< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

95/12/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: هدي/ اعمال مني/پنجمين عمل/اعمال حج تمتع

مورد هشتم: حیوانی که گوشش بریده شده است.

اگر بعضی از گوش حیوان قربانی در حج تمتع بریده شده شده اما چیزی از گوش کم نشده است(شق الاذن) یا فقط گوش را سوراخ کرده است آیا می توان این حیوان را برای ذبح قربانی حج تمتع استفاده کرد یا نه؟

ظاهرا و الله العالم کما عن الجواهر و جامع المدارک و غیرهما من الکتب این امر مانع اکتفاء و صحت قربانی نیست.

اما در بعضی از روایات آمده است که شق الاذن مانع است لذا در این فرض دو احتمال است.

1-جواز اکتفاء

دلیل: اطلاقات ادله وجوب هدی من الکتاب و السنة خصوصا که شق الاذن در بین حیوانات ثلاثه امر معمولی است.

موید: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ بِإِسْنَادٍ لَهُ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ‌ سُئِلَ عَنِ الْأَضَاحِيِّ إِذَا كَانَتِ الْأُذُنُ مَشْقُوقَةً أَوْ مَثْقُوبَةً بِسِمَةٍ فَقَالَ مَا لَمْ يَكُنْ مِنْهَا مَقْطُوعاً فَلَا بَأْس‌».[1]

در این روایت امام علیه السلام می فرمایند فقط قطع الاذن مانع است اما سوراخ کردن یا شق الاذن مانعی ندارد.

اینکه گفتیم موید است به این خاطر است که قطعا این روایت مرسله است اگر چه صاحب حدائق[2] تعبیر به صحیحه بزنطی کرده است.

بزنطی از تلازمه مخصوص امام رضا علیه السلام بوده است و از امام جواد علیه السلام هم روایت دارد و ادعا شده که ایشان امام موسی بن جعفر را هم درک کرده است اگر چه معلوم نیست از حضرت روایت داشته باشد لکن قطعا ایشان در زمان صادقین نبوده است لذا ممکن نیست که این روایت مرسله نباشد زیرا واسطه بین بزنطی و امام صادق علیه السلام شخصی بوده است که ذکر نشده است.

دلیل احتمال دوم:-عدم اکتفاء-

سه روایت:

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الضَّحِيَّةِ تَكُونُ الْأُذُنُ مَشْقُوقَةً فَقَالَ إِنْ كَانَ شَقُّهَا وَسْماً فَلَا بَأْسَ وَ إِنْ كَانَ شَقّاً فَلَا يَصْلُحُ».[3]

شرقاء در وافي به معناي شق الاذن آمده است اما مطلقا و امما كلمه خرقاء مطلقا تعبير به شق الاذن و ثقب الاذن شده است.

اين روايت از حيث دلالت مشكلي ندارد اما عبدالل بن موسي توثيق نشده و اسرائيل چند نفر هستند كه هيچكدام توثيق نشده است و ابواسحاق كه كنيه 16 نفر است، توثيق صحيح ندارد، شريح هم توثيق ندارد.

فلایصلح نوعا می گویند دلالت بر حرمت دارد.

منها: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَبِي نَصْرٍ الْبَغْدَادِيِ‌ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى الْمُقْرِي عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى‌ عَنْ إِسْرَائِيلَ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ عَنْ شُرَيْحِ بْنِ هَانِي عَنْ عَلِيٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ‌ قَالَ: أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص فِي الْأَضَاحِيِّ أَنْ نَسْتَشْرِفَ الْعَيْنَ وَ الْأُذُنَ وَ نَهَانَا عَنِ الْخَرْقَاءِ وَ الشَّرْقَاءِ وَ الْمُقَابَلَةِ وَ الْمُدَابَرَةِ».[4]

شرقاء در وافی به معنای شق الاذن آمده است اما مطلقا و اما شق طولی و خرقاء ایضا تفسیر به شق الاذن و ثقب الاذن شده است.

این روایت اگر چه از حیث دلالت مشکلی ندارد لکن در سندش عده از از مجاهیل واقع شده اند.

عبد الله بن موسی توثیق نشده است و اسرائیل چند نفر هستند که هیچ کدام توثیق نشده است و ابو اسحاق که کنیه شانزده نفر است هیچ کدام توثیق صحیحی ندارند کما اینکه شریح بن هانی نیز توثیق نشده است.

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ص‌ لَا يُضَحَّى بِالْعَرْجَاءِ بَيِّنٍ عَرَجُهَا وَ لَا بِالْعَجْفَاءِ وَ لَا بِالْجَرْبَاءِ وَ لَا بِالْخَرْقَاءِ وَ لَا بِالْجَدْعَاءِ وَ لَا بِالْعَضْبَاءِ».[5]

در این روایت کلمه شرقاء آمده است اما خرقاء نیامده است لذا اگر معنای شرقاء اعم از خرقاء باشد می توان به این روایت استدلال کرد.

و فیه: احدی از فقهاء امامیه به این روایات عمل نکرده است لذا بخاطر اعراض کل این روایات حجت نیستند.

اضف الی ذلک هر قطعی مسبوق به شق است زیرا تا شق صورت نگیرد به دنبال آن قطع صورت نمی گیرد لذا با وجود مانع اول که قطع باشد نیازی به ذکر مانع دوم که شق باشد نیست پس نباید هر دو را مانع قرار داد.

مورد نهم: ما اشار الیه سیدنا الاستاذ بقوله: «والأحوط عدم الاجتزاء به، كما أن الأحوط عدم الاجتزاء بما ابيضت عينه».[6]

اگر چشم سالم است اما یک نقطه سفیدی در آن ایجاد شده است که موجب کمی دید آن شده است آیا ذبح آن کفایت می کند یا نه؟

سیدنا الاستاذ می فرمایند که احتیاط واجب عدم اکتفاء می باشد کما اینکه در عماء فرمودند که عماء غیر واضح احتیاط واجب عدم اکتفاء می باشد لذا این فرع تکرار فرع قبل می باشد.

در این فرع گفتیم دو دسته روایت داریم عده ای مطلق عوار را مانع می دانستند و عده ای عوار واضح را فقط مانع می دانستند.

شرط پنجم از شرائط حیوان قربانی در حج تمتع: حیوان مهزول و لاغر نباشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo