< فهرست دروس

درس تفسیراستاد مروارید

89/10/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 بحث اول در ارتباط با مهر است
 ما موضوعات نکاح را قبلا تقسیم بندی کردیم و در آیات نکاح رسیدیم به بحث لوازم نکاح من جمله مهر و نفقه. بحث اول ما در ارتباط با مهر است و آیا ذکر مهر در صحت نکاح دائم شرط است یا خیر؟ که اگر نکاح دائمی بدون مهر ذکر شود آیا صحیح است یا خیر؟ مشهور بین فقهاء این است که ذکر مهر در صحت عقد نکاح شرط نیست. در این ارتباط به یک آیه تمسک شده است. سوره بقره آیه 236؛ لاجُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن طَلَّقْتُمُ النِّسَاء مَا لَمْ تَمَسُّوهُنُّ أَوْ تَفْرِضُواْ لَهُنَّ فَرِيضَةً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدْرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ ﴿۲۳۶﴾ ترجمه ظاهر آیه این است که باکی بر شما نیست که اگر زنها را طلاق دادید، آنهایی را که با آنها مباشرت و زناشویی نکردید یا برای آنها مهری قرار ندادید. فریضه در این آیه به معنای مهر است. از ظاهر آیه اینطور به دست می‌آید که اگر طلاق درست باشد، پس نکاح درست بوده است و الا اگر نکاح باطل باشد طلاق معنا نخواهد داشت. پس این آیه ظهور دارد که ذکر مهر شرط برای صحت نکاح نیست. توضیح آیه : لا جناح علیکم ان طلقتم النساء ؛ طلاق اینها عیب نداری، در اینجا سئوالی پیش می‌آید که زنهایی که طلاق داده می‌شوند و برای آنها مهری هم در نظر گرفته نشده است، وظیفه ما بعد از طلاق چیست و آیا آنها را به حال خودشان رها کنیم؟ درست است که مهر قرار داده نشده است، اما آیا بعد از طلاق وظیفه دیگری بر عهده مرد می‌آید یا خیر؟ آیه می‌فرماید وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدْرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِي یعنی زنهایی را که برای آنها مهر قرار نداده‌اید، بعد از طلاق یک چیزی به آنها بدهید و بهره‌ای که به آنها داده می شود بر حسب حال شوهر متفاوت است که اگر آن مرد به لحاظ مالی وضعیت خوبی دارد به زن مطلقه‌اش بهره‌ای دهد که متناسب با وُسعش باشد و اگر آن مرد در مضیقه بود به حسب همان مال کمی که دارد به آن زن چیزی بدهد. (متاعا بالمعروف) متاعا مفعول مطلق است یعنی بهره‌ای بدهید به خوبی و نیکی. (حقا علی المحسنین) یعنی این امری ثابت است بر کسانی که اهل احسان هستند. در فقه مسئله به این شکل مطرح می‌شود که زنهایی که برای آنها مهر تعیین شده است و سپس طلاق داده می شوند، اگر طلاق بعد از دخول است باید تمام مهر باید پرداخت شود و اگر طلاق قبل از دخول است، مهر تنصیف می‌شود. در آیه بعد اینطور آمده است که وَإِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إَلاَّ أَن يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ وَأَن تَعْفُواْ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلاَ تَنسَوُاْ الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۲۳۷﴾ زنهایی که برای آنها مهر تعیین شده، چنانچه قبل از مباشرت برای آنها مهر تعیین شده باشد، بر شوهر نصفه مهر تعیین می‌شود. و اما زنهایی که برای آنها مهر تعیین نشده است که در فقه از آنها تعبیر می‌شود به (تفویض البضع) در اینجا دو حالت وجود دارد، اینکه طلاق بعد از دخول باشد که باید به مهر المثل رجوع شود یعنی باید به عرف رجوع شود تا ببینیم که مثل این زن چقدر مهرش می‌باشد، و اگر طلاق قبل از دخول باشد، بر مرد متعه واجب است یعنی لازم است که چیزی را به عنوان بهره و متاعی به زن تسلیم کند و این آیه کریمه ناظر به همین جهت است که می‌فرماید : لاَّ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن طَلَّقْتُمُ النِّسَاء و بر حسب روایت این متعوهن اطلاق ندارد که هر زنی که برایش مهر قرار داده نشده است باید برای او متعه قرار دهیم بلکه همانطور که ذکر شد زنی که مدخوله نباشد و برایش مهر تعیین نشده باشد، برای همچین کسی متعه قرار داده می‌شود. حتی از خود آیه هم این مسئله به دست بیاید چرا که برخی کلمه (أو) را به معنای واو معنا کرده‌اند یعنی معنای آیه این می‌شود که اگر زنی طلاق داده شد که نه مدخوله شده باشد و نه برایش مهر تعیین شده باشد در اینصورت به وی متعه باید داده شود که در فقه به آن (متعه النساء) اطلاق می‌شود.
 به هر حال از این آیه اینطور استفاده میشود که ذکر مهر در عقد دائم شرط نیست، و لذا در شرایع و جواهر از این مطلب را به عنوان ارسال المسلم ذکر شده است و روایتی هم آورده شده است.
  در شرایع مسئله اینطور آورده شده است که : لو تزوجها و لم یذکر مهراَ او شرط ان لا مهر لها صح العقد فان طلقها قبل الدخول فلها المتعه حره کانت او مملوکه و لا مهر و ان طلقها بعد الدخول فلها مهر امثالها و لا متعه، یعنی اگر ازدواج کند و مهری را تعیین نکند و یا حتی اگر شرط کند که مهری برای زن نباشد، در اینصورت عقد صحیح است و اگر وی را قبل از دخول طلاق دهد باید به وی متعه دهد (در رابطه با اینکه مقدار متعه چقدر باشد، حد خاصی تعیین نشده است، البته در روایت مثالهایی ذکر کرده‌اند مثل اینکه به وی لباس یا دابه و ... دهد) اما اگر بعد از دخول طلاق داد، مهر المثل واجب است و در اینجا دیگر متعه لازم نیست. البته در برخی از روایات استحباب متعه استفاده می‌شود که حتی اگر به زنی مهر داده شد، متعه دادن به زن مستحب است.
 جواهر گفته که در این مسئله اختلافی نیست و اجماع بر آن است و روایتی ذکر میکند که معتبره مستفیضه می‌باشد: سأل أن رجل تزوج إمرأه فدخل بها و لم یفرض لها مهرا ثم طلقها، فقال (ع): لها مثل مهور نساءها و یمتعها. از حضرت سئوال می‌شود در مورد مردی تکه با زنی ازدواج کرده و مهری برای وی تعیین نکرده و بعد آن زن را طلاق داده است، حکم مسئله چیست؟ حضرت جواب می‌دهند: در این گونه موارد لازم است که مهر المثل داده شود و در ادامه حضرت می‌فرماید: که به وی متعه هم بدهد که این جمله را حمل بر استحباب می‌کنیم به خاطر اینکه روایات داریم که در این گونه موارد فقط مهر المثل لازم است.
 در ارتباط با آیه مذکور ( آیه 236)، آیه 241 سوره بقره نازل شد است: وَلِلْمُطَلَّقَاتِ مَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ ﴿۲۴۱﴾ یعنی برای مطلقات بهره‌ای است که به خوبی باید داده شود و این حق است بر متقین. این آیه کریمه مرتبط است با آیه 236 است و در شأن نزول این آیه کریمه گفته شده که وقتی آیه قبلی نازل شد، بعضی از افراد گفتند که (اِن اَحببتُ فعلتُ و إن لم ارد ذلک لم أفعله) یعنی از آنجا که خداوند فرموده است (حقا علی المحسنین) یعنی اونایی که اهل احسان هستند این کار را انجام دهند، و از آنجا که احسان واجب نیست، ما این کار را انجام نمی‌دهیم، لذا آیه 241 نازل شد. یعنی بعد از اینکه عده‌ای تساهل کردن در پرداخت متعه، این آیه نازل شد که می‌فرماید برای مطلقات متاع ثابت است و این متاع دادن حق است بر متقین. لذا اگر کسی تقوا دارد، باید از دادن این متعه خودداری نکند.
 به هر حال آنچه که مورد بحث ماست این است که ذکر مهر در صحت عقد دائم شرط نیست و آیه 236 و روایاتی که در تفسیر وارد شده است، دلالت بر همین مطلب دارد و در جواهر هم اینطور گفته است که: علاوه بر وجود اجماع در این مسئله، ظاهر آیه (لا جناح) بر این مورد دلالت دارد.
 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo