< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

96/02/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: هدي/ اعمال مني/پنجمين عمل/اعمال حج تمتع

استدراکی در رابطه با فرع دوم وجود دارد که گتفیم تقسیم ثلاثی است بخاطر روایات، حال جماعتی مثل صاحب ریاض و صاحب جواهر می فرمایند: دلیل بر تقسیم ثلاثی آیه 28 و 36 از سوره حج است.

ریاض «ودلّ مجموع الآيتين، على التثليث المشهور».[1]

جواهر: «وعلى كل حال فقد يستفاد منه دلالة مجموع الآيتين اي قوله تعالى فَكُلُوا مِنْها وَأَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِيرَ وقوله فَكُلُوا مِنْها وَأَطْعِمُوا الْقانِعَ وَالْمُعْتَرَّ على التثليث أيضا».[2]

در توضیح این جمله دو مطلب است:

مطلب اول: غرض از توضیح آیه، اصل تثلیث است و با کیفیت تثلیث کاری نداریم.

اما متن آیه 28 سوره حج: «لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ في‌ أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى‌ ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهيمَةِ الْأَنْعامِ فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقير».

متن آیه 36 سوره حج: «وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَكُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فيها خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْها صَوافَّ فَإِذا وَجَبَتْ جُنُوبُها فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ كَذلِكَ سَخَّرْناها لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون‌».

در این دو آیه سه کلمه است یکی فقیر، یکی بائس (قانع)، یکی معتر.

حال آیا این سه جمله از اقسام عنوان واحد می باشند و آن عنوان فقرا است، یعنی فقرا سه فرد دارد یکی قانع، یکی معتبر و یکی فقیر. یا اینکه بگوئیم اینها قسیم یکدیگر هستند، یعنی اکل که سر جای خودش است و قانع و معتر قسم دوم است و بائس فقیر قسمت سوم است. یعنی فقیر با قانع و معتر فرق دارد و قسیم یکدیگر می باشند.

پس اگر قانع و معتر از اقسام فقیر باشد، آیه دو قسم را می گوید، یعنی اکل و فقرا و اگر قانع و معتر قسیم فقیر باشند، آیه سه چیز را می گوید.

توضیح عبارت ریاض و جواهر به این است که ما بتوانیم اثبات کنیم فقیر با قانع و معتر قسیم هستند.

ظاهرا و الله العالم همین درست است و هیچ تکلفی هم ندارد. چون ما سه قرینه داریم که فقیر قسیم قانع و معتر است و مفاد قرائن این است: در قانع قانع و معتر فقر اخذ نشده و اینها می توانند فقیر باشند یا نباشند اما در بائس معنای فقر اخذ شده است، در نتیجه معانی با هم متفاوت هستند:

قرینه اول: روایات باب 40 از ابواب ذبح چندین روایت مربوط به تفسیر آیات هست، مثل حدیث 1 و 12 و 14 و 20 که اکثر آنها صحیحه می باشند.

همچنین در تفسیر برهان[3] ح 2 و 3 و 4 و 5 را مربوط به این دو آیه آورده. که بعضی همین روایات باب 40 است و بعضی از آها مثل روایت سکونی به این مضمون نیست اما چیزی که ما می خواهیم را می رساند.

منها: صحیحه «وَ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ‌ وَ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنِ الْفَضْلِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‌ فِي قَوْلِ اللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ‌ فَإِذا وَجَبَتْ جُنُوبُها فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ- قَالَ الْقَانِعُ الَّذِي يَقْنَعُ بِمَا أَعْطَيْتَهُ وَ الْمُعْتَرُّ الَّذِي يَعْتَرِيكَ وَ السَّائِلُ الَّذِي يَسْأَلُكَ فِي يَدَيْهِ وَ الْبَائِسُ هُوَ الْفَقِير».[4]

در این حدیث امام می فرمایند قانع کسی است که اگر چیزی به او دادی خوشحال می شود در ادامه آمده بائس فرد فقیر است یعنی آیا مفهوم بائس، فقیر است یا می گوید بائسِ فقیر است؟

به نظر می رسد که احتمال اول صحیح باشد و دلالت این حدیث از همه واضح تر است.

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ النَّخَعِيِّ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا ذَبَحْتَ أَوْ نَحَرْتَ فَكُلْ وَ أَطْعِمْ كَمَا قَالَ اللَّهُ‌ فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ- فَقَالَ الْقَانِعُ الَّذِي يَقْنَعُ بِمَا أَعْطَيْتَهُ وَ الْمُعْتَرُّ الَّذِي يَعْتَرِيكَ وَ السَّائِلُ الَّذِي يَسْأَلُكَ فِي يَدَيْهِ وَ الْبَائِسُ الْفَقِيرُ».[5]

و همین بیان در حدیث 12 و 20 هم آمده است.

قرینه دوم: صحیحه تمار: «وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ سَيْفٍ التَّمَّارِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‌ إِنَّ سَعِيدَ بْنَ عَبْدِ الْمَلِكِ‌ قَدِمَ حَاجّاً فَلَقِيَ أَبِي- فَقَالَ إِنِّي سُقْتُ هَدْياً فَكَيْفَ أَصْنَعُ فَقَالَ لَهُ أَبِي أَطْعِمْ أَهْلَكَ ثُلُثاً وَ أَطْعِمِ الْقَانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ ثُلُثاً وَ أَطْعِمِ الْمَسَاكِينَ ثُلُثاً فَقُلْتُ الْمَسَاكِينُ هُمُ السُّؤَّالُ فَقَالَ نَعَمْ وَ قَالَ الْقَانِعُ الَّذِي يَقْنَعُ بِمَا أَرْسَلْتَ إِلَيْهِ مِنَ الْبَضْعَةِ فَمَا فَوْقَهَا وَ الْمُعْتَرُّ يَنْبَغِي لَهُ أَكْثَرُ مِنْ ذَلِكَ هُوَ أَغْنَى مِنَ الْقَانِعِ يَعْتَرِيكَ فَلَا يَسْأَلُكَ».[6]

در چند جای این حدیث دلالت بر این دارد که فقیر غیر از قانع و معتر است.

مثلا در قسمتی روایت می گوید یک سوم برای اکل است و یک سوم برای معتر است و یک سوم برای مساکین است و در این تقسیم مساکین را مقابل معتر قرار داده است. که این دلالت دارد مسکین در مقابل معتر است.

و مثل اینکه در روایت گفته شده قانع کسی است که تکه گوشتی برای آن فرستاده می شود و اعم از فقیر یا غنی است، این قسمت هم تقریبا 30 درصد دلالت دارد که مقصود امام فرستادن گوشت به اغنیاء است.

و مثل اینکه در معتر حضرت می فرمایند معتر کسی است که از قانع پولدارتر است. از این هم فهمیده می شود که معتر و قانع با فقیر فرق دارند.

پس معلوم می شود که که این حدیث حداقل 80 درصد دلالت دارد که قانع با بائس فرق دارند.

قرینه سوم: نقل شده که هیچکدام از لغویین در مفهوم قانع و معتر، فقر را ذکر نکرده اند.

در نتیجه روشن می شود که آیه چگونه دلالت بر تثلیث دارد و عبارت ریاض و جواهر هم روشن می شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo