درس تفسیراستاد مروارید
91/02/20
بسم الله الرحمن الرحیم
در آیه ی کریمه :
وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ( البقرة : 228 )
در این آیه بحث میکردیم و گفتیم، و یک نکته در بحث قبلی بود که در تکمیل بحث قبل این جلسه به آن میپردازیم: و آن عبارتست از بحث اصولی در عام و خاص که : اذا تعقب العام ضمیر یرجع الی بعض افراده آیا این موجب تخصیص عام میشود یا نمیشود ؟
توضیح محل بحث :
بعد از عام یک ضمیری وجود دارد که این ضمیر به بعض افراد عام برمیگردد بحسب اراده ی جدی آیا این موجب میشود که عام را تخصیص بزنیم یا خیر ؟
مثال معروف به المطلقات یتربصن ثلاثه قروء مطلقات عام و محلی به ال است همه ی مطلقات باید عده نگه دارند و تربص کنند و خودشان را وادار کنند که تا حد سه قرء انتظار بکشند، این عام است و تمام مطلقات را شامل میشود مطلقات بائن، رجعی، قبل از دخول، بعد از دخول، یائسه، حامله، غیر حامله و ... همه را شامل میشود.
وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ( البقرة : 228 )
..... اگر در رحمشان چیزی دارند نباید کتمان کنند و بعولتنهن احق، اگر اراده ی اصلاح دارند، شوهرهای این مطلقات سزاوارترند که به این مطلقات برگردند، این حکم مربوط به طلاق رجعی است که از خارج خبر داریم که بعضی از زنهای مطلقه هستند که شوهرهایشان حق رجوع دارند .
سوال :
ضمیر بعولتهن به کل مطلقات برنمیگردد، چون همه ی مطلقات که حق رجوع ندارند لذا به بعضی از مطلقات(رجعی) بر میگردد، اگر این جور شد که ضمیر به بعضی از مطلقات برگشت آیا این سبب میشود که مطلقات را از اول تخصیص بزنیم، که خصوص مطلقات رجعی مدّ نظر باشد ؟
جواب :
به قرینه ی بعولتهن میتوان گفت که دائره ی عام محصور میشود که بگوییم همه ی مطلقات رجعی باید عده نگه دارند . حرفهای زیادی در این زمینه مطرح شده است که کلام مجمل میشود و نمیتوان به عموم تمسک کنیم و .... اما شاید آنچه اظهر است در کلام مرحوم آیه الله خویی باشد که ایشان هم به این نتیجه رسیدهاند که اینجا هر دو عموم یکی مطلقات و یکی هم بعولتنهن، به عمومشان باقی هستند در مقام استعمال هر دو عامند و ضمیر هن به کل مطلقات بر میگردد نه مطلقات رجعی و ما میتوانیم به هر دو عموم تمسک کنیم هر مقدار که تخصیص خورده از حکم عام عفو میخورد بقیه تحت حکم عام باقی میمانند، این مبتنی بر این است که در بحث عموم، عامهایی که تخصیص میخورد استعمال در خاص نمیشوند و اینها در حکم مخصص متصل هستند، اما آنچه مورد بحث ماست این است که اینها استعمال در عموم میشوند اما مراد تخصیص میخورد نه مستعمل فیه، لذا ظهور عام حجت است و اصاله العموم حجت است فیما لم یقام دلیل التخصیص .
لذا مخصص منفصل که آمد اینطور نیست که ظهور مطلقات را بکلی از بین ببرد که نتوانیم به عموم عام تمسک کنیم لذا بر این مبنا مطلقات عام است . اما اینکه برخی آیات به برخی دیگر از آیات یا روایات تخصیص بخورند این امر متعارفی است . و بعولتهن هم همین طور است ضمیر هن به کل مطلقات بر میگردد نه به مطلقات خاص در ناحیه استعمال هن برگشت به کل مطلقات است. بله خود این بعولتنهن تخصیص میخورد به مطلقات رجعی، که خودش عام است که تخصیص میخورد اینطور نیست که استخدامیباشد که ضمیر به بعض عام برگردد اما اینها در مرحله ی استعمال است .
دو استثناء بر عده :
همه مطلقات باید عده نگه دارند اما این آیه ی شریفه دو تخصیص میخورد :
یکی اینکه 49 احزاب :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا ( الأحزاب : 49 )
سوره بقره میگفت: که باید ثلاثه قروء عده نگه دارند اما این آیه میگوید اگر قبل از مسّ باشد عده ندارد،
تخصیص دیگر که به این وارد شده آیه 4 سوره طلاق است :
وَاللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ وَاللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ وَأُولَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا ( الطلاق : 4 )
برخلاف نظر امامیه ابوحنیفه قائل است که بجای سه قرء بمعنی سه طهر باید سه حیض عده نگه دارند اما در این آیه ی کریمه بعضی از زنها را استثنا کرده ا ند یکی زنهایی که هنوز یائسه نشده اند: زن مضطرابه که یئس دارد یا ندارد باید 3ماه عده نگه دارد و زنهایی که در سن من تحیض هستند و حیض نمیشوند باید 3 ماه نگه دارند، اینها عده شان سه ماه است، تخصیص سوم زنان حامله که عده شان به وضع حمل است .
که از ثلاثه قروء سه دسته خارج میشوند .
لذ ا در مطلقات یتربصن بانفسهن آنچه که در ظاهر گفته شده مراد نیست اما ظهور سر جایش است ودر جاهایی که تخصیص نشده است میتوان به عموم عام تمسک کرد .
یعنی که مادامیکه لم تقم اماره، ظهور عام سرجایش باقی است و فایده اش این است که اگر قرینه ی خلاف اقامه نشد این عام حجت است، لذا احتجاجش صحت دارد اما کاشفیت از واقع ندارد حتی گاهی ظن هم نمیآورد، این بحث در ظهورات مطرح است، به واقع کاری نداریم مولی صحت احتجاج دارد بعنوان وظیفه ی ظاهری، مبنی بر این است، اگر قرینه متصل باشد ظهور را بهم میزند اما اگر دو کلام است که فاصله بینشان وجود دارد این قرینه منفصل محسوب میشود .
معنی قرء بین امامیه و عامه :
مسئله ی دیگر ثلاثه قرو بود که در معنی قروء اختلاف بین عامه و خاصه است که جمعی از عامه مثل شافعی مراد از اقراء را سه طهر دانستهاند مثل امامیه اما جمعی از عامه میگویند بمعنی حیض است مثل حنفیه و مجاهد و .... که در کلمات عامه نسبت داده شده است .اما در کلامات علمای ما به وجوهی استدلال شده که مراد از قروء طهر است و یک تحقیق لغوی هم بود که در جلسات قبلی متذکر شدیم .
اما گفته شده است که تحقیق لغوی بمعنی جمع است و چون به حیض اطلاق میشود به طهر هم اطلاق میشود اما در آیه ی کریمه اطهار اطراد دارد و در این خصوص به شواهدی اشاره کردهاند مانند :
طلقوهن لعدتهن باید طلاق در طهر باشد در حیض طلاق باطل است و مراد این است که طلاق باید در طهر باشد لذا عده باید در طهر باشد تا متصل به طهر بشود و این شاهد اولی بود .
یک شاهد هم در کلام صاحب کنز العرفان است که ثلاثه قروء که مونث است در حالی که طهر مذکر است و حیض مونث است و حیض مونث مجازی است و اینجور ادعا کرده ا ند و به این مناسبت ثلاثه قروء باید مناسبت ثلاثت قرء باشد که مونث آمده است، در هر حال : خود قرء با جمع تناسب دارد که زن در حال پاکی تجتمع حیض را در رحمش و روایات ائمه(علیهالسلام)که کالمتواتر هستند دال بر این موضوع اند که مراد از قرء طهر است .
وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ:
برای مطلقات صلاح نیست که آنچه در رحمشان است کتمان کنند و مقصود از کتمان، کتمانِ حمل است .
ما خلق الله فی ارحامهن بعضی گفته اندکه اعم از حیض و حمل است و شامل هر دو میشود که زن اگر در زمان حیض است حیضش را کتمان نکند و خودش را یائسه جلوه دهد و عده نگه ندارد و این مکتوم که حرام شده است آیا حمل است یا نه در روایات آمده است بعضی از روایات اختصاص داده شده است به حمل .