< فهرست دروس

درس تفسیراستاد مروارید

90/08/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 استثنائات ستر و حجاب
 استثناء اول قواعد نساء:
 بحث در آیات حجاب و نظر بود که استثناء قواعد را قبلا ذکر کردیم که از مسئله ی حجاب استثناء شده و با کمک روایات مباحثی پیرامونش توضیح دادیم .
 استثناء دوم : التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ:
 بعضی از استثناءات حجاب را قبلا در آیات کریمه ی قبل مطرح کردیم مثلا در ذیل آیه ی کریمه ی :
 وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا [1] که در آیه چندین استثناء ذکر شده بود از جمله : أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ ، و ما آیه را قبلا معنا کردیم و حدود مسئله را بین نمودیم که یکی از مواردی که از نظر استثناء شده ،نسبت به التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ است و روایتی هم در ذیلش بودکه ذکر کردیم و مقصود از ایشان :افرادی که به مُنگُل معروف هستند ،کسانی که وضع خاصی دارند و در وادی شهوت و ... نیستند مثل بچه ی غیر ممیز همیشه دنبال پدرشان هستند. این عقب ماندگی در قوای شهوانی شان تاثیر گذارده و تاثیری را در این زمینه احساس نمی کنند و در برخی از روایات تعبیر به احمق شده است در ذیل آیه ی کریمه آمده که حجاب از اینها لازم نیست ، اربه بمعنی عقل و ادراک و تمیز است و غیر اولی الاربه یعنی غیر تمیز و... البته مقصود ،دیوانه نیست اما شخص در حال خودش است و به کسی کار ندارد لذا حکمش این است که ستر از ایشان لازم نیست .
 استثناء سوم : طفل:
 أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ
 اطفالی که به حدی نرسیده اند ،ولو به نحو خفیفی که قوه ی شهوانی در آنها وجود داشته باشد ،و آنها تمیز نمی دهند ،طفل غیر ممیزی که تمیز نمی دهد .
 برخی (لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ) را بمعنی غلبه و قوت واستفاده معنی کرده اند ،لذا می‌گوییم که اگر طفل ممیز هم هست اما جهات شهوانی در آن وجود ندارد ، در قبال افرادی که نزدیک بلوغشان جهات شهوانی در آنها ظهور دارد .
 نظر استاد :
 لذا طبق این فراز از آیه دو طفل از بحث حجاب استثناء شده اند :
  1. طفل غیر ممیز
  2. طفل ممیزی که جهات شهوانی در آن وجود ندارد.
 بحث الان :
 یک آیه ی دیگر در ارتباط با ستر و حجاب است که هنوز متعرضش نشدیم و آن : آیه 59 ازسوره ی احزاب
 است :
 يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا [2]
 در تفسیر علی بن ابراهیم نسبت شان نزول آیه ی کریمه بدون اینکه اسناد به روایتی بدهد چنین ذکر کرده اند :
 کان السبب نزولها کانَّ النساء کنَّ یخرجن الی المسجد یصلین خلف رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) ،فاذا کان اللیل خرجَت الی صلاه المغرب و العشاء و الغداء ،یبعد الشباب لهن فی طریقهم ، فیوذونهن و یتعرضهنَّ،فانزل الله این آیه :یا ایها النبی .......
 زنان وقتی که می‌آمدند برای نماز پشت سر پیامبر در شب و عشاء و سحر برخی جوانان بیکار متعرضشان می‌شدند و اذیتشان می‌کردند لذا آیه نازل شد که .....
 البته شان نزول بهانه است و یک مناسبتی است که بوسیله ی آن حکم عامی نازل می‌شود و تبعا مفادی دارد که در حد ظهور بر مسلمانها لازم است و بعنوان قانون الهی تلقی شود
 ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ :
 به زنها و دختران و نساء مومنین بگو که يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ، جلبابشان را بر خودشان نزدیک کنند ، ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ ،این کار را اگر انجام بدهند نزدیک تر است به اینکه شناخته بشوند ،نزدیک تر است به اینکه جوانهایی که به آنها متعرض می‌شوند ،آنها را بشناسند تا سبب بشود که دیگر اذیتشان نکنند .
 برای اینکه مورد اذیت واقع نشوند دو وجه متصور است :
  1. به عفاف و حجاب و... شناخته شوند، طبیعی است که جوان اگر ببیند که این زنان حجاب و عفاف و ... ندارد متعرضش می‌شوند و اگر اینچنین نباشند بعبارتی زنان حجاب و عفاف کامل داشته باشند این جوانان دیگر متعرضشان نمی شوند ، خود این حالت سبب می‌شود که به اینها طمع نکنند ،این حالت و اقناع جلابیب سبب می‌شود که اینها بالعفاف و الستار شناخته بشوند تافلایوذین .
  2. وجه دیگر این است که برخی این آیه را ناظر به فرق هایی که بین کنیز ها و زنان حرّه است ،دانسته اند. یعنی تضییعی که راجع به زنان حره است نسبت به کنیزها نیست ،کنیزان بطریق عادی حجاب درستی نداشتند و طبیعتا بخاطر مملوک بودنشان گاهی مورد تعرض هم واقع میشدند و افراد به آنها تعرض می‌کردند علامت کنیزی این بوده که بدون ستر و عفاف بیرون می‌آمدند و گاهی حرائر به همین صورت می‌آمدند و جوانان خیال می‌کردند که اینها کنیزند ، ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ ،یعنی :ای زنان آزاد خود را تحفظ کنید که به کنیزان اشتباه نشوید ،تا به شما تعرض نکنند .شناخته بشوند به این قضیه و همین جهت مانع تعرض بشود.
 نظر استاد :
 شاید اقرب وجه اول باشد ، برخی هم این را گفته اند ،یک جهت هم حکمت حکم است و دخالتی در اصل حکم ندارد ،یکی از حکمتهای حکم این است که زن اگر می‌خواهد در اجتماع تردد کند بهتر است که حجابش را و سترش را حفظ کند تا مورد تعرض واقع نشود .
 صحبت در این است که یدنین علیهن من جلابیبهن
 مقصود از يُدْنِينَ:
  1. جلباب هایشان را بر خود بیافکنند .یعنی ارخاء کنند و لباس را به تن کنند و جلباب و چادر را به سر کنند ،بدین معنی است که در حقیقت طبق این فرض يُدْنِينَ مرادف یلبسن می‌شود .
  2. جلباب تنشان است اما این جلباب را به خودشان نزدیک کنند و جمع کنند ،گاهی جلباب را انداخته اما دو طرفش باز است .و مقصود از يُدْنِينَ این جمع کردن می‌شود .
 مقصود از جلباب :
  • معانی مختلفی برای جلباب ذکر شده است اسم یک لباس است و در مجمع مرحوم طبرسی فرموده :
 الجلباب خمار المراه الذی یغطی راسها و وجهها اذا خرجت لحاجهٍ،
 وقتی که زن از منزل بیرون می‌آید خماری که سر و صورتش را بپوشاند به آن جلباب می‌گویند ،روسری که تمام سر را با صورت فرا بگیرد .
 اما اینکه چطوری می‌بیند ؟احتمالا جای چشمانش سوراخ است .
 این بحث را در بحث لغت چنین معنی می‌کند اما در بحث تفسیرش چنین ذکر کرده است :
 تو بگو که اینها گریبانشان را با جلباب بپوشانند و جلباب بمعنی جامه ای است که زن را فرامی گیرد ،انگار چیزی که سرتاسر بدن زن را می‌پوشاند مانند : چادر.
  1. وقیل الجلباب مقنعهُ المراه .یغطین جبابین و رئوسهن بخلاف الاماء ، اللاتی یخرجن مکشفات الرئوس و الجباء،اما نسبت به حره نقل شده که باید بپوشانند .یعنی شبیه مقنعه و روسری که سر را بپوشاند.
  2. وقیل گفته شده که جلابیب و الثیات و القمیص و ما یستتر به المراه ،تمام لباسهایی که زن تمام بدنش با آن پوشیده می‌شود به آن جلباب می‌گویند .جلابیبهن یعنی تمام لباسهایی که شما را می‌پوشاند ،به تمام آنها می‌گویند .
  3. مجمع البحرین :جلابیب جمع جلباب و هو ثوب واسع و هو اوسع من الخمار ،و دون الرداء تلویح المراه علی راسها و تبقی منه ما ترسلها علی صدرها .
 لباس واسعی است که از خمار بزرگ تر است و از رداء کمتر است ،رداء عبا است اما به این حدّ نیست ،که این جلباب را به این معنی کرده اند ،
  1. قیل الجلباب الملحفه ،چیزی که سرتاسری باشد ،مثل چادر الان که تمام بدن را فرابگیرد .
  2. در تفسیر قرطبی در - جلد 14که به آیات الاحکام ذکر کرده است ایشان می‌گوید:
 والصحیح انه ثوب الذی یستر جمیع البدن ،لباسی که تمام بدن را فرا بگیرد ،البته اختلافی در این زمینه وجود دارد .و از قول ابن اعرابی نقل کرده اند که جلباب تمام بدن را فرا می‌گیرد .
 نظر استاد :
 بهر حال ثوب واسعی است که حجم بدن را بپوشاند جلباب است وکنیز ها خیلی مقید به این نبوده اند که از جلباب استفاده کنند .
 شان نزول آیه در تفسیر قرطبی:
 لما کانت عاده العربیات التبذّل ،وکنَّ یکشفن وجوههن کما یفعل الاماء و کان ذلک داعیهً الی نظر الرجال الیهن و تشعب الفکر فیهن ، امر الله رسوله ان یامرهن بارخاء الجلابیب علیهن اذا اردن الخروج الی الحوائج .
 اجمالا این آیه ی کریمه فی الجمله عنایت اسلام و شریعت را به اسلام و عفاف و ستر استفاده می‌شود اما اینکه حدود مسئله چقدر است از این آیه استفاده نمی شود و باید از روایات و آیات دیگر استفاده کرد.


[1] وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آَبَائِهِنَّ أَوْ آَبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ( النور : 31 )
[2] - ( الأحزاب : 59 )

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo