< فهرست دروس

درس تفسیراستاد مروارید

91/02/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 بحث ما در آيه كريمه زیر بود :
 وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ( البقرة : 228 )
 در اين آيه بحث مي كرديم گفتيم كه ثلاثه قروء، گفته شده است كه قرء‌ از الفاظ مشترك است و بمعني طهر و حيض بکار می‌رود و تحقيقي مطرح شد و گفتيم كه در آيه كريمه مراد از آن حيض و يا طهر است (با اختلافی که در مسئله بین اهل تسنن و تشیع وجود دارد) البته بین عامه اختلاف است كه برخي قائل شده‌اند كه وفاقا للاماميه قرء بمعنی طهر است و برخي مثل ابوحنيفه گفته‌اند كه قرء بمعنی حيض است و مويداتي بر اينكه مراد طهر است در جلسات قبل ذکر کردیم، عمدتا روايات اهل بيت(علیه‌السلام)در اين زمينه مستفیذ هستند و از اين جهت مسئله شبهه ای ندارد اما يك نكته كه در این باب مهم است و بدرد مي خورد اين است كه قولی که قائل است مراد از قرء حيض باشد به حضرت امير(علیه‌السلام)نسبت داده شده است كه مراد از قرء حيض است در روايات ما از امام صادق(علیه‌السلام)به اين نكته توجه داده شده است اما حضرت عامه را در اين نسبت تكذيب كرده‌اند كه اين درست نيست حضرت علی(علیه‌السلام)این مطلب را نفرموده‌اند بلکه دقیقا برعکس روایتی از ایشان در این باب داریم. براي تكميل بحث در ذيل آيه رواياتی را که مفسرین نقل می‌کنند به برخی از آنها اشاره می‌کنیم :
 روایت اول : [1]
  از امام باقر(علیه‌السلام)روایتی از طريق زراره و محمد بن مسلم به ما رسیده است اينها هم از امام این سئوال را مطرح مي كردند که آیا این استناد اینکه قرء بمعنی حیض است به حضرت امیر صحیح است یا خیر ؟
 صحيحه زراره عن ابي جعفر(علیه‌السلام): القرء ما بين الحيضتين .
 ‌حضرت اشاره به آيه كريمه و حرف‌هاي عامه دارند که قرء عبارتست از پاکی که مابين دو حيض است روايت دیگری با همین مضمون از محمد بن مسلم وجود دارد.
 روایت دوم : [2]
  روايت دوم صحیحه ای است از زراره هست در اين مضمون يك روايت زراره از امام صادق(علیه‌السلام)روایت می‌کند که مسئله را بیان می‌کند و در ذیل آن به حرف‌های عامه اشاره می‌کند :
 قلت لابي عبد الله(علیه‌السلام)سمعت ربيعه الرای يقول من رايي ان الاقراء التي سم الله عزوجل في القرآن، انما هو الطهر ما بين الحيضتين .
 من از ربيعه الرای كه از علماي عامه و قائل به قياس بوده است و زمانش هم قبل از ابو حنفيفه بوده، او گفته است كه راي من اين است كه اقرائي كه خداوند متعال در قرآن نقل كرده است، طهر ما بين دو حیض است .
 فقال(علیه‌السلام)كذب لم يقل بِرَائِهِ ولكنه بلغه عن علي(علیه‌السلام).
 از خودش نگفته است چيزي را که از امير المومنين(علیه‌السلام)رسيده است او از خودش نقل مي کند .
 داستان ابوحنیفه و خیار عیب :
  شيخ انصاری هم یک مطلب این چنینی را در مكاسب نقل می‌کند كه شخصي از ابوحنيفه سوال کرد كه كنيزي خريده ام كه این کنیز روی فرجش مو رشد نمی‌کند، گرچه این حسن است اما آیا می‌توانم به این استناد و خیار عیب معامله را فسخ نمایم ؟ ابوحنيفه با توجه به اینکه حکم مسئله را نمی‌دانسته به بهانه ي دل درد از مجلس خارج شد و محمد ابن مسلم را ديد و گفت كه اين مسئله در نزد امام حكمش چيست؟ و محمد بن مسلم گفت كه بخصوص این موضوع از امام چیزی نشنیده ام اما بطور كلي از امام شنيدم كه کلما زاد او نقص عن خلقه الاصلیه فهو عیب، هر چيزي كه كم و زياد از خلقت اصلی اش باشد عيب است و ابوحنيفه به محمد ابن مسلم گفت که همين مقدار كافي است و بعد به مجلسش برگشت و این پاسخ محمد ابن مسلم را بعنوان جواب خودش مطرح كرد و محمد ابن مسلم هم وقتی این قضیه را دید یک سرفه کرد كه اين چيزي كه از من شنيدي به خودت نسبت مي دهي ؟
 در روایت مورد بحث ما هم همینطور است که ربیعه الرای حکمی‌را که از امام علی(علیه‌السلام)شنیده است به خودش نسبت می‌دهد .
  كه اين شواهدي دارد كه طلقوهن لعدتهن اقراء بمعنی طهر است و يك مطلب جالبي است كه او به خودش اسناد داده است .
 زراره اين را كه شنيد قلت: اَكان علي(علیه‌السلام)يقول ذلك ؟
 با توجه به جوّی که علیه امیرالمومنین(علیه‌السلام)درست کرده بودند و مشهور کرده بودند این قول را به ایشان، زراره هم شك كرد كه در بین عامه مشهور است كه علي(علیه‌السلام)گفته است كه قرء بمعنی حيض است نه طهر ! آیا امیر المومنین چنین فرموده است ؟
 فقال(علیه‌السلام)نعم انما القرء الطهر يقرء فيه الدم فيجمعه، فاذا جاء المحيض دفعه .
 این روایت اشاره به تناسب لغوي قرء مي كند كه قر‌ء بمعنی جمع کردن است یعنی در زماني طهر جمع می‌کند و وقتی حیض می‌شود ‌دم را بيرون مي ريزد .
 يعني طهر همان طهر است كه مابين حيضتين است .
 روایت سوم :
 روايت ديگري در اين زمينه است كه در تفسير عياشي نقل شده است .
 شايد باب 15باشد كه تفسير برهان هم در ذيل آيه این حدیث را نقل كرده است :
 قال قلت ان اهل العراق يروون ان علي(علیه‌السلام)انه كان يقول هو احق برجعتها ما لم تغتسل من الحيض الثالثه ؟
 روايت كرده‌اند كه زن تا وقتی که از حيض سوم غسل نكند عده اش كامل نمي شود شوهر سزاوارتر است به رجوع معني اش اين است كه قرء سه حيض است كه هنوز غسل نكرده عده تمام نشده است .
 فقال(علیه‌السلام)كذبوا و كان يقول علي(علیه‌السلام)اذا رات الدم من الحيضه الثالثه فقد انقضت عدتها، ‌يعني سه طهر بمجرد حيض سوم عده تمام مي شود اما اينها بجاي اذا رات الدم ...گفته‌اند كه اذا اغتسلت ......... اين نسبت‌ها هست اما در روايات ما تكذيبش وارد شده است ربيعه الراي هم كلام حضرت را به خودش نسبت داد كه يا اشتباه است و يا تعمد است الله اعلم، كذب يعني خلاف واقع، به نيت كار ندارد .
 روایات نادر پیرامون آیه ثلاثه قروء:
 در باب 14-15 تنها دو الي سه روايت نادر است كه قابل حمل است كه يكي را مي خوانيم:
 روایت اول:
 سندش هم شايد معتبر نباشد .
 روايت 12 محمد ابن الحسن ....عن ابي عبد الله(علیه‌السلام)عن ابيه قال قال علي ع، اذا طلق الرجل امراته فهو احق بها ما لم تغتسل من الثالثه .
  البته اين را مرحوم شيخ حمل بر تقيه كرده‌اند اگر روايت در آن كم و زياد نشده باشد و اینکه عامه گفته‌اند كه قال علي(علیه‌السلام)درست باشد .
 روایت دوم :
 روایت 15 این باب محمد ابن مسلم عن ابي جفعر(علیه‌السلام)في الرجل يطلق امراتها تطليقا علي طهر من غير جماع يدعها حتي تدخل في قرءها الثالث و يحضر غسلها ثم يراجعها و يشهد علي رجعتها قال هو املك بها مالم تحل لها الصلاه.
 فرض اين است كه كسي که زنش را طلاق مي دهد يك طلاق در حال طهر و ولش مي كند كه داخل در قرء‌سوم شود و بعد و يحضر غسلها و بعد مراجعه مي كند و بعد شاهد مي گيرد قال هو املك بها مالم تصلح تا زماني كه نماز برايش حلال نشده باشد مي تواند رجوع كند، كه تا مادامي كه حيض هست كه نماز برايش حلال نيست يعني بعد حيض سوم كه نماز براي او حلال نيست او حق رجوع دارد كه بايد صبر كند كه حيض سوم كه تمام شود تا بعد از عده خارج شود .
 نظر استاد :
 ولي رواياتي كه قول مشهور را نقل می‌کنند بسيار متواترند در اين مسئله كه بيشترش از زراره و محمد ابن مسلم و ... است و لذا در اينجا بلحاظ فقهي مجالي براي بحث نيست و اگر بحث تعارض باشد تقدم با روايات مشهور بين اصحاب است .
  روایات محمول بر کراهت : [3]
 بعضي از روايات هم حمل بر كراهت است .
 في حديث ان علي(علیه‌السلام)اذا رات الدم من الحيض الثالثه انقضت العده و لاسبيل له عليها و انما القر مابين العدتين و ليس لها ان تزوج حتي تغتسل من الحيضه الثالثه .
 ‌در حاليكه گفته‌اند كه عده اش تمام شده است اما تا زماني كه پاك نشده است تزويج نكند تا وقتي كه از عده ي سوم غسل كند .
  اين حمل بر كراهت است شيخ طوسي هم همین حمل را کرده‌اند، شاید علتش این باشد که :
  اگر وقتي حيض شد ازدواج کند اشكال ندارد اما جايز نيست كه مباشرت را انجام دهد و شيخ حر عاملي اين احتمال را دارند که براي جمع عرفي بهتر است كه حمل بر كراهت شود، البته دو الي سه روايت در مقابل داریم كه گفته شده كه محمول بر تقيه است.


[1] باب 14 و15 از وسائل الشيعه ابواب العدد كتاب الطلاق ج 22 از چاپ جدید
[2] همان روایت چهارم
[3] روايت 3 باب 16 وسایل

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo