< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

95/08/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وقوف در مشعر/سومین عمل/اعمال حج

نتیجه بحث جلسه قبل این شد که از طوائف روایات دال بر بطلان فقط صحیحه خثعمی باقی ماند و از طوائف روایات دال بر بطلان حج، طائفه اول (المشعر فریضة) ساقط می شود زیرا هم مشکل سندی دارد هم مشکل دلالی لذا مرکز نزاع بین صحیحه و سه طائفه از روایات می باشد.

اشكال به صحيحه:

قبل از ملاحظه این تعارض، مرحوم شیخ نسبت به صحیحه خثعمی اشکالي کرده است که این حدیث خلاف متعارف است زیرا خثعمی يكبار به طور مرسل این روایت را برای ابن ابي عمیر نقل کرده است و بار ديگر به طور مسند نقل کرده است اگر مسند باشد، حجت است و اگر مرسل باشد، حجت نیست در نتیجه معلوم نیست این روایت معتبره است یا نه نظیر دوران بین ثقه و غیر ثقه لذا این روایت حجت نمی باشد.

بعضی این اشکال را با عمل مشهور جواب داده اند.

لکن به نظر ما این اشکال جا ندارد زیرا:

اولا: اینگونه نقل متعارف است چرا که ممکن است انسان خبری را به طور مرسل نقل کند و بعد خود ناقل خبر را به طور مسند شنیده است و چون فردی که قبلا برای او خبر را به طور مرسل نقل کرده است هر خبری را قبول نمی کند، برای فرد اول دوباره خبر را به طور مسند نقل کرده کند تا وی به این روایت اطمینان پیدا کند و ما نحن فیه از این قبیل است ابن ابی عمیر اینگونه است وی هم ورع دارد هم هر خبری را قبول نمی کند همانطور که خثعمی گفته شده است از اهل سنت بوده است لذا جا داشته است که ابن ابی عمیر به خبر مرسله خثعمی اعتماد نکند و احتمال دهد که خثعمی این روایت را از فردی مثل خودش نقل کرده است بعدا خثعمی خودش این روایت را از امام علیه السلام شنیده است لذا دوباره این روایت را برای ابن ابی عمیر نقل کرده است.

دوما: این شکل از نقل در بعضی از روات دیگر هم مثل جمیل بن دراج وجود دارد که وی يكبار روایتی را به طور مسند نقل کرده است و يك بار به صورت مرسل نقل کرده است.

و همچنين اینکه آقای خوئی فرموده است چطور ابن ابی عمیر مطلبی را که خلاف مذهب شیعه است قبول کرده است، جا ندارد زیرا مشهور به همین روایت عمل کرده اند این نظر شماست که این روایت خلاف مذهب شیعه است.

و سوما: صرف بُعد موجب تردد نمی شود.

اشكال دلالي: این روایت جاهل را می گوید و جاهل با صاحب عذر حکمش فرق می کند.

مستند و جواهر از این اشکال جواب داده اند با عدم قول بعدم الفصل این اشکال بر طرف می شود.

مستند مي فرمايد: «وهما وإن اختصّتا بالجاهل ، إلاّ أنّه يلحق به الناسي والمضطرّ أيضا بعدم القول بالفصل».[1]

اما اجماع در این موارد اختلافی حجت نیست تا چه رسد به عدم قول بالفصل که شما خلافی ندیده اید.

خلاصه اینکه معارضه بین صحیحه خثعمی و سه طائفه از روایات می باشد برای حل معارضه ابتدا باید نسبت بين این روایات را به دست بیاوریم.

نسبت بين روايات ثلاثه و صحيحه:

روایات بطلان حج (اذا فاتتک المزدلفه فقد فات الحج) مطلق یا عام است. به اينكه:

اولا: ترك مزدلفه گاهي بخاطر جهل است و گاهي بخاطر نسيان است و گاهي هم عمدي مي باشد. اما مفاد صحیحه خثعمی در خصوص جهل است لذا نسبت این روایات عموم و خصوص مطلق می باشد.

دوما: روایت خثعمي اختصاص به کسی دارد که عرفه را انجام داده است زیرا واضح است که اگر کسی هر دو موقف را ترک کرده است حجش باطل است و نیاز به سوال ندارد و روایات بطلان می گویند مطلقا باطل است چه عرفه را درک کرده است یا درک نکرده است، لذا از این جهت هم نسبتشان عموم و خصوص مطلق است.

مرحوم آقای خوئی فرموده است قطع به عدم خصوصیت جهل داریم لذا در بقیه اعذار هم حکم به صحت می شود لکن قطع به عدم خصوصیت در احکام شرعی مشکل است.

ظاهرا والله العالم كلام مشهور و جواهر و مستند بدون اشكال است و آنچه كه سيدنا الاستاذ به تبع صاحب مدارك فرموده اند كه حج باطل است، در غايت اشكال است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo