< فهرست دروس

درس تفسیراستاد محمد مروارید

90/12/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا وَ إِنْ خِفْتُمْ علیه فَسَوْفَ يُغْنيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ حَكيمٌ [1]
 دیدگاه آیه الله حکیم(ره)
 ایشان می فرماید: آیه شریفه دلالت دارد بر نجاست مشرکین در کتاب مستمسک ذیل عبارت عروه که دارد الثامن: الكافر بأقسامه. در شرح این عبارت می فرماید:اولا اجماع منقول داریم بر نجاست مشرکین
  إجماعا محكيا في جملة من كتب الأعيان، كالناصريات، و الانتصار و الغنية، و السرائر، و المعتبر، و المنتهى، و البحار، و الدلائل، و كشف اللثام و ظاهر التذكرة، و نهاية الاحكام- على ما حكي عنها- بل عن التهذيب إجماع المسلمين- لكن القول بالطهارة هو المعروف عند المخالفين.
 و كيف كان فاستدل للنجاسة بقوله تعالى (إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ ..) «1». لكن استشكل فيه (تارة):
 اشکال اول:مراد از اشکال اول نجاست عرضی است نه ذاتی
 تقریر اشکال:
 نجس مصدر است وحمل مصدر بر ذات نشاید مگر با تقدیر ذو و وقتی ذو در تقدیر گرفته شد بیشتر از نجاست عرضی فهمیده نمی شود. در ربط ذو به بعدش کوچکترین همراهی نجاست کفایت می کند واین با نجاست عرضی می سازد ولو آمیخته با نجاست به خاطر نجاست عرضی باشد که از مباشرت از آنها به وجود آمده باشد.
 بأن النجس مصدر، و لا يصح حمله على العين إلا بتقدير (ذو) و يكفي في الإضافة التي تحكيها (ذو) أدنى ملابسة، و لو من جهة النجاسة العرضية الحاصلة لهم من مباشرتهم للأعيان النجسة. فلا تدل على النجاسة الذاتية.
  پاسخ: اولا: می شود حمل کرد مصدر را بر ذات بدون تقدیر گرفتن ذو از باب مبالغه، اگر بگویید مبالغه مجاز است می گوئیم این اقرب به واقع است از تقدیر گرفتن ذو و فيه- كما في المعتبر و غيره-: أنه يصح حمل المصدر على العين للمبالغة نحو: «زيد عدل» و هو و ان كان مجازاً، لكنه أقرب من التقدير.
 ثانیا: اصلا خود نجس صفت مشبهه آمده است نه مصدر و نجس یعنی ضد طاهر بنابراین می توان حمل بر عین کرد بدون مجاز
 مضافا الى أن المحكي عن جماعة من أهل اللغة- كما صرح به في القاموس- أن النجس- بالفتح- وصف كالنجس- بالكسر- و هو ضد الطاهر، فيصح حمله على العين على الحقيقة، بدون شائبة تجوز [2]
 
 
 پاسخ به جواب دوم:
 اولا دو احتمال است شما کلمه نجس را مشترک گرفتید هم وصف هم مصدر واز کجا بدانیم خداوند اراده کرده معنای وصفی را ما باید قطع داشته باشیم. می گوئید بعضی گفته اند،که در این صورت اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال
 ثانیا:مطابقت بین مبتدا وخبر در افراد وتثنیه وجمع،اگر در اینجا مصدر باشد باید با مبتدا که جمع است تطابق داشته باشد بگوئیم انما المشرکون نجسون.


[1] توبه/28
[2] طباطبایی،حکیم،سید محسن، مستمسك العروة الوثقى‌،ج1،ص367

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo