< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

95/07/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: منتهای وقوف/وقوف در مشعر/سومین عمل/اعمال حج تمتع

نتیجه چیزی که در صحیحه معاویه بن عمار بنابر طریق شیخ صدوق گفتیم، این شد که در این صحیحه دو احتمال قائل دارد:

احتمال اول: این صحیحه دلالت بر وجوب وقوف در مشعرالحرام تا طلوع خورشید دارد و دلیل آن بیان شد که ذکر لازم (روشنایی) و مقصود ملزوم (طلوع خورشید) است. بر همین اساس سیدالاستاذ و استادنا المحقق می فرمایند که در روز عید قبل از طلوع خورشید، خروج از مشعر الحرام، حرام است.

احتمال دوم: مفاد این حدیث، دال بر جواز خروج از مشعر الحرام قبل از طلوع خورشید است. این احتمال دو راه دارد:

راه اول: جواهر می فرماید: در این حدیث شریف، همانطور که ظاهر معنای لازم است، واقعا هم مقصود همان لازم است و مراد امام از کلمه «حتی یشرق لک الثبیر»، همان لازم و روشنایی است.

راه دوم: چیزی که ما ذکر کردیم که مراد از حدیث شریف، همان لازم (روشنایی ثبیر) است و این روشنایی قبل از طلوع خورشید است و دلیل آن اطلاق کلمه «و خالفه رسول الله» است و بیان آن گذشت.

نتیجه بحث و مختار استاد: بقاء در مشعر الحرام تا طلوع شمس واجب نمی باشد.

مطلب دوم: ثمره این اختلاف و این دو احتمال

ثمره این دو احتمال این است که اگر ما احتمال اول را بگوییم این صحیحه با موثقه عمار تعارض دارد زیرا موثقه می گوید قبل از طلوع شمس خروج جایز است اما صیحیحه می گوید خروج قبل از طلوع شمس جایز نیست.

اما بنابر احتمال دوم این روایات با هم تعارض ندارند زیرا موثقه هم می گوید قبل از طلوع خروج جایز است کما اینکه صیحیحه هم می گوید خروج جایز است و خالف رسول الله به معنای جواز خروج می شود نه وجوب خروج، بقرینه اجماع و اتفاق که بقاء تا طلوع شمس جایز است.

پس بنابر این احتمال تعارضی بین روایات نیست.

حال اگر کسی احتمال اول را مانند سیدنا الاستاذ و استاذنا المحقق و جماعة اخری انتخاب کرد چگونه باید تعارض را رفع کرد؟

ظاهرا و الله العالم اگر نوبت به این ملاحظه رسید، رفع تعارض با رجوع به مرجحات برطرف می شود. صحیحه معاویة بن عمار می گوید خروج حرام است و موثقه می گوید خروج جایز است و موثقه موافق با عامه است زیرا کما فی المغنی[1] می گویند اتفاقی بین عامه است که حرکت قبل از طلوع شمس مندوب است لذا موثقه موافق با عامه است در نتیجه این روایت حمل بر تقیه می شود و به صیحیحه معاویة بن عمار عمل می شود.

اما اگر موثقه حمل بر تقیه نکردیم طبعا روایات بالمعارضه ساقط می شوند حال چه باید کرد؟

جواب: ما شک داریم بقاء در مشعر الی طلوع شمس واجب است یا واجب نیست، شک در تکلیف است و مجرای برائت می باشد.

بحث باید همین شکلی که ما ذکر کردیم بیان شود یعنی اولا باید دستمان از ادله لفظیه کوتاه شود تا بتوانیم به اصول مراجعه کنیم خلافا للجواهر[2] که فرموده است خروج جایز است للاصل و الاطلاقات، ایشان اگر اطلاقات را ثابت می دانند نباید کلمه للاصل را ذکر می کردند.

تا کنون چند ملاحظه ذکر شد:

ملاحظه اول در وجوب وقوف بود که چند مطلب در این ملاحظه بیان شد.

ملاحظه دوم در منتهای وقوف بود که ایضا چند مطلب ذکر شد.

اما ملاحظه سوم: ما اشار الیه سیدنا الاستاذ بقوله: «و هو عبادة يجب فيه النية بشرائطها».[3]

در این ملاحظه سه مطلب است.

مطلب اول: ملاحظه کلمات فقهاء

کلمات فقهاء در کلمه نیت با دو بیان ذکر شده است:

    1. اکثرا مانند مرحوم اردبیلی و صاحب جواهر و مستند و حدائق و محقق در شرایع می فرمایند مراد از کلمه نیت، قصد وقوف می باشد یعنی حاجی اگر شب وارد مشعر شده است نیت کند که من در این مکان شریف تا طلوع فجر خواهم بود و اگر طلوع فجر وارد شد بگوید من در این مکان شریف تا طلوع شمس خواهم بود.

عبارت مرحوم اردبیلی: «الظاهر أنّ مراده نية الوقوف يوم النحر في المشعر».[4]

عبارت جواهر: «المراد أنه يجب النية في الوقوف بالمشعر».[5]

عبارت مستند: «الأول: النيّة كما مرّ مرارا، و لينو أنّ وقوفها لحجّة الإسلام أو غيرها».[6]

عبارت حدائق: «انه تجب فيه نية الوقوف من ذلك الوقت و لا يجوز تأخيرها».[7]

عبارت شرايع: «منها النیة».[8]

    2. مراد از نیت، قصد قربت می باشد کما عن استادنا المحقق بقوله: «و یعتبر فیه قصد القربة» و یظهر من التحریر ایضا بقوله: و هو عبادة یعنی این فعل نیاز به قصد قربت دارد کما اینکه و یجب فیه النیة بشرایطها ، کلمه شرایط قصد قربت را می گوید زیرا قصد قربت است که نباید ریائی و باشد و...

در این عبارات یا از نیت فعل غفلت شده است یا از این باب است که با نیت قربت، قصد فعل هم حتما انجام خواهد شد و نیازی به ذکر جداگانه نیست.

مطلب دوم: در وقوف در مشعر نیت چه چیزی واجب است؟

قصد وقوف قطعا واجب است من غیر فرق بین اینکه قائل شویم متعلقات اوامر فعل اختیاری و قصدی است کما هو احد الاقوال بل اقوی الاقولین یا اینکه قائل شویم متعلق امر قف جامع بین وقوف اختیاری و غیر اختیاری است. علی التقدیرین قصد فعل لازم است بنابر مبنای اول متعلق امر قصد وقوف می باشد و علی الثانی نیز قصد فعل لازم است زیرا وقوف از عبادات است و در عبادت علاوه بر قصد قربت باید قصد فعل هم شود زیرا در فعل غیر اختیاری قصد قربت معنا ندارد پس متعلق امری که در آن قصد قربت شرط است باید فعل اختیاری و عن قصد باشد تا نیت قربت در آن معنا پیدا کند لذا صاحب جواهر و بقیه ابتداءً به سراغ قصد فعل رفته اند.

ملاحظه سوم: پس علت اینکه چرا باید نیت فعل شود مشخص شد اما علت اینکه چرا قصد قربت لازم است و نیاید ریائی باشد این است که پیکره حج عبادی است کما فی القرآن و للاجماع، اگر پیکره حج عبادی است تمام اعمال من اوله الی آخره عبادی خواهد بود کما اینکه در خصوص وقوف دلیل بر عبادی بودن داریم.

در این خصوص روایتی نقل شده است که بعضی ادعا کرده اند با توجه به این روایت نیت لازم نیست و احد الامرین کفایت می کند یا نیت و یا دعا و نماز، نیت یا صلوات

مستند: «و يظهر من بعض الأخبار الآتية حصول الوقوف الواجب بالصلاة في الموقف أو الدعاء فيه و إن لم يعلم أنّه الموقف و لم ينو الوقوف، و لا يبعد أن يكون كذلك في صحّة الحجّ و أن توقّف ترتّب ثواب الوقوف بخصوصه على نيّته».[9]

جواهر: «يظهر من بعض النصوص الآتية حصول الوقوف الواجب بالصلاة في الموقف أو الدعاء فيه و إن لم يعلم انه الموقف و لم ينو الوقوف».[10]


[1] مغنی، ابن قدامه، ص215.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo