درس خارج فقه آیتالله مرتضوی
99/07/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: صورت هفتم / شکوک باطله / شک در رکعت / شکوک در نماز
صورت هفتم: شک بین 4 و 6
کلام در اقوال شک بین 4 و 6 بود که اکثر فقهاء مانند سیدنا الاستاد می فرمایند از شکوک مبطله است و حکایت شده
جماعتی از فقهاء مثل ابن ابی عقیل، علامه و شهیدین و مرحوم نراقی می فرمایند که از شکوک مبطله نیست.
کلام در ملاحظه فرمایش نراقی بود، ایشان می فرمایند: «المسألة العاشرة: لو شكّ بين الأربع و ما زاد على الخمس».[1]
ایشان می فرمایند مشکوک فیه می تواند شک بین 4 و 6 باشد، یا بین 4 و بیشتر از 6 باشد.
در صفحه بعد از مرحوم سبزواری صاحب ذخیره نقل می کند که امکان دارد این از شکوک صحیحه باشد و بناء را بر اقل
بگذارد و به دنبال این حرف مرحوم سبزواری می فرمایند: «و قال:إنّه وجيه».[2]
بعد از این حرف، مرحوم نراقی می فرماید: «و هو کذلک»[3]
اگر این هو به کلام صاحب ذخیره برگردد، باید گفت که ایشان هم قائل به صحت این فرض است و از ادله ای که ذکر
کرده هم این حرف در می آید و همچنین ایشان در همین صفحه می فرماید: «و كذا الحكم في جميع صور الشكّ بين الست
و غيرها من الاثنتين بعد إكمال الركعة، و الثلاث و الأربع».[4]
و کذا الحکم یعنی حکم بنا بر اقل بگذارد در جایی که شک بین شش و 2 (بعد از تمام شدن رکعت دوم) یا شش و 3 باشد.
در نتیجه باید گفت این مسئله از دو قول تشکیل شده است:
قول اول: این فرض از شکوک باطله است.
قول دوم: بعضی از فقهاء می فرمایند این فرض از شکوک صحیحه می باشد.
دلیل قول اول که مشخص است که صحیحه صفوان و... است.
ادله قول دوم:
1. اصالت الصحه
2. استصحاب عدم زیادی
3. الفقیه لا یعید
4. 13 روایت که اطلاق دارند.
از ما ذکرنا جواب از این ادله روشن شده است:
جواب از دلیل اول: اصل منقلب است و اصل فساد است.
جواب از دلیل دوم: این روایت محکوم به صحیحه صفوان است.
جواب از دلیل سوم: این در شک بین 3 و 4 است.
دلیل از دلیل چهارم: این دلیل یا عامل ندارد و یا اگر بگوئیم دارد، یک نفر است.
در خصوص این فرض، مخالف بیش از 5 نفر است و یک حرفی وجود دارد که می توان دلیل پنجم قرار داد.
دلیل پنجم: استدلال به روایاتی که در باب 14 خلل آمده است.
کیفیت استدلال از این قرار است که صورت پنجم از شکوک صحیحه کما اینکه مرحوم سید در عروه و سیدنا الاستاد در
تحریر هم می فرمایند: صورت پنجم: شک بین 4 و 5.
این فرض تقریبا جزء مسلمیات است و دلیل آن چند روایت است.
منها: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا
كُنْتَ لَا تَدْرِي أَرْبَعاً صَلَّيْتَ أَمْ خَمْساً فَاسْجُدْ سَجْدَتَيِ السَّهْوِ بَعْدَ تَسْلِيمِكَ ثُمَّ سَلِّمْ بَعْدَهُمَا».[5]
در شک بین 4 و 5 حضرت می فرمایند دو سجده سهو به جا بیاورد که این نشان دهنده این است این شک صحیح است و الا سجده سهو معنا ندارد.
منها: «وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ شُعَيْبٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا لَمْ تَدْرِ خَمْساً صَلَّيْتَ أَمْ أَرْبَعاً فَاسْجُدْ سَجْدَتَيِ السَّهْوِ بَعْدَ تَسْلِيمِكَ وَ أَنْتَ جَالِسٌ ثُمَّ سَلِّمْ بَعْدَهُمَا».[6]
در این روایت معتبره، امام می فرمایند شک بین 4 و 5 از شکوک صحیحه است و فقط دو سجده سهو دارد.
منها: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيٍّ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا لَمْ تَدْرِ أَرْبَعاً صَلَّيْتَ أَمْ خَمْساً أَمْ نَقَصْتَ أَمْ زِدْتَ فَتَشَهَّدْ وَ سَلِّمْ وَ اسْجُدْ سَجْدَتَيْنِ بِغَيْرِ رُكُوعٍ وَ لَا قِرَاءَةٍ يَتَشَهَّدُ فِيهِمَا تَشَهُّداً خَفِيفاً».[7]
این روایت هم می گوید اگر شک بین 4 و 5 شد، نماز صحیح است و سجده سهو دارد.
کیفیت اینکه این محققین گفته اند مفاد این روایات اعم از شک بین 4 و 5 و بین 4 و 6 و بین 4 و 7 است، اینگونه است که در این روایات کلمه خمس آمده است اما خمس، کنایه از مازاد بر چهار است.
در حقیقت روایت می گویند ملاک، شک بین 4 و بیشتر از آن است. خمس در این روایات خصوصیتی ندارد و موضوع حکم این است که در شک بین 4 و ما زاد، باید بنا را بر صحت بگذارد و دو سجده سهو انجام بدهد.
مرحوم نراقی می فرمایند: «و التسوية بينه و بين الخمس»[8] ایشان می گویند همانطور که در شک بین 4 و 5 نماز صحیح است، باید گفت شک بین 4 و بیشتر از 5 هم صحیح است.
اشکال دلیل پنجم: در احکام تعبدیه، فقط به موردی که تعبد در آن آمده است اکتفا می شود، در ما نحن فیه تعبد شما بین 4 و5 است و اینکه پنج کنایه در ما زاد باشد، نیاز به دلیل دارد.
با توجه به این مطلب، مرحوم صاحب حدائق حرف زیبایی دارند و می فرمایند این حرف، قیاس محض است: «و حمل تعلقه بالسادسة على ذلك قياس محض».[9]
حال یک سوال در اینجا مطرح می شود که سیدنا الاستاد چرا این قسم را در شکوک باطله ذکر نکرده است؟
جواب این است که این در آن کلمه مسئله 4 داخل است که ما عدای این فروض صحیحه، همه باطله است.