< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

95/02/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ترک عمدی تقصیر/تقصیر در عمره تمتع/عمل پنجم/تقصیر/افعال عمره

مسألة 4 يحل بعد التقصير كل ما حرم عليه بالإحرام حتى النساء.[1]

مساله 4: بعد از تقصیر در عمره تمتع، محرم از احرام خارج می شود و همه چی برای او حلال میشود حتی نساء.

مطلب اول: دلیل بر خروج از احرام فی الجمله:

اولا: اجماع کما فی الحدائق

لا خلاف في انه يجب على المعتمر المتمتع بعد السعى التقصير و به يحل من كل شي‌ء إلا الصيد لكونه في الحرم، فلو خرج من الحرم حل له.[2]

ایشان می فرمایند: صید از دو جهت حرام است.

جهت اول: بر محرم صید حرام است هر جا که باشد داخل یا خارج از حرم باشد.

جهت دوم: صید در حرم یکی از محرمات حرم است. محرم باشد یا نباشد بر این اساس می فرمایند که آن حرمت که بخاطر احرام است با تقصیر از بین می رود حتی در خصوص صید الا اینکه اگر داخل در حرم باشد حرمت بخاطر وجود در حرم باقی می ماند ولی از ناحیه احرام دیگر بر او حرام نیست در نتیجه اگر از حرام خارج شد کلا حرمت صید از او برداشته می شود.

ثانیا: روایات.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي سَمَّاكٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثِ السَّعْيِ قَالَ ثُمَّ قَصِّرْ مِنْ رَأْسِكَ مِنْ جَوَانِبِهِ- وَ لِحْيَتِكَ وَ خُذْ مِنْ شَارِبِكَ- وَ قَلِّمْ أَظْفَارَكَ وَ أَبْقِ مِنْهَا لِحَجِّكَ فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ- فَقَدْ أَحْلَلْتَ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ يُحِلُّ مِنْهُ الْمُحْرِمُ وَ أَحْرَمْتَ مِنْهُ.[3]

وَ عَنْهُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ طَوَافُ الْمُتَمَتِّعِ أَنْ يَطُوفَ بِالْكَعْبَةِ- وَ يَسْعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ- وَ يُقَصِّرَ مِنْ شَعْرِهِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ فَقَدْ أَحَلَّ.[4]

مطلب دوم: ما اشار سیدنا الاستاذ بقوله: حتى النساء.

این کلمه در کلمات فقها موجود است و در دروس حتی الوقاع آمده است.

این کلمه که در متون فقهیه به دنبال توهمی است که در بعضی روایات کلمه ما عدا النساء آمده است.

وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ حَفْصٍ الْمَرْوَزِيِّ عَنِ الْفَقِيهِ ع قَالَ: إِذَا حَجَّ الرَّجُلُ فَدَخَلَ مَكَّةَ مُتَمَتِّعاً- فَطَافَ بِالْبَيْتِ وَ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ خَلْفَ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ ع- وَ سَعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ قَصَّرَ- فَقَدْ حَلَّ لَهُ كُلُّ شَيْ‌ءٍ مَا خَلَا النِّسَاءَ- لِأَنَّ عَلَيْهِ لِتَحِلَّةِ النِّسَاءِ طَوَافاً وَ صَلَاةً.[5]

در این حدیث دو کلمه دارد. 1- ما خلا النساء 2- تعلیل موجود در این روایت(لِأَنَّ عَلَيْهِ لِتَحِلَّةِ النِّسَاءِ طَوَافاً وَ صَلَاةً).

توهم: از این کلمه توهم شده است که با تقصیر، نساء حلال نشده است لذا این روایت متعارض با روایات مذکور در باب 1 است.

دفع توهم:

این روایت سه اشکال دارد.

اولا: ضعف سندی دارد.

ثانیا: ضعف دلالی دارد.

ثالثا: تعارض با روایات دیگر دارد.

مهم در دفع توهم این است که این حدیث ارتباط به عمره تمتع ندارد. بلکه این حدیث مربوط به حج تمتع است.

چرا مربوط به حج تمتع است؟ چون در این حدیث آمده است: : إِذَا حَجَّ الرَّجُلُ فَدَخَلَ مَكَّةَ مُتَمَتِّعاً

این جمله می گوید که کسی که حاجی است داخل مکه شده، حاجی به کسی می گویند که اعمال حج را انجام داده باشد. پس معنای حقیقی آن حاجی است که اعمال حج را انجام داده و بعد منی داخل مکه شده است. و امام می فرمایند: بر او همه چیز حلال است خلا النساء.

لذا مرحوم حر عاملی می فرمایند:

أَقُولُ: حَمَلَهُ الشَّيْخُ وَ غَيْرُهُ عَلَى لُزُومِهِ فِي الْحَجِّ لَا فِي الْعُمْرَةِ وَ هُوَ قَرِيبٌ فَإِنَّ الْفَرْضَ فِي أَوَّلِهِ دُخُولُ مَكَّةَ بَعْدَ التَّلَبُّسِ بِحَجِّ التَّمَتُّعِ.[6]

پس ما افاده سیدنالاستاد تمام است.

مطلب سوم: -که ما در مساله 1 بحث کردیم- ما اشار الیه سیدنا الاستاذ بقوله: و به يحل من كل شي‌ء

آیا با تقصیر تمام محرمات حلال می شود؟ این همان بحثی بود که قبلا مطرح شد که آیا با تقصیر، حلق جائز است؟ که اقوال گذشت. فروع آن نیز تقدم الکلام.

پس درباره این تعمیم کما ذکرنا مفصلاً که حلق بعد از تقصیر جائز است. تفاصیل و جزئیات که آیا با اول حلق، تقصیر محقق می شود، تقدم الکلام.

کلام در این است که آیا این حلق کفاره دارد؟

سابقا اشاره شد که کسانی که می گویند که حلق حرام است، به دو طائفه از روایات استدلال کرده اند.

طائفه اول: ح 1 باب 1 تقصیر که از (ابق منها لحجک)[7] استفاده حرمت حلق شد.

در این روایت یک بحث این بود که ضمیر منها به موی سر و صورت و ... بر می گردد یا به خصوص موی سر که ما گفتیم به موی سر می خورد اما اگر به مطلق مو برگرد(کما اینکه ظاهر منها این است که به همه آنچه قبلش ذکر شده بر می گردد و برگشتش به بعض خلاف ظاهر است) خود قرینه ای است که ابق حکم وجوبی نیست زیرا وجهی برای بلند گذاشتن مثلا شارب برای حج نیست کما اینکه اگر به موی سر هم برگردد چون حلق بر همه واجب نیست بلکه فقط بر صروره واجب است لذا وجهی برای وجوب برای همه نخواهد بود.

طائفه دوم: روایاتی است که مفادشان اثبات کفاره برای حلق راس بعد از تقصیر است.

منها ح 1 باب 4 مرسله جمیل است.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَحَدِهِمَا ع فِي مُتَمَتِّعٍ حَلَقَ رَأْسَهُ- فَقَالَ إِنْ كَانَ نَاسِياً أَوْ جَاهِلًا فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ- وَ إِنْ كَانَ مُتَمَتِّعاً فِي أَوَّلِ شُهُورِ الْحَجِّ- فَلَيْسَ عَلَيْهِ إِذَا كَانَ قَدْ أَعْفَاهُ شَهْراً.[8]

و منها و المهم من الروایات حدیث 5 از باب 4 صحیحه جمیل است.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ مُتَمَتِّعٍ حَلَقَ رَأْسَهُ بِمَكَّةَ- قَالَ إِنْ كَانَ جَاهِلًا فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ- وَ إِنْ تَعَمَّدَ ذَلِكَ فِي أَوَّلِ شُهُورِ الْحَجِّ- بِثَلَاثِينَ يَوْماً فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ- وَ إِنْ تَعَمَّدَ بَعْدَ الثَّلَاثِينَ يَوْماً- الَّتِي يُوَفَّرُ فِيهَا الشَّعْرُ لِلْحَجِّ فَإِنَّ عَلَيْهِ دَماً يُهَرِيقُهُ. [9]

ما ادعا کردیم که این صحیحه دلالت بر کفاره بملاحظه حلق بنفسه ندارد. حداقل گفتیم ظهور ندارد و اجمال دارد.

چرا که دراین حدیث سه احتمال بود.

احتمال اول: این حدیث به ملاحظه قبل از احرام است.

احتمال دوم: این حدیث به ملاحظه حلق در حال احرام به ما هو است. یکی از محرمات احرام در این فرض، حلق است.

احتمال سوم: این کفاره به ملاحظه ترک مندوب است. لذا کلام مفید و شیخین را نقل کردیم که این فقها می فرمایند: با اینکه توفیر شعر مندوب است، ترکش کفاره دارد.

مرحوم خوئی فرمودند حدیث به ملاحظه قبل از احرام نیست بلکه مربوط به بعد از احرام است که به نظر ما هم این مطلب صحیح است لکن کلام ایشان اجمال دارکه احتمال دوم را می گوید یا احتمال سوم را می گوید اگر ایشان مرادشان خصوص حلق بنفسه باشد صحیح نیست زیرا این روایت تفصیل بین ثلاثین و قبل ثلاثین داده است و تفصیل اگر مربوط به حلق بنفسه باشد چه اثری دارد تفصیل در بلند ماندن مو موثر است خود این مطلب موجب اجمال روایت می شود اگر نگوییم ظهور در احتمال سوم دارد کما عن المفید و الطوسی.

نتیجه اینکه این حدیث شریف از باب وجوب کفاره دلالت بر حرمت حلق ندارد. بخاطر اجمالش، اجمال هم از این جهت است که آیا کفاره مربوط به حلق بما هو است یا مر بوط به ترک توفیر مندوب است.

قبلا ادعا شد که لاشیء ظهور در کفاره دارد ما این روایات را بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که این ادعا صحیح است.

دو روایت در باب 4 که روایت جمیل است و روایت از اسحاق بن عمار در باب 2[10] و 6 [11] است البته بعضی مربوط به سهو است و بعضی مربوط به عمد است روایت دیگری هم داریم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo