< فهرست دروس

درس تفسیر استاد مروارید

88/10/30

بحث نکاح

جلسه:دهم

یکی ازمباحث مورد بحث درآیات الأحکام، مسأله نکاح است که آيات آن مشتمل برمسائل زيادي است مانندنظر،لمس،حجاب و...احكام واقسام نكاح ازمفصل ترين احكامي است كه قرآن كريم ازآن بحث مي كندودر آن بحث هاي زيادي است.وبه تعبيري احكام خانواده است وشايد اكثرآيات الأحکام بامقايسه با صوم،صلوة،حج و...بابررسي اجمالي، درباره مسائل نكاح وطلاق است.

نكاح‌و‌مايلحق‌به‌دركتب‌فقهيه‌احكامي‌راازجمله‌نظربهاجنبي،حجاب،حدودوخصوصيات آن رادربردارد.چراكه‌مرتبط‌بابحث‌نكاح مي شود، ويااحكام اولاد ونفقات به مناسبت مطرح مي شودودرهرحال بحث نكاح بحث جامع ومفيدي است.

آيات نكاح رادرچندبخش مطرح مي كنيم:

بخش اول،درمشروعيت نكاح واهميت آن می باشد كه دركتب فقهي مطرح شده واولین آيه ای که ازقرآن کریم مورداستدلال واقع شده اینچنین است:« وَ أَنكِحُواْ الْأَيَامَى‌ مِنكمُ‌ْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكمُ‌ْ وَ إِمَائكُمْ إِن يَكُونُواْ فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيم[1]»

وقسمتی ازآیه بعداشاره به بحث فیمانحن فیه است:«وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يجَِدُونَ نِكاَحًا حَتىَ‌ يُغْنِيهَُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ [2]».

بررسی مفردات آیه « وَ أَنكِحُواْ الْأَيَامَى‌ مِنكمُ‌ْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكمُ‌ْ وَ إِمَائکم»:

پيرامون كلمه نكاح آنچه كه دركتب فقها ومفسرين مشهوراست وانکحوا درآیه کریمه ازباب افعال است وبه معنای به نکاح درآوردن وبه همسری دادن است و مشهوراين است که نكاح در اصل لغت به معناي وطي وعمل جنسي خاص است ولي درعرف عام به معناي تزويج وازدواج به كار مي رود که قراراعتبارخاصي

است بين زن ومرد مانند بيع،اجارهو...که باع دراصل لغت اگرازبیعت مشتق باشدولی درعرف عام به معنای قراردادخاص است که مثلا تملیک مال است به عوض و نكاح هم اگر در اصل لغت به معناي وطي است ولي درعرف عام ظهوردرمعناي ثانوي پيداكرده كه عبارت است از قراردادخاصي بين مردوزن به عنوان زوجيت وهمسري وقبل ازاسلام به همین معنا بکاررفته است واینطورنیست که بگوییم همه آیات کریمه ای که درموردنکاح وجودداردکه اکثراً به معناي همسري است استعمال مجازی مي باشد که باقرينه استعمال شده است.

گفته شده که هرجانکاح درآیه کریمه به کاررفته به معنای وطی نیست بلکه ازدواج وتزویج وقراردادخاص بین زوجین است وفقط دریک موردازآیه کریمه نکاح به

معنای وطی آمده وآن آیه این است که«فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا تحَِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتىَ‌ تَنكِحَ زَوْجًا غَيرَْه»[3]یعنی اگرکسی همسرش را سه طلاق بدهدهمسرش براوحرام

می شود وبرطبق فتاوای فقها بایدمحلل اختیارکندواین محلل تنهاباعقدصورت نمی گیردبلکه بایدمقاربت صورت بگیردوگفته اندکه مراد از«حَتىَ‌ تَنكِحَ زَوْجًا غَيرَْه»

مقاربت خاص است وفقط دراین آیه نکاح به معنای وطی خاص آمده است امابعضی براین مطلب اشکال کرده وگفته اند که این دلیل نادرست است واین مسئله

بادلیل خاص واضح ومعلوم می شودنه این که قائل شویم نکاح دراین آیه به معنای مقاربت خاص است وبعید نیست که مراد از« تنکح» در این آیه هم به معناي ازدواج باشد.به هرحال در آیات زیادی مانند«وَ أَنكِحُواْ الْأَيَامَى‌ مِنكمُ‌ْ[4]» و «وَ لَا تَنكِحُواْ الْمُشْرِكَاتِ حَتىَ‌ يُؤْمنَّ[5]» و« وَ لَا تُنكِحُواْ الْمُشْرِكِينَ حَتىَ‌ يُؤْمِنُواْ[6]»

کلمه نکاح تقریبا مترادف باتزویج است که دربسیاری ازآیات نکاح آمده ودربرخی تزویج آمده است:« فَلَمَّا قَضىَ‌ زَيْدٌ مِّنهْا وَطَرًا زَوَّجْنَكَهَا[7]».

پس نکاح به معنای زوجیت ،یک معنای معروفی است وحقیقت شرعیه نیست که مابگوییم شارع مقدس دراین جاچه فرموده تابه آن عمل کنیم چون عرف هم

درزمان پیامبراسلام هم بوده وایشان وضع خاصی نکرده بودندوطبق تفاهم عرف صحبت نموده وبه آن عمل می کردندواین آیات کریمه پیرامون نکاح به معنای وطی خاص نیست ومرادعقدوازدواج است .

اشکال به معنای مشهور نکاح (وطی خاص):

درکتاب جواهر[8]مطرح شده است که این معنای مشهورکه نکاح به معناي وطی باشد،قابل خدشه است.علت اشکال اینست که چون درعرب اصیل گفته شده

که کلمه صریحی درباره وطی وجودندارد ودرعرب نوعایک استحیا وغیرتی است که این کارخاص(وطی) را به صورت کنایه ذکرمی کنند وبعیداست که نکاح بمعنای‌وطی باشدوگفته شده که درلغت هم خودنکاح به معنای انضمام آمده است وقائلان شواهدی هم ازجمله اشعارعرب آورده اند که نکاح به معنای اختلاط،ضم ّومنضمّ شدن است مانند: نکح المطرُ الأرضَ شاهد مثال اینست که وقتی باران زیاد می بارد وباران با خاک زمین مخلوط می شود،عرب «نکح» استعمال می کند خلاصه اینکه عرب های های اصیل نوعا مقاربت رابه صورت کنایه می آورندوصریحا لفظ خاصی را به کارنمی برند[9] ولی درعربي غیراصیل کلماتی رابرای این فعل خاص دارند.البته بعضی اوقات ،کلمه ای که درمعنای خاصی زیادبه کاررود،اشتهاری پیدا می کندوصریح درآن معنا می شود.

قابل ذکراست که معنای مشهورکه درلغت برای کلمه «وطی» قائل شدندخوداین معنا،کنائی است چون معنای خاص وطی عبارتست از لگدگردن ومالیدن و...

است وتمام این معانی یک معنای جامعی دارد که به صورت کنایه مطرح می شود.

نتيجة معناي نکاح

کلمه‌نکاح، دراکثرآیات وروایات مترادف با تزویج است اما با دوعنایت ودواعتبار؛چون تزویج اززوج گرفته شده است وبه معنای جفت قراردادن است اما نکاح به معنای ضمیمه شدن همراه يا مخلوط شدن است که هردو صحیح می باشد اما بالاخره ظهور دارنددرقراردادي خاص وارتباط اعتباری بین زن ومرد که تعبیرمی شود به همسری ونکاح .آنچه گفته شد تحقیقی درمعنای لغوی وعرفي بود.

ادامه بررسی مفردات آیه وَ أَنكِحُواْ الْأَيَامَى...:

أیامی جمع أیّم است مانند یتامی که جمع یتیم است وگفته شده که مقلوب است واگرطبق قاعده باشدبایدیتیم جمع اصلی آن یتایم شودوأیم جمع آن ایایم

شودولی دراینجاقلب شده ویاءجابجا می شود وتبدیل به أیامی می شود‌که این مطلب درکشاف اینچنین ذکرشده است که: أیّم به معنای فردمجرد چه زن وچه

مرد؛ في الكشاف : الأيامى واليتامى أصلهما أيايم ويتايم فقلبا ، والأيم للرجل والمرأة إذا لم يتزوجا بكرين كانا أو ثيبين ، والأولى أن يقول من لا زوج لها بكرا أو

ثيبا ومن لا امرأة له كما قاله في القاموس[10]

پس معنای آیه این می شود که به ازدواج درآورید مردان وزنان مجرد(پسران ودختران مجرد).

فعل انکحوا درآیه دومفعولی است که یک مفعول آن محذوف است وآن اینست که : انکحوالأیامی الرجال منکم من نسائکم والنساءمن رجالکم ومعنای آیه این  می شودکه به نکاح درآوريد یعنی اگرمرد است اورا به نکاح زنی درآوريد واگرزن است به نکاح مردی درآوريد.پس انکح دومفعولی است ولی نکح یک مفعولی مانند زوّج که دومفعولی است مثل زوّجتُ زیداً فاطمهَ البته گاهی متعدی باواسطه است که با مِن ،ب،ل و...متعدی می شود مانند زوّجت فاطمه من زید.

وَ أَنكِحُواْ الْأَيَامَى‌ مِنكمُ‌ْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكمُ‌ْ وَ إِمَائكُمْ» :

این آیه ،افراد را دوقسم کرده اند:

1- أیامی منکم یعنی مردان و زنان آزاد خودرا به تزویج درآورید.

2- والصالحین من عبادکم وإمائکم یعنی بنده ها وبرده های صالح خودراکه مملوک شما هستندبه فکرآنها باشید و به تزویج درآوریدشوهریاهمسرکه اینها همه نیاز به نکاح دارند هرچندکه بنده هستند.

سوال: چرادراین قسمت آیه« الصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكمُ‌ْ وَ إِمَائكُمْ» برای تزویج بندگان وکنیزان قید صالحین آمده است؟ آیا اگرآنها صالح نبودند نباید آنها تزویج درآورید؟

جواب: برای جواب این مسأله ، وجوهی گفته شده است :

بعضی از بزرگان مانندمحقق اردبیلی «ره» در کتاب «زبدة البیان» فرمودند که : خَصَّ الصّالحين لشدّة الإهتمام بشأنهم[11] یعنی بندگان وکنیزانی که شایسته

هستند وانسانهای عفیف هستند بیشتر به آنها اهمیت دهید که بخاطر ترک ازدواج، دچارانحراف نشوند وبیشتر فکرازدواج آنها باشید.

1. علت مقیدکردن بندگان به صالحین اینست که خود ارشاد وترغیبی به صلاح وشایستگی بندگان دارد که اگرصالح باشند تزویج خواهند شد.

2. انسانهای صالح وعفیف ازترک ازدواج رنج می برندودرزحمت بیشتری واقع می شوندولی انسان های فاسد چون راه های منحرفی دارند که با آن غریزه

خودرا تأمین واقناع کنندودرمسیرنادرست شهوت خود را ارضاء می کنند.

مرادازقیدصالحین درآیه ،صلاحیت برای ازدواج است نه صلاح درعمل یعنی آن کسانی که شایستگی ازدواج دارند باید فکرآنها باشندچون بعضی ازغلام ها بچه

هستند وقکرازدواج نیستندچون به بلوغ فکری نرسیدند ویا از لحاظ سنی شایستگی ندارند ویا ازجهات عملی قادر به ازدواج نیستند.

- سوره نور/32


[2]
-33 همان /


[3]
- بقره/230

-نور/32

[5] -بقره/221

[6] -همان


[7]
- احزاب/37


[8]
-،ج29،کتاب النکاح،ص5 شیخ جواهری،جواهرالکلام، چاپ دوم،دارالکتب الاسلامیه

- درقرآن کريم ازوطي خاص به عباراتي ازقبيل : مس، قرب و لمس تعبير مي شود.

[10] - زمخشری،الکشاف عن حقائق التنزیل وعیون الأقاویل،ج3،ص63؛ محب الدین‌الافندی،تنزیل‌الآیات علی الشواهدمن الأبیات،شرح شواهدالکشاف،ص533

[11] - محقق اردبیلی، زبده البیان،ص 504

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo