< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

94/07/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: زیادی سهوی طواف/ملاحظه روایات/طواف/افعال عمره

ملاحظه اولی مربوط به حدیث شش و هفتم بود.

اما ملاحظه دوم مربوط به حدیث یازدهم است.

وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: الطَّوَافُ الْمَفْرُوضُ إِذَا زِدْتَ عَلَيْهِ- مِثْلُ الصَّلَاةِ الْمَفْرُوضَةِ إِذَا زِدْتَ عَلَيْهَا- فَعَلَيْكَ الْإِعَادَةُ وَ كَذَلِكَ السَّعْيُ. [1]

در این حدیث شریف دو مناقشه شده است.

این مناقشه راجع به سند این حدیث می باشد صاحب مدارک[2] و حدائق و جماعتی می گویند این حدیث قابل استدلال نیست زیرا راوی این حدیث که عبد الله بن محمد است مشترک بین ثقه و غیر ثقه است(البته صاحب حدائق در ج16 ص278 از این روایت تعبیر به صحیحه کرده است).

 

در رابطه با این مناقشه دو مطلب ذکر می شود.

مطلب اول: مراد از ابالحسن که عبد الله بن محمد از ابا الحسن علیه السلام روایت را نقل کرده است کیست؟ مراد امام هادی یا موسی بن جعفر یا امام رضا علیهم السلام است؟

ظاهرا مراد از ابوالحسن حضرت رضا علیه السلام می باشد زیرا عبد الله بن محمد در این طبقه یکی از چهار نفر است: عبد الله بن محمد حجال، عبد الله بن محمد حصینی، عبد الله بن محمد اهوازی، عبد الله بن محمد علی بن عباس، سه نفر از این جهار نفر از علی بن موسی الرضا روایت دارند فقط عبد الله بن محمد اهوازی روایت ندارد زیرا نجاشی گفته ذکر بعض اصحابنا ان له مسائل عن موسی بن جعفر علیه السلام لکن خود اینکه ایشان این مطلب را به بعضی از اصحاب نسبت می دهد نشانگر نوعی تامل از مرحوم نجاشی است در نتیجه ثابت نشده است که این چهار نفر از موسی بن جعفر علیه السلام روایت داشته باشند خصوصا که اهوازی در کتب اربعه روایتی ندارد لذا اطمینان حاصل می شود که روایت از امام رضا علیه السلام توسط حجال یا حصینی نقل شده است علاوه بر اینکه این اشکال صدمه به حجیت روایت نمی زند زیرا روایت از هر یک معصومین باشد روایت حجت است.

مطلب دوم: حاصل مناقشه مدارک و حدائق این است که در این طبقه چهار عبد الله بن محمد داریم که حجال و حصینی ثقه هستند اما عبد الله بن محمد اهوازی و عبد الله بن محمد بن علی بن عباس نه روایتی در کتب اربعه دارند و نه صاحب کتاب و اصلی هستند و احدی این دو نفر را توثیق نکرده است.

 

جواب از این اشکال سندی: مطلق ینصرف الی من له کتاب او اصل او من هو معروف

 

مناقشه دوم در دلالت حدیث می باشد که صاحب مدارک ایضا آن ذکر کرده است لکن بعدا این جهت در فرض دوم(زیادی عمدی) مطرح خواهد شد.

 

ملاحظه سوم: آیا در مفهوم زیادی قصد جزئیت لازم است یا نه؟ چه زمانی گفته می شود زاد فی الطواف؟

تارة یک شوط را به عنوان طواف زائدا انجام می دهد و تارة بدون قصد طواف مقداری بعد از اتمام طواف، به دور خانه خدا می چرخد.

مستند در ص 93 و 96 به این بحث اشاره کرده است لکن در ص96 مطلبی را اضافه کرده اند که بعضی مشایخ ما قول دیگری را انتخاب کرده اند.

ب- إنّما تحصل الزيادة المنهيّ عنها إذا قصد بها الطواف‌

دون ما إذا قصد غيره، لعدم ثبوت الأزيد منه من روايات حرمة الزيادة، و لأنّه لو لا ذلك للزم عدم جواز التجاوز عن الحجر الأسود بعد تمام الطواف.

و يظهر من بعض مشايخنا حصول الزيادة مطلقا، لإطلاق النص.

و هو ضعيف جدّا، لمنع الإطلاق بالمرّة.[3]

معلقین مستند گفته اند مراد از مشایخنا صاحب ریاض است لکن به نظر ما مراد صاحب ریاض نیست زیرا خود مستند در یکجا فرموده است صاحب ریاض از مشایخ پدر من بوده است در جائی دیگر می فرمایند که صاحب ریاض از مشایخ اجازه من بوده است بر این اساس کلام معلقین قابل تامل است کما اینکه عبارت ریاض هم این مطلب را نمی رساند ایشان می خواهد بگوید آیا این روایات مطلق زیادی را می رساند یا بعض صور (اربعه)زیادی را می رساند.

و كيف كان، فالتأمل في السند لا وجه له، و كذا في الدلالة؛ لإطلاق ما فيها من الزيادة الشاملة لمفروض المسألة. و تقييده بخصوص ما ذكره من غير مقيّد لا وجه له. [4]

علی ای حال این قول قائل دارد که در صدق زیادی، اعتبار قصد طواف شرط نیست.

 

ظاهرا و الله العالم اعتبار قصد در طواف بلکه در همه مرکبات اعتباریه لازم است.

این قاعده کلی در مرکبات، فقط در باب صلاة تخصیص خورده است که اگر کسی بدون قصد جزئیت در نماز یک سجده اضافه کرد نمازش باطل است علت این امر وجود روایت در خصوص سجده می باشد.

کما اینکه اطلاق، اثبات موضوع نمی کند تا تمسک به اطلاق شود اگر عرفا زیادی در طواف بر این عمل صدق کند اطلاق شاملش می شود و هر جا صدق عرفی منتفی باشد اطلاق هم شاملش نمی شود و بدون قصد، عرفا صدق زیادی در طواف نمی کند.

صورت دوم: زیادی عمدی در طواف سیاتی انشاء الله


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo