< فهرست دروس

درس تفسیر استاد مروارید

88/10/23

بحث ربا

جلسه:نهم

درآخرين جلسه پيرامون بحث ربا،اشاره اي به خلاصه مباحث گذشته خواهيم داشت.

درمباحث گذشته به آيات ربااشاره شدكه درسه آيه ازقرآن كريم ،كلمه رباآمده است وشايداولين آيه اي كه واردشده،اين باشد: وَمَا آتَيْتُم مِّن رِّبًا لِّيَرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يَرْبُو عِندَ اللَّهِ وَمَا آتَيْتُم مِّن زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ ‌ روم/39

قبلاگفته شدكه جمعي اين آيه رابارباي محرم كه موردبحث است ، مرتبط دانسته اندولي گفته اندكه دراين آيه كريمه نسبت به حرمت ربا،تشديدنشده وحرمت ربابه صورت صريح ذكرنشده است وجهت آن اين است كه هنوزدرآغازتشريع حرمت ربا بوده ولواينكه ربادرشرايع گذشته حرام بوده ودرشريعت اسلام هم حرام بوده است ولي مبناي اسلام برتدرّج مرحله تبليغ بوده است لذاچون اين آيه درسوره مكي است وهنوزوقت آن نرسيده بودكه به حرمت أكيدربابراي مسلمانهاتصريح شود،اين آيه به صورت نرم تري نازل شده است ودرمضمون آيه آمده كه: «رباگرفتن وربادادن كه خيال مي كنيدسوداست،اين پيش خداسودومنفعتي نيست وزكات باوجوداينكه ازجيب شماخارج مي شوداين باعث سودومنفعت است.»

درمباحث گذشته اشاره شدكه روايت معتبري وجودداردكه اين آيه كريمه درموردرباي حرام نيست كه درروايت آمده الرباربائان؛رباي حلال ورباي حرام واين ربادرآيه مذكور،رباي حلال مي باشدكه آن عبارت بودازهديه اي كه شخص به كسي مي دهدبه انتظاري كه اوشايدبعدهابه اوهديه دهدوازآن تعبيربه رباشده است ولذااين آيه كريمه رابرحسب روايات مذكور،ازآيات حرمت رباخارج مي كنيم.

يكي ديگرازآياتي كه به حرمت ربا اشاره شده است اين آيه مي باشد:

فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا ‌﴿١٦٠﴾ وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿١٦1﴾

در اين آيه اشاره دارد به رباي محرم،به اين عنوان كه ربادرشريعت حضرت موسي عليه السلام حرام بوده ويهودنهي شده بودند ازاخذربا،اما آن هااين كار رامرتكب مي شدند.

اين آيه تلويحا حرمت ربارادر اسلام بيان مي كندولي آنچه كه صراحت وظهوردارداين است كه ربادرشرايع سابقه حرام بوده است وآن آياتي كه تصريح وتأكيددرحرمت ربادراسلام شده،آيات سوره نساءاست كه اشاره به آن شد.

واماآيه ديگري كه درباب حرمت رباآمده است درسوره آل عمران مي باشدكه سوره مدني است:يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُّضَاعَفَةً وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (آل عمران / 130)

دراين آيه كريمه رباحرام شده امامطلق نيست چون درآيه آمده:

ربانخوريددويرابرياچندبرابر(اضعافامضاعفا) اين سودي كه مي گيريدنبايداين مقدارباشد.واين رباي خاص است ،چون گاهي درزمان جاهليت ربايي كه مي گرفتند،چندبرابراصل قرض بوده ولوتدريجاگرفته مي شده است.ازاين آيه حرمت ربااستفاده مي شودولي چندان اطلاقي نداردواضعافامضاعفادر آن است.امااگرفرض كنيدكه ربايي به صورت كم ويكمرتبه باشد،معلوم نيست كه آيه شاملش شودمثلا100تومان به قرض كسي مي دهدو10تومان دركل ربا مي گيرداين صدق نمي كندبه اضعافامضاعفاولذااين ازآيات ربااست ولي مقيداست واحتمالا چون رباي مطلق بنحوصريح مانندآيات سوره بقره ،اعلام نشده بودوتدرّج احكام درنزول آيه رعايت شده،دراين آيه ربابه نحواضعاف مضاعفاحرام شده است.

بعدازاين آيات،آيات مطلقي است كه درحرمت رباآمده كه درآيات سوره بقره به آن اشاره شده است.

ازمجموع اين آيات سوره بقره ،چندمطلب به دست مي آيد:

1- حرمت ربا صريحادرآيات سوره بقره ذكرشده است.

2- رباازمعاصي كبائراست يعني ازگناهان صغيره نيست.البته قابل ذكراست كه تقسيم معاصي به كبائروصغائرثابت است ودرروايات تصريح شده ودرخودقرآن كريم آمده است كه

إِن تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ (نساء/31)

يعني چنانچه ازگناهان بزرگي كه شماراازآن نهي كرده انددوري گزينيد،ماازگناهان ديگرشمادرگذريم.

اگرازلحاظ اخلاقي به اين مسأْله بنگريم مي توان گفت كه كل معصيةكبيرة يعني هرگونه گناهي بزرگي است ولي وقتي معاصي نسبت به همديگرمقايسه مي شوند،كبائروصغائرداردكه درروايات هم آمده است ودربعضي ازروايات به اين مطلب اشاره شده كه خودمعاصي كبيره هم درجاتي دارد كه اكبروكبيرمي باشد.

ازجمله رواياتي كه نسبت به گناهان بزرگ(معاصي كبائر)اشاره شده است ،عبارتست ازروايت معتبري كه بدين شرح است:

عن علي بن ابراهيم عن ابيه عن ابن أبي عميرعن عبدالرحمن بن الحجّاج عن عبيدبن زرارة قال سألت أباعبدالله عليه السلام عن الكبائر؟ فقال هنّ في كتاب علي[1] عليه السلام سبع: الكفربالله ، وقتل النفس وعقوق الوالدين وأكل الربابعدالبيّنه(يعني بعدروشن شدن حكم وعلم به موضوع رباحرام است) وأكل مال اليتيم ظلماوالفرارمن الزحف والتعرب بعدالهجرة يعني شخص بعدازهجرت به شهرهاي اسلامي دومرتبه به اراضي جاهليه برمي گردديعني به جايي برمي گرددكه نتواناحكام اسلام رااجراكندوازآن تبعيت كند)قال : فقلت هذااكبرالمعاصي؟فقال نعم قلت: فأكل الدرهم من مال اليتيم ظلما اكبرأم ترك الصلوة؟ قال : ترك الصلوة قلت: فماعددت ترك الصلوة في الكبائرقال: أي شيءاول ماقلت لك؟قلت: الكفر قال:فإن تارك الصلوة كافر- يعني :من غيرعلّة -[2]

(يعني راوي ازحضرت سؤال مي كندكه آياكبائرهمين 7تاست؟حضرت جواب دادندبله ودوباره راوي سؤال مي كندكه آيامال يتيم خوردن اكبراست يا ترك نماز؟حضرت پاسخ دادندنمازوبارديگرراوي پرسيدپس چراترك الصلوه راجزءكبائرنشمرديد؟حضرت فرمودند:من اول گفتم الكفربالله وبه يك معناي تنزيلي ترك الصلوه شامل آن هم مي شود)

روايت ديگري هم تقريباباهمين مضمون بعداين روايت آمده است ودر كتاب وسايل درهمين باب كه روايت راذكركرديم ،يك ضايطه اي درباره كبائرآمده است ،چون معصيت كبيره هم ضابطه هايي داردكه كه مشخص مي كندكبائرراازصغائركه براي

توضيح بيشتردربحث عدالت،فقه به آن پرداخته است ودرخودعدالت رساله هاي مستقلي تقريرشده است مانندرساله مرحوم شيخ انصاري «ره» درملحقات مكاسب به نام «رسالة في االعدالة » درآنجابه مناسبت بحث كبائرراذكرمي كنندوضوابطي راذکر مي كنند. ازجمله ضابطه اي كه دركبيره بودن يك معصيت معروف است ودرروايات ذكرشده اينست كه

هرمعصيت وگناهي كه توعيدآتش برآن شده است ،كبيره حساب مي شودوبعبارت ديگرهرحرامي وياترك واجبي كه توعيدبالنّارشده شده باشد،جزءكبائراست.

پس بنابرآنچه كه درجلسات گذشته گفته شد ،روايات وآياتي كه درباره ربا بود،صريح براين مطلب بودكه رباخوار،توعيدبه آتش شده است.

3- مطلب سوم كه ازآيات سوره بقره درباره به دست مي آيداينست كه همانطوركه قبلاذكرشد،اگر فردي در حال جهل رباء بگيرد وبعداً توبه کند، مالي راکه گرفته،حلال است. و اين مطلب را به بعضي ازروايات که درتفسيرآيه ربا رسيده بود، ثابت کرديم.

اين مطالبي بودكه ازآيات كريمه بدست آمد.

درمباحث گذشته،بمناسبت اشاره اي به حيل ربوي شدكه آياآن صحيح است يانه؟وبه اين نتيجه رسيديم كه معامله اگرواقعاانشاءآن جدي باشدومعامله واقع شود،هرچندازلحاظ نتيجه وبعضي آثارشبيه به رباباشد،باتوجه به روايات متعدده اشكالي ندارد.هرچندكه اين بحث حيل ربوي مورداختلاف بعضي ازعلمااست مانندحضرت امام «ره» كه قبلاايشان به جوازآن قائل بودندولي بعداازآن عدول كردندكه دركتاب البيع جلددوم اين مسأله رابه صورت تفصيلي متعرض شدندوآنراابطال كردندوبعضي رواياتي راكه مؤيدحيل ربوي بوده درآن تشكيك سندي كردندوبعضي ديگرازاين روايات كه تاحدي معتبربوده رامخالف باكتاب دانسته اندوآنراردكردندكه درجلسات گذشته به آن اشاره شد .

تنبيه:قابل ذكر است كه حضرت آيت الله مرواريد«مدظله العالي» اين جهات حضرت امام خميني «ره» رادرردحيل ربوي نپذيرفتندوايشان قائل هستندكه روايات معتبري درجوازحيل ربوي وجوددارد.

خلاصه روايات معتبري درجوازحيل ربوي آمده است وبهرحال حرمت ربامثل سائرچيزهاقابل تخصيص است كه بعدهابه آن اشاره خواهيم كرد.

بنابراين بسياري ازحيل ربوي صحيح است وامابعضي ازآن كه اختلاف صوري است وصورتاً معامله است ولي درواقع به قرض برمي گردد،اينگونه حيله هاصحيح نيست ولي اگرواقعامعامله اي صورت گيردوبيعي باشداشكال نداردولوداعي اين باشدكه شخص مي خواهدازربافراركندواين قضيه خيلي متداول است وظاهرااشكالي درآن نيست.

اين نكته قابل ذكراست كه اشكالي كه مرحوم امام«ره» به حيل ربوي وارد كردندازفتواي ايشان ،اينطوربدست مي آيدكه شخص هدفش اينست كه مي خواهدربابخوردودنبال اينست مثلاپول بلااستفاده اي داردونمي خواهدباآن كاركندوپولش رابه مدت معيني به كسي قرض مي دهدودرمقابل تأخيرسودمي گيرد.اين شخص متوسل مي شود به معاملاتي كه صورتاًمعامله است ودرقبال مدت پولي مي گيردواين صحيح نمي باشدواين مطلب ،معنايش اين نيست كه هرجايي واقعامعامله اي انجام داديم ولوبه يك صورتي منتج رباشداشكال داشته باشد.

مثلاًباب مضاربه كه حضرت امام «ره» قائل به حلّيّت هستنداينست كه شخص پولي رابه كسي مي دهد تاباآن كاركندودرسودوزيان بااوشريك شودواين رابه قرض نمي دهدبلكه براي كاركردن مي دهدتاازسودآن استفاده كندكه دراينصورت اشكالي ندارد.

موردي كه ازقبيل حيل ربوي است كه شرائط آن كمتروكارآن آسانتروعلماآنراپذيرفته انداين است كه شخص يك ميليون تومان پول داردومي خواهدازآن سودببردولي حوصله نداردكه برودعقدمضاربه باكسي ايجادكندكه چقدرسودو...داشته باشدوبخاطرهمين پولش رابه كسي مي دهدواوراوكيل خودمي كندكه باآن پول هركارمشروعي اعم ازخريدن چيزي يااجاره آن و...كه سودآوراست انجام دهدوبه اوبگويدكه آقاي وكيل،شماازطرف من وكيل هستي كه آن سودي راكه ازبابت كاركردن باپولم بدست آوردي ازطرف من تملّك كني ولي درعوض آن ودربرابراين وكالت ،ماهي مقدارمعيني مثلا100هزارتومان به من بدهي واين درحقيقت جعاله دروكالت است يعني وكيل به موكل مي گويد اگرپولت رابه من دهي ومراوكيل خودكني (دراينجا دو وكالت است: 1- وكالت دراصل كار وفعاليت كه بجاي موكل فعاليت كند2- وكالت درتملك سودالبته اگر سودي بدست آمدچون كاهي سودبدست نمي آيد)كه ازطرف شماسودي راكه بدست آوردم تملك كنم ومال خودم باشد(كه اين وكالت درهبه است) من ماهيانه به شما100هزارتومان مي دهم.

اين آسانترين راهي است كه نه شرط مضاربه است ونه غيره كه شخص درمقابل وكالت دركار(البته به شرطي كه وكيل باپول موكل واقعاكاركند)ماهياته پولي رابه صاحب پول مي دهد.

سؤال:اگروكيل پولي راكه ازموكل گرفت تاباآن كاركندسودنكردوهمينطوردر چندمعامله

پي درپي ضرركردتكليف چيست؟

جواب:دراينصورت وكيل وظيفه داردماهيانه پولي راكه قراربوده درقبال وكالت بپردازدبه موكل بدهدجون اودرقبال وكالت پول گرفته است.

اين مطلب ازلحاظ عقلائي صحيح است كه نيازي نيست كه سودواستفاده حتمي باشدبلكه درمعرض سودواستفاده هم باشدصحيح است چه مال كم يازيادباشدو اين شرعي است وربانيست.

جاين نكته قابل ذكراست كه يكي ازراه هايي براي تضمين برگرداندن اصل پول موكل(صاحب پول) ، اينست كه وكيل يك صلح مجزايي درضمن اين وكالت انجام دهدوآن اينست كه وكيل به موكل مي گويدكه من مثلايك ميليون تومان باشماآقاي موكل،صلح كردم برذمه خودم كه شماتملك كنيديك ميليون تومان رابرذمه من ولي صلح مشروط به فسخ، كه اگرمن سرسال پول شماراتحويل دادم حق فسخ اين معامله راداشته باشم واگرنتوانستم سرسال پول شمارابدهم شماازباب صلح يك ميليون تومان ازمن طلب داريد.

تذكر:اين پولي كه اومي دهدبعنوان امانت است ووكيل است (وديعه نيست)درخريدن به نحووكالت ولي اين امين(وكيل) درصورت عدم تفريط هم ضامن است ومانندامانت نيست كه درصورت عدم تفريط ضامن نباشد.

[1] - كتاب حضرت علي عليه السلام،كتابي است كه به املاءپيامبراسلام( صلي الله عليه وآله وسلم )وكتابت حضرت علي عليه السلام بوده است كه دراين كتاب، حدودوفرائض وسنن ذكرشده است واين كتاب ميراث علمي اهل بيت عليهم السلام است كه ازهرامامي به امام ديگرمنتقل شده است وائمه اطهارعليهم السلام به بعضي ازاصحاب خاص خود،اين كتاب رانشان مي دادندكه درروايات به آن اشاره شده است

[2]-حرعاملي،الوسائلالشيعة،مطبعة مهر،ج15،باب46؛ تعيين الكبائرالتي يجب اجتنابها،الحديث20631،كتاب الجهاد،ص321

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo