواهد غاية براي جارو شدن را بيان كند يعني مقدار و حد و اندازه جارو كردن را مي خواهد بيان كند و بيش از اين را نميرساند لذا ميتواند از طرف راست يا چپ جارو كردن را شروع كند.
بنابر اين از اين آيه نميتوانيم استفاده كنيم كه حتما بايد بصورت مقبلا باشد، به علاوه روايات نيز رسيده است بر جواز مدبراً. چون ما بحث فقهي روائي نداريم در اينجا از مطرح كردن آن روايات صرف نظر ميكنيم. در عين حال به يك جمله از روايات اشاره ميكنيم:
صحيحة حمّاد: وسائل، ج 1، ص 406، باب 20 من أبواب الوضوء، ح 1: «عن حمّاد بن عثمان، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: لا بأس بمسح الوضوء مقبلاً ومدبراً.» يعني در مسح قدمين جائز است مقبلا و مدبرا.
مطلب سوّم: آيا بايد از نظر طول تمام اين قسمت يعني من الأصابع إلی الكعبين باشد، يا بعضي از اين هم از نظر طول كفايت ميكند؟
مشهور بلكه اجماع در اين است كه استيعاب از نظر طول لازم است.
ولي برخي عدم وجوب استيعاب را قائل شدهاند، مثل مرحوم فيض كه در مفاتيح الشرايع عدم وجوب استيعاب را صريحا اختيار كرده است، و در رياض المسائل، و در حدائق نفي بعد و تمايل است به عدم وجوب استيعاب.
أمّا ببينيم از خود آيه شريفه چه برداشت ميشود؟
اين أرجلكم عطف بر رؤوسكم است، گفتيم كه در قراءة أهل بيت عليهم السلام أرجلكم به جرّ قراءة شده بود، يعني عطف به رؤوسكم است، يعني «وامسحوا بأرجلكم». همچنانكه در رؤوسكم از باء استفاده تبعيض ميشد كه در روايت فرمود: «من أين علمت وقلت، أن المسح ببعض الرأس وبعض الرجلين؟ ... فقال: ... أنّ المسح ببعض الرأس لمكان الباء.»[
[2]
]، عين همان فرمايش در ادامه حديث هست كه «ثم وصل الرجلين بالرأس» از آن استفاده تبعيض ميشود.
أمّا آيا اين استدلال تمام است؟ آيا إمام عليه السلام نيز در روايت همين را در رجلين ميخواهند بفرمايند؟
قابل تشكيك است چون كفايت ميكند براي تبعيض همين كه تمام پشت پا مسح نشده است، يعني تمام عرض پشت پا مسح نشده است. پس اين بعض صدق ميكند، ولو اطلاق دارد أمّا ممكن است مراد از اين بعض، اين باشد كه لازم نيست كف دست بر تمام پشت پا مسح شود هم عرضا و هم طولا. خير از نظر عرض به اندازه ثلاثة أصابع كافي است ولي از نظر طول بايد تا كعبين باشد. پس تبعيض بر همين صدق ميكند يعني گرچه استيعاب طولي هست أمّا همين كه استيعاب عرضي لازم نيست تبعض صدق ميكند.
رواياتي هم در اين باب وارد شده است كه بحث فقهي ميشود، ولي ما بناي فقه الآية داريم و مخصوصا در أمور فرعية شرعية اصلا نميتوانيم از قرآن تنها برداشت كنيم بلكه بايد از روايات بيانية و فرمايشات أئمه عليهم السلام برداشت كنيم.
مطلب چهارم: آيا غاية داخل در مغيّی هست يا داخل در مغيّی نيست؟ چون إلی به هر دو معنا ميآيد، «إلی الكعبين» يعني خود كعبين هم داخل است يا ابتداي كعب هم باشد كافي است؟
اگر بگوييد به معناي مع است اين خيلي اشكال دارد كه إلی به معني مع بيايد كه قبلا هم توضيح داديم. إلا اينكه اگر كعب به معني خود مفصل اصطلاحي باشد، اين بحث خيلي فائدهاي ندارد، زيرا مفصل خطّ موهومي است كه فاصلهاي بين ابتدا و انتهايش ندارد.
أمّا اگر مراد از كعب قبة القدمين باشد جا براي اين بحث دارد.
وصلّی الله علی محمّد وآله الطاهرين.
[1] - سورة المائدة، آية 6.
[2] - وسائل الشيعة، باب 23 من أبواب الوضوء، ح 1.