< فهرست دروس

درس تفسیراستاد مروارید

91/12/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 بحث در ارتباط با تحریم میته و آیات مرتبط با آن بود. در این زمینه آیه سوم سوره مبارکه مائده را تا حدودی مورد بررسی قرار دادیم.
 حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي‌ وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً فَمَنِ اضْطُرَّ في‌ مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ (مائده_3)
 عرض شد استظهاری که از آیه شریفه می گردد این است که مراد از میته حیوانی است که مات حتف عنفه. زیرا بعد از بیان حرمت میته، چند مورد دیگر هم در آیه کریمه به صورت مستقل مطرح گردیده که اگر بگوییم بین معطوف و معطوف علیه فرق است نه به لحاظ عام و خاص بلکه گفته شود میته ما مات حتف انفه، اما این چند مورد به لحاظ موضوع از میته خارج است اما به لحاظ حکم در حکم میته است، بنابراین چون این موارد در مقابل میته ذکر گردیده، آنچه از میته استظهار می گردد همان معنای ما مات حتف انفه می باشد.
 ما اهل لغیر الله به... اهلال به معنای رفع الصوت است.
 ما اهل لغیر الله به یعنی حیوانی که برای ذبح آن نام غیر خدا برده شده. کما اینکه در زمان جاهلیت این مسئله مرسوم بوده که برای ذبح حیواناتشان صدایشان را مرتفع می کردند و نام غیر خدا را می بردند. بنابراین این خودش عنوانی است مستقل که در شریعت تحریم گردیده.
 و همچنین عنوان منخنقه که عرض شد مراد حیوانی است که به خفه شدن جان داده است. و این هم عنوانی است مستقل از میته اما در حکم میته است.
 در ارتباط با موقوذه هم دو تفسیر مطرح گردیده. شاید آنچه معروف تر است و با لغت هم تناسب بیشتری دارد حیوانی را می گویند که با زدن کشته شده [1] .
 در تفسیر البرهان روایتی هم در این ارتباط نقل گردیده:
 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ فِي تَفْسِيرِهِ، قَوْلُهُ تَعَالَى حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِكُمْ فِسْقٌ وَ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ مَعْرُوفٌ وَ مَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ يَعْنِي مَا ذُبِحَ لِلْأَصْنَامِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ فَإِنَّ الْمَجُوسَ كَانُوا لَا يَأْكُلُونَ الذَّبَائِحَ وَ يَأْكُلُونَ الْمَيْتَةَ وَ كَانُوا يَخْنُقُونَ الْبَقَرَ وَ الْغَنَمَ فَإِذَا مَاتَتْ أَكَلُوهَا وَ الْمَوْقُوذَةُ كَانُوا يَشُدُّونَ أَرْجُلَهَا وَ يَضْرِبُونَهَا حَتَّى تَمُوتَ فَإِذَا مَاتَتْ أَكَلُوهَا... مستدرك‌الوسائل ج : 16 ص : 142
 البته روایت دیگری در تفسیر موقوذه آمده که مراد از موقوذه حیوانی است که به مرض مبتلا می گردد [2] . البته این روایت سندش به جهت سهل بن زیاد دارای اشکال است. البته مرحوم صدوق همین روایت را در من لا یحضر از جناب عبد العظیم نقل می نماید که اگر سند مرحوم صدوق به جناب عبد العظیم صحیح باشد روایت تصحیح می گردد [3] .
 اما متردیه: در روایات آمده که مراد حیوانی است که از بلندی پرت می شود یا در چاهی می افتد و... و به همین واسطه می میرد.
 ...وَ الْمُتَرَدِّيَةُ الَّتِي تَتَرَدَّى مِنْ مَكَانٍ مُرْتَفِعٍ إِلَى أَسْفَلَ أَوْ تَتَرَدَّى مِنْ جَبَلٍ أَوْ فِي بِئْرٍ فَتَمُوت...‌ [4]
 در روایت ابان بن تغلب آمده که در زمان جاهلیت این کار عمداً انجام می گردیده یعنی یکی از وسائط ذبح پرت کردن از بلندی بوده. ...وَ الْمُتَرَدِّيَةُ كَانُوا يَشُدُّونَ أَعْيُنَهَا وَ يُلْقُونَهَا مِنَ السَّطْحِ فَإِذَا مَاتَتْ أَكَلُوهَا... [5]
 و النطیحه: که مراد حیوانی است که به شاخ حیوان دیگر کشته شده.
 ... وَ النَّطِيحَةُ الَّتِي تَنْطَحُهَا بَهِيمَةٌ أُخْرَى فَتَمُوت‌... [6]
 در روایت ابان بن تغلب باز در ارتباط با نطیحه خصوصیتی مطرح گردیده:
 وَ النَّطِيحَةُ كَانُوا يُنَاطِحُونَ بِالْكِبَاشِ فَإِذَا مَاتَتْ إِحْدَاهَا أَكَلُوهَا... [7]
 یعنی قوچ ها را به جان یکدیگر می انداختند تا با شاخ هایشان به یکدیگر حمله کنند و در آخر حیوانی را که کشته می شد می خوردند.
 و ما اکل السبع...حیوان دیگری که مطرح گردیده حیوانی است که به واسطه حیوان دیگر کشته شده باشد.
 در روایت ابان چنین آمده: وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا ما ذَكَّيْتُمْ فَكَانُوا يَأْكُلُونَ مَا يَقْتُلُهُ الذِّئْبُ وَ الْأَسَدُ فَحَرَّمَ اللَّهُ ذَلِك... [8]
 الا ما ذکیتم... در این الا ما ذکیتم، وجوهی محتمل است:
 اول: استثناء منقطع است و مراد این است که تمام مواردی که گفته شد حرام است الا حیوانی که تذکیه نمایید.
 استاد: این وجه خلاف ظاهر است زیرا تا مادامی که قرینه ای نباشد به استثناء منقطع نمی توان ملتزم گردید.
 دوم: استثناء متصل است. منتهی رجوع می کند به ما اکل السبع. یعنی حیوانی را که درنده ای به آن حمله می کند گاهی می میرد. و گاهی زنده می ماند، که اگر زنده ماند و تذکیه گردید حلال خواهد بود.
 سوم: استثناء متصل است اما به تمامی مواردی که در سابق مطرح گردید اعم از نطیحه و موقوذه و ...رجوع می کند. یعنی اگر حیوانی به سببی مشرف به مرگ گردید اما قبل از مرگ تذکیه گردید حلال است.
 در ارتباط با وجه سوم روایاتی هم به عنوان موید وجود دارد:
 مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: كُلْ كُلَّ شَيْ‌ءٍ مِنَ الْحَيَوَانِ غَيْرَ الْخِنْزِيرِ وَ النَّطِيحَةِ وَ الْمُتَرَدِّيَةِ وَ مَا أَكَلَ السَّبُعُ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا ما ذَكَّيْتُمْ فَإِنْ أَدْرَكْتَ شَيْئاً مِنْهَا وَ عَيْنٌ تَطْرِفُ أَوْ قَائِمَةٌ تَرْكِضُ أَوْ ذَنَبٌ يُمْصَعُ فَقَدْ أَدْرَكْتَ ذَكَاتَهُ فَكُلْهُ [9] .
 روایت دیگر:
 الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع يَقُولُ النَّطِيحَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ مَا أَكَلَ السَّبُعُ إِذَا أَدْرَكْتَ ذَكَاتَهُ فَكُلْ [10]


[1] و قذه: صرعه، ضربه شديدا حتى أشرف على الموت.
[2] مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي الْحُسَيْنِ الْأَسَدِيِّ عَنْ‌ سَهْلٍ عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ الْحَسَنِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الرِّضَا ع فِي حَدِيثٍ قَالَ قُلْتُ لَهُ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا ما ذَكَّيْتُمْ قَالَ الْمُنْخَنِقَةُ الَّتِي انْخَنَقَتْ بِإِخْنَاقِهَا حَتَّى تَمُوتَ وَ الْمَوْقُوذَةُ الَّتِي مَرِضَتْ حَتَّى وَقَذَهَا الْمَرَضُ حَتَّى لَمْ يَكُنْ بِهَا حَرَكَةٌ...وسائل‌الشيعة ج : 24 ص : 218
[3] من‌لايحضره‌الفقيه ج : 3 ص : 343
[4] من‌لايحضره‌الفقيه ج : 3 ص : 343
[5] وسائل‌الشيعة ج : 24 ص : 39
[6] همان
[7] وسائل‌الشيعة ج : 24 ص : 39
[8] همان
[9] وسائل‌الشيعة ج : 24 ص : 22
[10] الكافي ج : 6 ص : 235

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo