< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

95/02/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تعداد اعمال حج/اعمال حج تمتع

دومین از واجبات حج تمتع: وقوف در عرفات

و الوقوف بعرفات بقصد القربة كسائر العبادات... .[1]

در وقوف به عرفات در مساله یک جهاتی اشاره شده است.

جهت اول: وجوب الوقوف در عرفات.

دلیل بر این حکم:

اولا: اتفاق المسلمین کما یظهر من النراقی فی المستند

الثاني: الوقوف بعرفات،و هو واجب إجماعا، بل ضرورة دينيّة، و تصرّح به الأخبار.[2]

و الوقوف رکن لا یتم الحج الا به.[3]

ثانیا: طوائف من الروایات.

طائفه اولی: اخبار بیانیه است.

وَ فِي ثَوَابِ الْأَعْمَالِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ الْحَاجَّ إِذَا أَخَذَ فِي جَهَازِهِ لَمْ يَرْفَعْ شَيْئاً- وَ لَمْ يَضَعْهُ إِلَّا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ عَشْرَ حَسَنَاتٍ- وَ مَحَا عَنْهُ عَشْرَ سَيِّئَاتٍ وَ رَفَعَ لَهُ عَشْرَ دَرَجَاتٍ- وَ إِذَا رَكِبَ بَعِيرَهُ لَمْ يَرْفَعْ خُفّاً وَ لَمْ يَضَعْهُ- إِلَّا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِثْلَ ذَلِكَ- فَإِذَا طَافَ بِالْبَيْتِ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ- وَ إِذَا سَعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ- وَ إِذَا وَقَفَ بِعَرَفَاتٍ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ- وَ إِذَا وَقَفَ بِالْمَشْعَرِ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ- وَ إِذَا رَمَى الْجِمَارَ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ- قَالَ فَعَدَّ رَسُولُ اللَّهِ ص كَذَا وَ كَذَا مَوْقِفاً- كُلُّهَا تُخْرِجُهُ مِنْ ذُنُوبِهِ ثُمَّ قَالَ- وَ أَنَّى لَكَ أَنْ تَبْلُغَ مَا بَلَغَ الْحَاجُّ.[4]

...ثُمَّ مَضَى إِلَى الْمَوْقِفِ فَوَقَفَ بِهِ فَجَعَلَ النَّاسُ يَبْتَدِرُونَ أَخْفَافَ نَاقَتِهِ يَقِفُونَ ... .[5]

....وَ إِذَا كَانَ يَوْمُ التَّرْوِيَةِ صَنَعْتَ كَمَا صَنَعْتَ فِي الْعَقِيقِ- ثُمَّ أَحْرَمْتَ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ بِالْحَجِّ- فَلَا تَزَالُ مُحْرِماً حَتَّى تَقِفَ بِالْمَوَاقِفِ- ثُمَّ تَرْمِيَ الْجَمَرَاتِ وَ تَذْبَحَ وَ تَغْتَسِلَ... .[6]

عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْمُرْتَضَى فِي رِسَالَةِ الْمُحْكَمِ وَ الْمُتَشَابِهِ نَقْلًا مِنْ تَفْسِيرِ النُّعْمَانِيِّ بِإِسْنَادِهِ الْآتِي عَنْ عَلِيٍّ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ أَمَّا حُدُودُ الْحَجِّ فَأَرْبَعَةٌ وَ هِيَ الْإِحْرَامُ- وَ الطَّوَافُ بِالْبَيْتِ وَ السَّعْيُ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ- وَ الْوُقُوفُ فِي الْمَوْقِفَيْنِ وَ مَا يَتْبَعُهَا وَ يَتَّصِلُ بِهَا- فَمَنْ تَرَكَ هَذِهِ الْحُدُودَ وَجَبَ عَلَيْهِ الْكَفَّارَةُ وَ الْإِعَادَةُ.[7]

وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ فُضَيْلٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْحَدِّ- الَّذِي إِذَا أَدْرَكَهُ الرَّجُلُ أَدْرَكَ الْحَجَّ- فَقَالَ إِذَا أَتَى جَمْعاً وَ النَّاسُ فِي الْمَشْعَرِ- قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ وَ لَا عُمْرَةَ لَهُ- وَ إِنْ لَمْ يَأْتِ جَمْعاً حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ- فَهِيَ عُمْرَةٌ مُفْرَدَةٌ وَ لَا حَجَّ لَهُ- فَإِنْ شَاءَ أَقَامَ وَ إِنْ شَاءَ رَجَعَ وَ عَلَيْهِ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ. وسائل الشيعة،[8]

این مضمون در روایات عامه نیز وجود دارد که اگر کسی که عرفات را درک نکند حج او فوت شده است. در بعضی روایات آمده که الحج هو الوقوف.

جهت دوم: وقوف باید با قصد باشد.

باید قصد کند که انجام وقوف برای چه حجی است.

قصد وقوف گر چه عند المسلمین اختلافی است. بین امامیه اتفاقی است. بین عامه اکثراً بلکه مشهور عامه من الحنفیه و الشافعیه و الحنابله می گویند که قصد واجب نیست.

بعضی از عامه مثل ابو الثور می گوید که قصد وقوف لازم است.

این قصد گر چه مورد اختلاف است. مشهور بین عامه می گویند که این لازم نیست. بعضی عامه که از معاصرین است ادعا می کند که ما حکمی از این مهمتر نداریم که قصد نخواستن در عرفات از غرائب است.

 

دلیل اعتبار قصد وقوف:

جمیع واجبات تعبدی باشد یا توصلی، حصه اختیاری او واجب است. تطهیر ثوب برای نماز که از واجبات است با اینکه از توصلیات است قصد لازم دارد. تطهیر مکلف موضوع حکم است و این تطهیر وقتی است که فعل را قصد کند.

دفن میت موضوع حکم است که این زمانی محقق است که قصد انجام این را داشته باشد.

فقط در بعضی از واجبات است که بدون قصد تکلیف ساقط است مثل اینکه دفن میت واجب است ولی اگر میت را گرک خورد تکلیف ساقط است.

یا مثلا اگر تطهیر ثوب قصد می خواهد ولی اگر باد او را به حوض انداخت و بدون قصد پاک شد موضوع حکم از این مکلف ساقط شده است. تطهیر از مکلف ساقط شده است.

پس ادله این قصد:

اولا: در تمام موارد در تعبدیات و توصلیات آنچه واجب است حصه اختیاریه است. وقوف در حال خواب و جنون و اغماء که وقوف این مکلف نیست.

و ثانیا: اجماع امامیه در اعتبار قصد است.

و ثالثا: انما الاعمال بالنیات.

پس جهت دوم در وقوف عرفه، قصد وقوف است.

اینکه امام رحمه الله علیه این را قصد نکرده است، شاید بخاطراین است که چون صد آمد نود هم پیش ماست. این را گنجانده در قربت. وقتی قربت را بیان کرده قطعا قصد فعل محقق شده است. اگر قصد نباشد موضوع منتفی است.

جهت سوم: وقوف باید به قصد قربت باشد.

قصد وقوف برای استراحت یا ریاءً باطل است.

پس ما هو الواجب وقوف لله است. وقوفی که بداعی امر پرودگار و قصد امر پروردگار باشد.

 

دلیل اعتبار این قصد قربت:

اولا: این وقوف عبادت است و از اجراء عمل عبادی است. چون کل عمل عبادت است پس جزء عمل نیز عبادت و نیاز به قصد قربت دارد.

و در مورد حج، آیه شریفه (وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلّهِ)[9] دلالت بر وجوب قصد قربت می کند.

 


[3] مغنی، ابن قدامه، ج3 ص280 م.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo