< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

99/08/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قسم اول / شکوک صحیحه / شک در رکعت / شکوک در نماز

بحث در روایاتی بود که به آنها برای وجوب بناء بر اکثر در صورت اول از شکوک صحیحه، استدلال شده که دو طائفه ذکر شد.

طائفه سوم: بعضی از روایات به منطوق و مفهوم، حکم شک در رکعت سوم و چهارم نماز را بیان کرده است.

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: قَالَ‌ أَبُو جَعْفَرٍ ع كَانَ الَّذِي فَرَضَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى الْعِبَادِ عَشْرَ رَكَعَاتٍ وَ فِيهِنَّ الْقِرَاءَةُ وَ لَيْسَ فِيهِنَّ وَهْمٌ يَعْنِي سَهْواً فَزَادَ رَسُولُ اللَّهِ ص سَبْعاً وَ فِيهِنَّ الْوَهْمُ وَ لَيْسَ فِيهِنَّ قِرَاءَةٌ فَمَنْ شَكَّ فِي الْأُولَيَيْنِ أَعَادَ حَتَّى يَحْفَظَ وَ يَكُونَ عَلَى يَقِينٍ وَ مَنْ شَكَّ فِي الْأَخِيرَتَيْنِ عَمِلَ بِالْوَهْمِ».[1]

اگر در رکعت سوم یا چهارم شک کرد، طبق آن عمل کند و نماز صحیح است و راه علاج این است که طبق قاعده در شک بین رکعت سوم و چهارم عمل کند.

منها: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَامِرِ بْنِ جُذَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا سَلِمَتِ الرَّكْعَتَانِ الْأَوَّلَتَانِ سَلِمَتِ الصَّلَاةُ».[2]

اگر بین رکعت سوم و چهارم شک شد، نماز باطل نیست و راهی برای علاج وجود دارد.

منها: «وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع الْإِعَادَةُ فِي الرَّكْعَتَيْنِ الْأَوَّلَتَيْنِ وَ السَّهْوُ فِي الرَّكْعَتَيْنِ الْأَخِيرَتَيْنِ».[3]

حضرت می فرمایند شک در نماز، در صورت شک در رکعت سوم و چهارم است و با راه علاج می توان حلش کرد.

این روایات به منطوقش دلالت بر این دارد که شک در رکعت سوم و چهارم، نماز صحیح است.

منها: «وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَيْسَ فِي الرَّكْعَتَيْنِ الْأَوَّلَتَيْنِ مِنْ كُلِّ صَلَاةٍ سَهْوٌ».[4]

منها: «وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ رَبِيعِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُسْلِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَمَّا عُرِجَ بِرَسُولِ اللَّهِ ص- نَزَلَ بِالصَّلَاةِ عَشْرَ رَكَعَاتٍ رَكْعَتَيْنِ رَكْعَتَيْنِ فَلَمَّا وُلِدَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ع- زَادَ رَسُولُ اللَّهِ ص سَبْعَ رَكَعَاتٍ إِلَى أَنْ قَالَ وَ إِنَّمَا يَجِبُ السَّهْوُ فِيمَا زَادَ رَسُولُ اللَّهِ ص- فَمَنْ شَكَّ فِي أَصْلِ الْفَرْضِ الرَّكْعَتَيْنِ الْأَوَّلَتَيْنِ اسْتَقْبَلَ صَلَاتَهُ».[5]

منها: «وَ عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ قَالَ: قَالَ لِي إِذَا لَمْ تَحْفَظِ الرَّكْعَتَيْنِ الْأَوَّلَتَيْنِ فَأَعِدْ صَلَاتَكَ».[6]

این روایاتی است که برای وجوب البناء علی الاکثر استدلال شده است.

ظاهرا و الله العالم این روایات ممکن است موید باشد و دلالت بر مدعی ندارد، اگرچه بعض الاعاظم این را گفته است و یا بعضی از اساتید این را گفته اند اما این حرف بی اساسی است، چون شما سه مطلب دارید:

1. شک در نماز سه رکعتی یا چهار رکعتی، صحیح است.

2. راه علاج صحت این نماز چیست؟

3. باید اثبات شود که راه علاج چیست.

بعضی در مطلب سوم می گویند بناء بر اکثر است و بعضی می گویند بناء بر اقل است و بعضی می گویند تخییر است.

پس باید دید مدعی چیست، اگر مدعی اصل صحت صلات باشد، این روایات به دلالت مطابقی دلالت دارد و جای بحث نیست و اگر مدعی راه علاج باشد، این هم مسامحة بگوئید روایات به دلالت التزامی دلالت دارد.

پس دو مطلب اول را روایات دلالت دارد و بحثی نیست و این دو مطلب، مورد بحث ما هم نیست.

در اینجا بحث ما در این است که راه علاج، وجوب البناء علی الاکثر است و این روایات دلالت بر این ندارد.

پس این طائفه مفهوما و منطوقا ارتباطی به بحث در صورت اولی که وجوب البناء علی الاکثر است، ندارد.

و لذا این را می خواهید طائفه سوم از استدلال قرار دهید مشکلی نیست و اگر می خواهید طائفه دوم از مویدات قرار دهید، مشکلی نیست.

طائفه چهارم: صحیحه زراره: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: قُلْتُ لَهُ رَجُلٌ لَمْ يَدْرِ اثْنَتَيْنِ صَلَّى أَمْ ثَلَاثاً فَقَالَ إِنْ دَخَلَهُ الشَّكُّ بَعْدَ دُخُولِهِ فِي الثَّالِثَةِ مَضَى فِي الثَّالِثَةِ ثُمَّ صَلَّى الْأُخْرَى وَ لَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ وَ يُسَلِّمُ».[7]

در این روایت، به کلمه مضی فی الثالثه، صاحب وسائل و مرحوم نراقی و... گفته اند بناء علی الاکثر است.

حاصل فرمایش مرحوم نراقی این است که کلمه مضی در جایی گفته می شود که اکثر گذشته باشد، اگر کسی صادق مصدَّق به او گفته باشد 60 سال عمر می کنی، اگر 15 سال یا 30 سال بگذرد، به او بگویند چه طور هستی، نمی گوید مضی (عمر ما تمام شد) اما اگر 40 سال بگذارد می گوید مضی. این کلمه در عرفیات در جایی به کار می رود که اکثر رفته باشد، در سیر مسافت 4 کیلومتر اگر 3 کیلومتر رفته باشد، مضی صادق است.

در ما نحن فی هم کسی که سه رکعت را خوانده باشد و بگوید مضی، اکثر مراد است.

بر این اساس مرحوم نراقی می گوید این روایت دلالت بر وجوب بناء علی الاکثر دارد، یعنی اگر نمی دانی دو رکعت است یا سه رکعت، بناء را باید بر اکثر گذاشت و گفت 3 رکعت است چون مضی به معنای اکثر است. پس به این نتیجه می رسیم که این صحیحه دلالت بر وجوب بناء بر اکثر دارد.

مرحوم صاحب وسائل را ملاحظه کنید بعد از حدیث 1، می فرمایند: «أَقُولُ: قَوْلُهُ مَضَى فِي الثَّالِثَةِ يَعْنِي يَبْنِي عَلَى الثَّلَاثِ وَ يُتِمُّ الصَّلَاةَ وَ قَوْلُهُ ثُمَّ صَلَّى الْأُخْرَى يَعْنِي رَكْعَةَ الِاحْتِيَاطِ بَعْدَ الْفَرَاغِ بِقَرِينَةِ لَفْظَةِ ثُمَّ مَعَ مَا مَضَى وَ يَأْتِي‌».[8]

عنوان باب را ملاحظه کنید: «بَابُ أَنَّ مَنْ شَكَّ بَيْنَ الثِّنْتَيْنِ وَ الثَّلَاثِ بَعْدَ إِكْمَالِ السَّجْدَتَيْنِ وَجَبَ عَلَيْهِ الْبِنَاءُ عَلَى الثَّلَاثِ وَ صَلَاةُ رَكْعَةٍ بَعْدَ التَّسْلِيم‌».[9] می گوید در شک بین دو و سه بناء را بر اکثر بگذار و یک نماز احتیاج هم بخوان.

حال ایشان نگفته است از کجای روایت استفاده می شود که این معنای وجوب البناء علی الاکثر برداشت می شود.

صاحب مستند در یک جا در توضیح این حدیث می فرمایند: «مضافا في الاولى، و الثانية إلى صحيح زرارة المتقدّم، فإنّ ظاهر قوله «مضى في الثالثة» أن يحكم بأنّ ما فعله الثالثة «ثمَّ يصلّي الأخرى» أي: الرابعة و استعمال الإمضاء فيما مضى أكثر من استعماله فيما بقي، كما يأتي في أحاديث الشك في الأجزاء قبل تجاوز المحل.و هذه الصحيحة و إن اختصّت في الصورة الأولى بما إذا دخل في أفعال الثالثة أو مقدّماتها أيضا، و لا تشمل ما إذا كان جالسا للتشهد، إلّا أنّه يتمّ المطلوب بالإجماع المركب».[10]

می فرماید کلمه مضی در جایی است که مقدار گذشته شده، بیشتر از مقدار باقیمانده است، پس معلوم است که منظور در حدیث، مضی به معنای گذاشتن بناء برا کثر است.

پس به این روایت هم برای بناء بر اکثر استدلال شده است.

این روایت هم فی غایة الاشکال است، چون این روایت اجمال دارد. چون بعضی به این روایت استدلال کرده اند که این نماز باطل است، بعضی استدلال کرده اند که این روایت بناء بر اقل را می گوید، صاحب وسائل و مرحوم نراقی استدلال کرده اند که این روایت بناء بر اکثر را می گوید.

اجمال این حرفها این است که روایت اجمال دارد، چون روایت می گوید ان کان دخل فی الثالثه، این ثالثه، ثالثه حقیقی است یا ثالثه بنائی است؟

اگر حقیقی باشد، سه اشکال دارد:

اشکال اول: فرد در قیام رکعت سوم که می داند رکعت سوم است، شک بین دو و سه اگر باشد که غلط است، پس باید شک بین رکعت سوم و چهارم باشد و این ربطی به بحث ما ندارد.

اشکال دوم: همچنین اگر شک بین سه و چهار باشد، جواب سائل داده نشده است.

اشکال سوم: همچنین این روایت می گوید نماز احتیاط را متصل به این نماز بخوان و بعد سلام بده.

پس اگر مراد، رکعت سوم حقیقی باشد، این روایت قابل استدلال نیست.

و اگر مراد، ثالثه بنائیه باشد، باز هم استدلال به این روایت صحیح نیست، دلیل آن جلسه بعد خواهد آمد.


[10] مستند الشیعه، محقق نراقی، ج7، ص141.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo