< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

98/11/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شک در اجزاء صلات / شک در افعال / شکوک در نماز

مسئله 1: «من شك في شي‌ء من أفعال الصلاة فإن كان قبل الدخول في غيره مما هو مترتب عليه ‌وجب الإتيان به، كما إذا شك في تكبيرة الإحرام قبل أن يدخل في القراءة حتى الاستعاذة، أو في الحمد قبل الدخول في السورة، أو فيها قبل الأخذ في الركوع، أو فيه قبل الهوي إلى السجود، أو فيه قبل القيام أو الدخول في التشهد، و إن كان بعد الدخول في غيره مما هو مترتب عليه و إن كان مندوبا لم يلتفت و بنى على الإتيان به من غير فرق بين الأولتين و الأخيرتين، فلا يلتفت الى الشك في الفاتحة و هو آخذ في السورة، و لا فيها و هو في القنوت، و لا في الركوع أو الانتصاب منه و هو في الهوي للسجود، و لا في السجود و هو قائم أو في التشهد، و لا فيه و هو قائم، بل و هو آخذ في القيام على الأقوى، نعم لو شك في السجود في حال الأخذ في القيام يجب التدارك».[1]

کلام در طائفه اول از اخبار بود که این طائفه در وسائل[2] ذکر شده است.

در این استدلال، سه اشکال شده است:

اشکال اول: این روایت دلالت بر حکم دوم دارد، یعنی شک بعد از دخول و شامل حکم اول (شک در محل) نمی باشد.

جواب: قاعده اشتغال، استصحاب و برخی از روایات حکم اول را بیان کرده اند.

اشکال دوم: این روایات در باب رکوع است و اختصاص به ارکان دارد و در حکم دوم هم نسبت به اجزاء نمی توان این حکم را اجرا کرد.

جواب: در ذیل صحیحه اسماعیل بن جابر، امام علیه السلام یک قانون کلی در مورد اجزاء بیان کرده اند: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ‌ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ قَالَ (قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع) إِنْ شَكَّ فِي الرُّكُوعِ بَعْدَ مَا سَجَدَ فَلْيَمْضِ وَ إِنْ شَكَّ فِي السُّجُودِ بَعْدَ مَا قَامَ فَلْيَمْضِ كُلُّ شَيْ‌ءٍ شَكَّ فِيهِ مِمَّا قَدْ جَاوَزَهُ وَ دَخَلَ فِي غَيْرِهِ فَلْيَمْضِ عَلَيْهِ»؛[3] به این بیان که کل در این روایت عمومیت دارد و شامل همه می شود چه رکن و چه غیر رکن.

اشکال سوم: احتمال دارد مفاد صحیحه فضیل این باشد که اگر در حال قیام، شک در رکوع کرد، احتیاط لازم نمی باشد و این حدیث تعارض با سایر روایات این باب دارد: «وَ عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانٍ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَسْتَتِمُّ قَائِماً فَلَا أَدْرِي رَكَعْتُ أَمْ لَا قَالَ بَلَى قَدْ رَكَعْتَ فَامْضِ فِي صَلَاتِكَ فَإِنَّمَا ذَلِكَ مِنَ الشَّيْطَان‌».[4]

جواب: مرحوم نراقی و بعضی دیگر، بیش از شش توجیه برای این روایت، ذکر کرده اند، مثلا برخی می گویند این روایت در مورد کثیر الشک است و برخی می گویند این روایت در مورد وسواسی بوده است و برخی می گویند این مورد قیام بعد از رکوع است و برخی می گویند قیام بعد از سجده بوده است و...

رد جواب: این توجیهات قرینه می خواهد و هیچ کدام صحیح نیست.

جواب به اشکال سوم: هیچ کس به این روایت عمل نکرده است.

پس دلالت طائفه اول بر دو حکم، واضح است.

طائفه دوم: روایاتی که در باب 23 از خلل آمده است:

منها: صحیحه زراره: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ شَكَّ فِي الْأَذَانِ وَ قَدْ دَخَلَ فِي الْإِقَامَةِ قَالَ يَمْضِي قُلْتُ رَجُلٌ شَكَّ فِي الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَةِ وَ قَدْ كَبَّرَ قَالَ يَمْضِي قُلْتُ رَجُلٌ شَكَّ فِي التَّكْبِيرِ وَ قَدْ قَرَأَ قَالَ يَمْضِي قُلْتُ شَكَّ فِي الْقِرَاءَةِ وَ قَدْ رَكَعَ قَالَ يَمْضِي قُلْتُ شَكَّ فِي الرُّكُوعِ وَ قَدْ سَجَدَ قَالَ يَمْضِي عَلَى صَلَاتِهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ إِذَا خَرَجْتَ مِنْ شَيْ‌ءٍ ثُمَّ دَخَلْتَ فِي غَيْرِهِ فَشَكُّكَ لَيْسَ بِشَيْ‌ء».[5]

این روایات به منطوق صدر و ذیل دلالت بر حکم دوم دارد و به مفهوم ذیل دلالت بر حکم اول دارد.

از جمله صدر که حضرت می گویند «یمضی» و از جمله ذیل که می گویند «اذا خرجت من شیء...» حکم دوم فهمیده می شود و از مفهوم جمله ذیل که این است: اگر خارج از شیء نشدی باید به شک اعتنا کنی، حکم اول فهمیده می شود.

نظریه دوم: شیخ مفید و شیخ طوسی و ابن حمزه می فرمایند: در رکعت اول و دوم، این حکم جاری نیست (و نماز باطل است) اما در رکعت سوم و چهارم جاری است (و نماز صحیح است و باید طبق قواعد عمل کند).

دلیل نظریه دوم: دلیل بر این نظریه، روایاتی است که باب 1 از خلل آمده است:

منها: صحیحه زراره: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: قَالَ‌ أَبُو جَعْفَرٍ ع كَانَ الَّذِي فَرَضَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى الْعِبَادِ عَشْرَ رَكَعَاتٍ وَ فِيهِنَّ الْقِرَاءَةُ وَ لَيْسَ فِيهِنَّ وَهْمٌ يَعْنِي سَهْواً فَزَادَ رَسُولُ اللَّهِ ص سَبْعاً وَ فِيهِنَّ الْوَهْمُ وَ لَيْسَ فِيهِنَّ قِرَاءَةٌ فَمَنْ شَكَّ فِي الْأُولَيَيْنِ أَعَادَ حَتَّى يَحْفَظَ وَ يَكُونَ عَلَى يَقِينٍ وَ مَنْ شَكَّ فِي الْأَخِيرَتَيْنِ عَمِلَ بِالْوَهْمِ».[6]

روایات این باب باید ذکر شود و بعد نسبت این روایات با روایات نظریه اول بررسی شود تا بتوان نتیجه گرفت.


[2] وسائل الشیعه، حرعاملی، ج6، ص317.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo