< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

95/02/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خروج از عرفات بدون عذر/وقوف در عرفات/اعمال حج تمتع

مرحله اول از مساله 4 که خروج عمدی بدون رجوع از عرفات بود چهار مطلب داشت.

مطلب اول: کفاره

مطلب دوم: جنس کفاره

مطلب سوم: مکان و زمان صرف این کفاره.

در این مطلب دو نظریه بود.

نظریه اولی: مکان و زمان این کفاره یوم النحر در منی بود.

نظریه دوم: مطلق الامکنه که لازمه آن مطلق الازمنه است.

مثلا اگر گفتیم که مکان مکه است، روز عید که مردم نمی توانند بیایند مکه، لذا هر کجا که قربانی کرد کفایت می کند. و کذالک لو قلنا به اینکه مطلق المکان است، احد المصادیق مطلق المکان خراسان است. تبعا این اطلاق که امام می فرمایند هرمکانی کافی است، ملازم با زمان مطلق است.

دلیل بر نظریه اولی:

گذشت که صحیحه ضریس با ملاحظه با دو قرینه نوعیه بود.

دلیل بر نظریه دوم:

اطلاق روایت مسمع بن عبدالملک و مرسله ابن محبوب بود. که در این دو روایت علیه بدنه آمده است. علیه بدنه از حیث مکان وزمان اطلاق دارد. چه در مکه و چه در خراسان اگر ذبح کرد، امتثال علیه بدنه شده است. و اگر هم در روز دوازدهم ذبح کرد، علیه بدنه امتثال شده است.

یظهر مما ذکرنا که فرمایش سیدناالاستاد نا بجواز مطلق امکنه تمام است زیرا اطلاق این دو روایت باید بوسیله حدیث ضریس تقیید شود.

مطلب چهارم: ما اشار الیه سیدنا الاستاذ بقوله: و لو لم يتمكن من البدنة صام ثمانية عشر يوما. [1]

در این مطلب دو بحث داریم.

بحث اول: با عدم تمکن از بدنه، بدل بدنه چیست؟ کفاره خروج قبل از غروب در صورت عدم تمکن از بدنه چیست؟

حضرت امام رحمه الله علیه می فرمایند: بدل بدنه باید 18 روز روزه بگیرد.

دلیل بر این مطلب:

اولا: اتفاق امامیه است.

ثانیا: صحیحه ضریس علی طریق احمد بن محمد است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ ضُرَيْسٍ الْكُنَاسِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَفَاضَ مِنْ عَرَفَاتٍ قَبْلَ أَنْ تَغِيبَ الشَّمْسُ- قَالَ عَلَيْهِ بَدَنَةٌ يَنْحَرُهَا يَوْمَ النَّحْرِ- فَإِنْ لَمْ يَقْدِرْ صَامَ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ يَوْماً بِمَكَّةَ- أَوْ فِي الطَّرِيقِ أَوْ فِي أَهْلِهِ.[2]

بحث دوم: ما اشار الیه سیدنا الاستاذ بقوله: الأحوط الأولى أن يكون على ولاء.

می فرمایند این هجده روز باید پشت سر هم انجام شود.

این بحث ذات قولین است.

قول اول: این 18 روز باید پشت سرهم گرفته شود این قول یظهر من المحقق فی الشرائع در کتاب صوم. کما یظهر از صاحب جواهر يمكن دعوى انصراف التتابع من الإطلاق المزبور و لو بقرينة الفتوى به[3]

قول دوم: توالی اعتبار ندارد، این قول یظهر من الجماعه منهم صاحب مدارک و سیدناالاستاد رضوان الله تعالی علیهم.

دلیل نظریه اولی: (توالی روزه ها)

استدلال به قاعده ای کرده اند که مفاد آن قاعده، لزوم التوالی فی کل صوم الا در چهار مورد از موارد روزه. ظاهرا این قاعده را در کتاب صوم بحث کردیم و الا باید در کفارات بحث کرد.

این قاعده دو بحث دارد.

وجوب تتابع فی کل صوم.

استثناء فقط در 4 مورد است.

بنا بر این قاعده می گویند که صوم بجای بدنه داخل در مستثنی منه است که لزوم تتابع باشد.

لذا جواهر می فرمایند: دلیل بر تتابع تمسک به قاعده کلی می باشد.

كل الصوم الواجب يلزم فيه التتابع إلا أربعة [4]

دلیل نظریه دوم:

می فرمایند قاعده وجوب تتابع در هر صومی محل اشکال است هم در ناحیه مستثنی و مستثنی منه و این قاعده با این کلیت دلیلی ندارد.

اگر دلیلی ندارد، ما اولا اطلاق صحیحه ضریس که می گوید صام ثمانیه ایام را داریم که ثمانیه ایام اطلاق داردکه متصلا باشد یا منفصلا.

و ثانیا روایت صحیحه ای هم داریم که صحیحه عبدالله بن سنان است. که مفادش این است که کل صوم یفرق الا ما خرج. لذا این صحیحه دلالت بر جواز تفریق دارد.

وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كُلُّ صَوْمٍ يُفَرَّقُ إِلَّا ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ فِي كَفَّارَةِ الْيَمِينِ.[5]

و ثالثا که معارضه باشد بین صحیحه عبدالله و قاعده کلیه، مع التعارض صحیحه عبدالله مقدم است زیرا کلمه کل در این رایت آمده است. وعلی فرض اینکه تقدم پیدا نکند، قاعده و صحیحه هردو تساقط میکند. در صوم بدل بدنه، دست ما از قاعده و صحیحه کوتاه است، قهرا ما شک می کنیم که دراین امتثال توالی شرط است یا نه؟ شک در شرطیت توالی است و با شک در اعتبار توالی، که شک در تکلیف است، مجری، عدم اعتبار توالی است.

نظر استاد: ما افاده حضرت امام رحمه الله علیه که قائل به احتیاط مستحبی است خوبست بخاطر عدم مخالفت با علماء ولی دلیل بر اعتبار توالی نداریم.

تتمه بحث گذشته: (دلیل بر رکنیت مسمی)

دلیل بر رکنیت مسمی گذشت که از ادله آن بحث، استدلال به روایتی است که می گوید که الحج عرفه یا هل الحج الا العرفه. از این کلمه محققین استفاده کرده اند که مسمی وقوف، رکن است.

این حدیث در کتب عامه و در مستدرک نقل شده است.

عَوَالِي اللآَّلِي، عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ الْحَجُّ عَرَفَةُ‌[6]

این حدیث موید ما ذکرنا من الادله است. چون حدیث نبوی است و مرسله است.

مرحله دوم در مساله چهارم: خروج جاهل به حرمت ازعرفه، بدون رجوع به عرفه

خروج جاهل کفاره ندارد چه رجوع کرده باشد وچه نکرده باشد.

دلیل بر عدم کفاره:

اولا: اتفاق امامیه که در باب حج غیر صید، جاهل کفاره ندارد.

ثانیا: حدیث 1 باب 23 از ابواب وقوف در عرفات

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ مِسْمَعِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ أَفَاضَ مِنْ عَرَفَاتٍ قَبْلَ غُرُوبِ الشَّمْسِ- قَالَ إِنْ كَانَ جَاهِلًا فَلَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ- وَ إِنْ كَانَ مُتَعَمِّداً فَعَلَيْهِ بَدَنَةٌ.[7]

روایت صریح در عدم کفاره است اما از حیث سند، مسمع بن عبدالملک چه ثقه باشد و چه ممدوح و چه قائل به ثقه و ممدوحیت ایشان نباشیم مهم نیست چون اتفاق الکل است بر عمل به این روایت.

مرحله سوم: خروج ازعرفه سهوا(ناسیا)

و لو نفر سهوا و تذكر‌بعده يجب الرجوع، و لو لم يرجع أثم و لا كفارة عليه و إن كان أحوط... .[8]

آیا بر این ناسی کفاره است؟ ذو احتمالین یا ذات قولین است.

قول اول: مشهور می فرمایند کفاره ندارد.

قول دوم: کفاره دارد کما فی الحدائق.

در عبارت سیدنا الاستاذ که فرموده است: إن كان أحوط، و الجاهل بالحكم كالناسي دو مسامحه وجود دارد.

ایشان اول ناسی را بحث کرده اند و بعد بحث جاهل را آورده اند در حالیکه در تمام کتب فقهی جاهل را ذکر کرده اند و ناسی را ملحق به جاهل کرده اند.

و الناسي كالجاهل، بالإجماع، بل يمكن إدخاله في الجاهل المنصوص عليه أيضا، و لو علم أو ذكر قبل الغروب وجب عليه العود مع الإمكان، امتثالا للأمر الواجب عليه.[9]

ثانیا هم از حیث واقع هم باید ناسی متاخر باشد چرا که در مورد ناسی هیچ روایتی نداریم. فقط همین سه روایت مذکور را در این بحث داریم و در خصوص کفاره فقط در جاهل روایت داریم لذا باید اولا جاهل بحث شود بعد بحث ناسی ذکر شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo