< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

94/09/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عدم وجوب سوره خاص/جهر و اخفات/نماز طواف/طواف/افعال عمره
مطلب پنجم در مساله یک ما اشار الیه سیدنا الاستاذ بقوله: و كيفيتها كصلاة الصبح
تا کنون در این مساله به چهار مطلب اشاره شد.
1-وجوب صلاة طواف
2-فوریت صلاة طواف
3-کونها عقیب الطواف
4-کونها رکعتین

اما مطلب پنجم:
می فرمایند نماز طواف مانند نماز صبح دو رکعت است که دلیلش قبلا گذشت و در روایات بیانیه نیز آمده بود.

مطلب ششم: می فرمایند در این دو رکعت هر سوره ای بخواند کافی است.
در عروه نیز در مساله یک از قرائت فرموده است در دو رکعت اول نماز، سوره کامله کفایت می کند هر سوره ای باشد.

دلیل: روایات باب 15 و 16 از ابواب قرائت
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: اقْرَأْ فِي رَكْعَتَيِ الْفَجْرِ بِأَيِّ سُورَتَيْنِ
أَحْبَبْتَ- وَ قَالَ أَمَّا أَنَا فَأُحِبُّ أَنْ أَقْرَأَ فِيهِمَا بِقُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ- وَ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ.[1]

مطلب هفتم: می فرمایند خواندن سور عزائم در نماز طواف حرام است.
مرحوم سید در عروه نیز در مساله سه از قرائت می فرمایند خواندن سور عزائم در نماز واجب جایز نیست.

دلیل: روایات
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: لَا تَقْرَأْ فِي الْمَكْتُوبَةِ بِشَيْ‌ءٍ مِنَ الْعَزَائِمِ- فَإِنَّ السُّجُودَ زِيَادَةٌ فِي الْمَكْتُوبَةِ.[2]
مطلب هشتم: می فرمایند در نماز طواف مستحب است در رکعت اول سوره توحید خوانده شود و در رکعت دوم سوره حجد(قل یا ایها الکافرون) خوانده شود.
دلیل: روایات
وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا فَرَغْتَ مِنْ طَوَافِكَ فَائْتِ مَقَامَ إِبْرَاهِيمَ ع- فَصَلِّ رَكْعَتَيْنِ وَ اجْعَلْهُ إِمَاماً- وَ اقْرَأْ فِي الْأُولَى مِنْهُمَا سُورَةَ التَّوْحِيدِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ- وَ فِي الثَّانِيَةِ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ- ثُمَّ تَشَهَّدْ وَ احْمَدِ اللَّهَ وَ أَثْنِ عَلَيْهِ- وَ صَلِّ عَلَى النَّبِيِّ ص وَ اسْأَلْهُ أَنْ يَتَقَبَّلَ مِنْكَ الْحَدِيثَ.[3]

بر این استحباب دو مناقشه شده است:
1-فتوای مرحوم شیخ در کتاب نهایة علی العکس می باشد ایشان می فرمایند در هفت نماز در رکعت اول سوره حجد واجب است و نماز طواف را یکی از این هفت نماز شمرده است.
و فیه:
اولا: فتوای ایشان دلیلی ندارد زیرا روایات یا مطلق است و یا سوره توحید آمده است.
و ثانیا: خود مرحوم شیخ در کتاب نهایه در ابواب حج فرموده است که مستحب است در رکعت اول نماز طواف، سوره توحید خوانده شود لذا با توجه به تاخر بحث حج ایشان از فتوای اولش عدول کرده است.
2-مرحوم شهید در دروس فرموده است:
قراءة التوحيد في الركعة الاولى و الجحد في الثانية، و روي العكس[4]

و فیه:
اولا این مرسله شهید است و حجت نیست.
و ثانیا جماعتی از متاخرین مانند صاحب حدائق می فرمایند چنین روایتی در کتب ما وجود ندارد بله لعل در سنن بیهقی چنین روایتی وجود داشته باشد.
در بعضی روایات آمده است که در یک رکعت توحید و در رکعت دیگر حجد و بعضی دیگر فرموده است در رکعت اول توحید و در رکعت دوم حجد خوانده شود لکن در اکثر مستحبات حمل مطلق بر مقید نمی شود لذا حتی اگر سوره دیگری هم بخواند اشکال ندارد بله در بعضی نمازها مانند نماز حضرت فاطمه سلام الله علیها اگر بخواهد این نماز را بخواند باید سوره خاص را بخواند.

مطلب نهم: می فرمایند نماز طواف را می تواند جهرا یا اخفاتا بخواند.
دلیل: مقتضای اطلاقات تخییر است و اگر مطلقات تمام نباشد اصل عدم تعین جهر یا اخفات می باشد.
ضمن اینکه نمازهایی که باید جهرا یا اخفاتا خوانده شوند مشخص شده اند و نماز طواف در هیچ کدام ذکر نشده است.
لکن مقتضای بعضی روایات این است که هر نمازی که(منصوص نیست) در شب خوانده می شود باید جهرا خوانده شود و هر نمازی که روز خوانده می شود اخفاتا خوانده شود.
ولی از این روایات هم نمی توان استفاده کرد زیرا نماز طواف وقت مشخصی ندارد لذا باید به اطلاقات مراجعه کرد یا به اصل رجوع کرد.
تکملة:
در جلسه قبل در بحث خواندن نماز طواف هنگام طلوع و غروب خورشید گفتیم سه روایت وجود دارد که می گوید خواندن نماز طواف در این دو زمان جایز نیست و ایضا اشاره کردیم برای حل این مشکل جوابهایی داده شده است یکی از جوابهایی که ما هم پسندیدیم این بود که این روایات حمل بر تقیه می شود لکن با این توضیح که اگر چه بعضی از فرق اهل سنت قائل به جواز هستند اما حنفی ها که قدرت در دست آنها بوده است قائل به جواز نبوده اند لذا با این جهت می توان این روایات را حمل بر تقیه کرد لکن این مطلب با مفاد حدیث 10 از این باب سازگاری ندارد زیرا ظاهر این روایت این است که حنفی ها این کار را انجام می داده اند.
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا ع عَنْ صَلَاةِ طَوَافِ التَّطَوُّعِ بَعْدَ الْعَصْرِ- فَقَالَ لَا فَذَكَرْتُ لَهُ قَوْلَ بَعْضِ آبَائِهِ- أَنَّ النَّاسَ لَمْ يَأْخُذُوا عَنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ع- إِلَّا الصَّلَاةَ بَعْدَ الْعَصْرِ بِمَكَّةَ فَقَالَ نَعَمْ- وَ لَكِنْ إِذَا رَأَيْتَ النَّاسَ يُقْبِلُونَ عَلَى شَيْ‌ءٍ فَاجْتَنِبْهُ- فَقُلْتُ إِنَّ هَؤُلَاءِ يَفْعَلُونَ فَقَالَ لَسْتُمْ مِثْلَهُمْ.[5]
و فیه: این صحیحه در خصوص طواف مستحبی است و بحث ما در طواف واجب است.
اما اگر بگوییم شامل طواف واجب هم می شود باید مشکل حمل بر تقیه را حل کنیم.
این بحث را صاحب ریاض مطرح کرده است و جواب داده است.
و الصحاح المعارضة لها بالمنع محمولة إمّا علىٰ التقية، كما صرّح به شيخ الطائفة، قال: لأنه مذهب العامة.
أقول: و لكن في الموثق كالصحيح: «ما رأيت الناس أخذوا عن الحسن و الحسين (عليهم السّلام) إلّا الصلاة بعد العصر و بعد الغداة في طواف الفريضة» و ظاهره موافقة العامة لنا في هذه المسألة اقتداءً منهم بهما (عليهم السّلام). لكن يمكن الجواب بالفرق بين فعلهم و فعلنا؛ فإنّ فعلنا لم يظهر كونه لأجل اختصاص الجواز بركعتي الطواف، بل يحتمل كونه للجواز علىٰ الإطلاق كما هو مذهبنا، فإذا رأت العامة نفعلهما فربما توهّمت بنا الجواز مطلقاً فآذتنا، و لا كذلك لو فعلتهما بعد ظهور مذهبهم في المنع مطلقاً.
و ربما يشير إلىٰ ما ذكرنا الصحيح: عن صلاة [طواف] التطوع بعد العصر، فقال: «لا» فذكرت له قول بعض آبائه (عليهم السّلام): «إنّ الناس لم يأخذوا‌ عن الحسن و الحسين (عليهما السّلام) إلّا الصلاة بعد العصر بمكة» فقال: «نعم و لكن إذا رأيت الناس يقبلون علىٰ شي‌ء فاجتنبه» فقلت: إنّ هؤلاء يفعلون، فقال: «لستم مثلهم».
أو علىٰ النافلة؛ لكراهة ركعتيها علىٰ الأشهر، للخبر: عن الطواف بعد العصر، فقال: «طف طوافاً و صلِّ ركعتين قبل صلاة المغرب عند غروب الشمس، و إن طفت طوافاً آخر فصلِّ الركعتين بعد المغرب».
و لكن ظاهر الصحيحة المتقدمة عدم الكراهة فيها و إن نهىٰ عنها؛ لظهور سياقها في أنه كان اتّقاءً؛ و لعلّه لها أطلق الطواف الماتن هنا و السرائر.[6]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo