< فهرست دروس

درس تفسیراستاد مروارید

91/08/17

بسم الله الرحمن الرحیم

  (وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ). [1]
 در آیه شریفه چند احتمال است.
 احتمال اوّل:
 آیه خطاب به شوهر ها نیست، بلکه آیه شریفه خطاب به اولیاء عرفی زن مثل برادر، پسر عمو، که بزرگتر زن شمرده می شوند، یعنی: زمانی که دختران خود را طلاق دادید، وطلاقش را از شوهرش گرفتید؛ (وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ)، وبه مدتشان رسیدن وعدّه آنها تمام شد؛ (فبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ)، اگر این زنها قصد ازدواج دوباره با همسر قبلی شان با عقد جدیدی دارند، شما اولیاء تعصّب نورزید، وممانعت نکنید؛ (فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ).
 مویّد این احتمال روایتی است که در شأن نزول آیه نقل شده، گفته شده که: معقل بن یسار از ازدواج دوباره خواهرش با شوهر قبلیش ممانعت کرد، که آیه نازل شد.. یا گفته شده که جابر بن عبدالله الانصاری از ازدواج دختر عمویش با شوهر قبلیش ممانعت ورزید.. بلکه شافعیه از این آیه استفاده کرده اند، که این آیه دلالت می کند که اگر زن رشیده بالغه هم باشد، اولیاءش بر او ولایت دارند، ولذا حکم فقهی از این آیه استفاده کرده اند. [2]
 احتمال دوّم:
 آیه خطاب به ازواج است - همچنانکه مقتضای ظاهر آیه شریفه است-. یعنی: زمانی که زنهایتان را طلاق دادید؛ (وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ)، واگر عده تمام شد؛ (فبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ)، اینها را منع نکنید از ازدواج با شوهرهای جدید -ونه شوهرهای قبلیشان-، (فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ)، اگر این زنها با رضایت وتراضی قصد ازدواج با ازواج بعدی می خواهند بکنند؛ (إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ).
 احتمال سوّم:
 آیه خطاب به ازواج باشد؛ وبنابراین (وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ)، و(فبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ) به معنای در شرف تمام شدن عدّه باشد-همچنانکه در آیه قبل گفته شد-، ومعنی این باشد که: زمانی که شما شوهران زنها را طلاق دادید، طوری آنها را طلاق ندهید که ازدواج با افراد جدیدی که به صلاح حالشان است، برایشان ممکن نباشد؛ (فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ).. چرا که گاهی شوهر زن را اضراراً طلاق می داده، و دوباره قبل از تمام شدن عدّه اش به او رجوع می کرده، ودوباره طلاق می داده ودوباره رجوع می کرده، تا زن نتواند به راحتی با شوهری که قصد ازدواج با او دارد، ازدواج کند. [3]


[1] سوره بقره، آیه 238.
[2] کنز العرفان 2: 282؛ البلوغ هنا هو الوصول إلى الشيء تامّا ، والأجل هو المدّة كلَّها ، فقد دلّ سياق الكلامين على افتراق البلوغين ، والعضل بالضاد المعجمة الحبس والتضييق ومنه عضلت الدجاجة إذا نشبت بيضها فلم تخرج ، قيل نزلت هذه في الأولياء لما روي أنّ معقل بن يسار عضل أخته أن ترجع إلى زوجها بعد طلاقه لها فنزلت ، وقال السدىّ نزلت في جابر بن عبد اللَّه عضل بنت عمّة له ، واستدلّ الشافعيّة بذلك على ثبوت الولاية على المرأة ، وأنّها لا تزوّج نفسها إذ لو تمكَّنت لم يكن لعضل الوليّ معنى وارتضاه المعاصر.
[3] کنز العرفان 2: 282؛ وقال الراوندي إنّ الخطاب للأزواج لقوله : « وإِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ » ولأنّه لا ولاية عندنا على البالغة الرشيدة ، ولإسناد النكاح إليها في قوله : « أَنْ يَنْكِحْنَ » فعلى هذا يكون المعنى ولا تعضلوهنّ بأن تراجعوهنّ عند قرب انقضاءالأجل لا للرغبة فيهنّ بل للإضرار ومنعهنّ من التزويج هذا آخر كلامه .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo