< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

99/08/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قسم اول / شکوک صحیحه / شک در رکعت / شکوک در نماز

گفتیم در صورت اول که شک بین دو و سه از شکوک صحیحه نمازهای چهار رکعتی است:

نظریه اول: این نظریه بعضی به مشهور و بعضی به اکثر نسبت داده شده است و از این افراد، سیدنا الاستاد است که قائل هستند به اینکه بناء را بر اکثر می گذارند.

دلایل بر این نظریه:

دلیل اول: اجماعات کما فی الریاض که می گوید: «أما وجوب البناء على الأكثر هنا- بل في جميع الصور- فهو مذهب الأكثر، بل عليه الإجماع في صريح الانتصار و الخلاف و ظاهر السرائر و غيره، و عن أمالي الصدوق أنه جعله من دين الإمامية الذي يجب الإقرار به؛ و هو الحجّة».[1] یعنی نزد ایشان همین اجماع، دلیل بر این حکم است.

دلیل دوم: طوائف من الروایات که حداقل چهار طائفه است:

طائفه اول: این طائفه اهم و ادل روایات است، چند معتبره از عمار است که در باب 8 از ابواب خلل، ذکر شده است و این روایات اطلاق بلکه عموم دارد که هر شکی در رکعات شود، باید بناء را بر اکثر گذاشت که به نظر ما همین طائفه کافی است و طوائف دیگر را موید قرار دهیم بهتر است و لو اینکه به آنها هم استدلال شده است.

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ لَهُ يَا عَمَّارُ أَجْمَعُ لَكَ السَّهْوَ كُلَّهُ فِي كَلِمَتَيْنِ مَتَى مَا شَكَكْتَ فَخُذْ بِالْأَكْثَرِ فَإِذَا سَلَّمْتَ فَأَتِمَّ مَا ظَنَنْتَ أَنَّكَ نَقَصْتَ».[2]

کلمه سهو در خیلی از روایات به معنای شک است و در این مورد خاص بخاطر کلمه شککت بعد، معلوم است مراد شک است.

در این روایت اطلاق و تعمیم است و خرج ما خرج و بقی الباقی، پس شامل همه نمازهای یک رکعتی، دو رکعتی، سه رکعتی و... است و بعضی از اینها خارج است و یکی از موارد باقی، شک بین دو و سه بعد از اتمام دو رکعت اول است.

این روایات تارة به طریق مرحوم صدوق ذکر شده است و اخری به طریق مرحوم شیخ ذکر شده است و طریق هر دو به عمار ساباطی معتبر و صحیح است.

پس این روایات از نظر طریق و رجال در سند، معتبر و ثقه می باشد.

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُوسَى بْنِ عُمَرَ عَنْ مُوسَى بْنِ عِيسَى عَنْ مَرْوَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى السَّابَاطِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ شَيْ‌ءٍ مِنَ السَّهْوِ فِي الصَّلَاةِ فَقَالَ أَ لَا أُعَلِّمُكَ شَيْئاً إِذَا فَعَلْتَهُ ثُمَّ ذَكَرْتَ أَنَّكَ أَتْمَمْتَ أَوْ نَقَصْتَ لَمْ يَكُنْ عَلَيْكَ شَيْ‌ءٌ قُلْتُ بَلَى قَالَ إِذَا سَهَوْتَ فَابْنِ عَلَى الْأَكْثَرِ فَإِذَا فَرَغْتَ وَ سَلَّمْتَ فَقُمْ فَصَلِّ مَا ظَنَنْتَ أَنَّكَ نَقَصْتَ فَإِنْ كُنْتَ قَدْ أَتْمَمْتَ لَمْ يَكُنْ عَلَيْكَ فِي هَذِهِ شَيْ‌ءٌ وَ إِنْ ذَكَرْتَ أَنَّكَ كُنْتَ نَقَصْتَ كَانَ مَا صَلَّيْتَ تَمَامَ مَا نَقَصْت‌».[3]

امام می خواهند یک قاعده به عمار یاد بدهند که نمازها دیگر باطل شود، عمار می گوید بله من آمده ام این را یاد بگیرم، حضرت می گویند زمانی که شک کردی، بنا را بر اکثر بگذارید.

مراد همین جمله است که حضرت فرمودند اذا سهوت فابن علی الاکثر، ما قبل و ما بعد ربطی به بحث ما ندارد. این جمله حداقل اطلاق دارد که هر شکی در هر نمازی، وجوب بناء بر اکثر دارد.

این روایات به وضوح از طریق اطلاق می گوید در صورت شک بنا را بر اکثر بگذارد.

منها: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ مُعَاذِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْكَ مِنَ الشَّكِّ فِي صَلَاتِكَ فَاعْمَلْ عَلَى الْأَكْثَرِ قَالَ فَإِذَا انْصَرَفْتَ فَأَتِمَّ مَا ظَنَنْتَ أَنَّكَ نَقَصْت‌».[4]

کلما دلالت بر عموم دارد که می گوید هر شکی را بنا را بر اکثر بگذار.

پس این روایات معتبره است و دلالت آنها بر اطلاق یا عموم واضح است.

پس دلیل نظریه اول، اجماع و این روایات.

اما طوائف دیگری که برای استدلال برای نظریه اول ذکر شده است، به نظر می رسد بهتر است ذکر کنیم و به عنوان موید قرار دهیم.

طائفه دوم: روایاتی که در آنها این کلمه آمده است: «اذا شککت فابن علی الیقین» یا «یبنی علی الجزم» که در چند روایت آمده است که بعضی از آنها را قبلا خواندیم.

منها: در صحیحه علی بن یقطین کلمه یبنی علی الجزم دارد.[5] [6]

منها: «عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الطَّيَالِسِيِّ عَنِ الْعَلَاءِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ وَ شَكَّ فِي الثَّالِثَةِ قَالَ يَبْنِي عَلَى الْيَقِينِ فَإِذَا فَرَغَ تَشَهَّدَ وَ قَامَ قَائِماً فَصَلَّى رَكْعَةً بِفَاتِحَةِ الْقُرْآن‌».[7]

منها: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو الْحَسَنِ الْأَوَّلُ ع إِذَا شَكَكْتَ فَابْنِ عَلَى الْيَقِينِ قَالَ قُلْتُ: هَذَا أَصْلٌ قَالَ نَعَم‌».[8]

راوی سوال می کند این وجوب بناء بر یقین، اصل است که باید دنبالش باشیم؟ حضرت فرمودند بله.

ما به همین چند روایت بسنده می کنیم در حالی که روایات دیگری هم است.

تقریب استدلال: مفاد روایات این است که در مورد شک در نماز، باید یقین به فراغ ذمه حاصل شود، یعنی باید عملی انجام شود که یقین داشته باشید ذمه شما فارغ شده است که راهش این است که اگر شک بین دو و سه شود، بناء را بر اکثر بگذارید و بعد از آن، دو رکعت نماز احتیاط خوانده می شود که با آن یقین حاصل شود آنچه در واقع بوده انجام بوده است، چون اگر نماز سه رکعتی بوده، یک رکعت دیگر نماز خوانده، که چهار رکعت کامل می شود و رکعت اضافی که به عنوان احتیاط خوانده شده است، مستحبی می شود و اگر دو رکعت بوده، یک رکعت که خوانده می شود سه رکعت و یک رکعت نماز احتیاط خوانده که می شود چهار رکعت و در هر دو صورت، یقین به فراغ حاصل می شود.

از کسانی که به این طائفه استدلال کرده اند، مرحوم نراقی در مستند است: «و المروي في قرب الإسناد: رجل صلّى ركعتين و شكّ في الثالثة، قال: «يبني على اليقين... و المراد بالبناء على اليقين هنا الأكثر قطعا... بل لنا أن نقول: ينحصر البناء على اليقين بالبناء على الأكثر، لأنّ المراد اليقين بعدم وقوع خلل في الصلاة، فلو بنى على الأقلّ احتملت الزيادة المبطلة إجماعا بلا تدارك، بخلاف ما لو بنى على الأكثر مع صلاة الاحتياط.و إلى ذلك أشار السيد في الانتصار، قال في توجيه المذهب المشهور بعد دعوى الإجماع عليه...».[9]

منظور از حدیث قرب الاسناد همان حدیث 2 باب 9 است که ما ذکر کردیم.

ایشان می گوید قطعا مراد از یقین، فابن علی الاکثر است و چند بار این را تکرار می کند.

به نظر می رسد که این روایات موید باشد بهتر است، چون در کلمه فابن علی الیقین سه احتمال است:

احتمال اول: مراد از یقین، صحت صلات است و ما در این بحثی نداریم و معلوم است نماز صحیح است که در این صورت، وجوب بناء بر اقل یا اکثر را نمی گوید.

احتمال دوم: مراد از یقین، بناء بر اقل است و این احتمال قوی است، لذا قبلا گفتیم همه عامه در شک در رکعات، وجوب البناء علی الاقل را می گویند.

در شک بین 2 و 3، اقل، 2 رکعت است و باید بناء بر آن گذاشت و دو رکعت دیگر خوانده شود و نماز صحیح است.

ظاهر حدیث با این احتمال سازگار است.

احتمال سوم: مراد از یقین، بناء بر اکثر است.

پس این روایت اگر دلیل باشد که خوب است و اگر دلیل نباشد، موید است. چون سه احتمال دارد و ظهوری در وجوب بناء بر اکثر بنفسها ندارد.

نتیجه این می شود که دلیل بر نظریه مشهور، اجماع و روایات عمار است و موید آن، چند طائفه از روایات است که یک طائفه، روایات فابن علی الیقین است.

طائفه سوم در جلسه بعد ذکر خواهد شد.


[6] «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ أَخِيهِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الرَّجُلِ لَا يَدْرِي كَمْ صَلَّى وَاحِدَةً أَوِ اثْنَتَيْنِ أَمْ ثَلَاثاً قَالَ يَبْنِي عَلَى الْجَزْمِ وَ يَسْجُدُ سَجْدَتَيِ السَّهْوِ وَ يَتَشَهَّدُ تَشَهُّداً خَفِيفاً»؛.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo