< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

94/06/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: زیادی سهوی طواف/طواف/افعال عمره
مسألة 18 لو زاد على سبعة سهوا فان كان الزائد أقل من شوط قطع و صح طوافه‌، و لو كان شوطا أو أزيد فالأحوط إتمامه سبعة أشواط بقصد القربة من غير تعيين الاستحباب أو الوجوب، و صلى ركعتين قبل السعي، و جعلهما للفريضة من غير تعيين للطواف الأول أو الثاني، و صلى ركعتين بعد السعي لغير الفريضة. [1]

در این مساله حکم زیادی در طواف بیان شده است.
زیادی در طواف دو صورت دارد:
صورت اول: زیادی سهوی در طواف
صورت دوم: زیادی عمدی در طواف
در صورت اول سه فرض وجود دارد:
فرض اول: زیادی سهوی اقل از یک شوط
فرض دوم: زیادی سهوی به مقدار یک شوط
فرض سوم: زیادی سهوی اکثر از یک شوط

اما فرض اول: زیادی سهوی کمتر از یک شوط
فیه قولین:
قول اول: اتمام این شوط اسبوعا اما ندبا و اما وجوبا کما عن المحقق فی مختصر النافع کما فی الریاض
ثم إنّ هذا إذا زاد عمداً. و لو زاد سهواً أكمل أُسبوعين على الأشهر الأظهر، كما في الصحاح المستفيضة و غيرها من المعتبرة.[2]
و کما فی الشرایع: و من زاد علی طوافه سهوا اکمل اسبوعین[3]
این دو عبارت اطلاق دارد و شامل کمتر از یک شوط نیز می شود کما اشار الیه الریاض.
ثم إنّ إطلاق العبارة بالإكمال أُسبوعين يقتضي عدم الفرق فيه بين إكمال الشوط الثامن ببلوغ الركن و عدمه. [4]
کما اینکه از مناسک بعض اعاظم هم احتیاط وجوبی استفاده می شود.

قول دوم: طواف زیادی را رها کند و طوافش هم صحیح است کما فی الشرایع
المسألة الثانية من زاد على السبع ناسيا و ذكر قبل بلوغه الركن العراقي قطع و لا شي‌ء عليه‌[5]

دلیل نظریه اولی:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ مَنْ‌ طَافَ بِالْبَيْتِ فَوَهِمَ حَتَّى يَدْخُلَ فِي الثَّامِنِ فَلْيُتِمَّ أَرْبَعَةَ عَشَرَ شَوْطاً ثُمَّ لْيُصَلِّ رَكْعَتَيْن[6]
حَتَّى يَدْخُلَ فِي الثَّامِنِ اطلاق دارد و شامل کمتر از یک شوط هم می شود.
محمد بن محمد المفيد في ( المقنعة ) قال : قال ( عليه السلام ) : من طاف بالبيت ثمانية أشواط ناسيا، ثم علم بعد ذلك فليضف إليها ستة أشواط. [7]

دلیل نظریه دوم:
وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِي كَهْمَسٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ فَطَافَ ثَمَانِيَةَ أَشْوَاطٍ قَالَ إِنْ ذَكَرَ قَبْلَ أَنْ يَبْلُغَ الرُّكْنَ فَلْيَقْطَعْه[8]
فلیقطه دلالت بر وجوب قطع زیادی و صحت طواف دارد.
این روایت در وسائل تتمه ای دارد که در حدیث چهارم نقل شده است حدیث سوم دلالت بر وجوب قطع دارد و حدیث چهارم دلالت بر صحت طواف دارد.
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ مِثْلَهُ وَ زَادَ وَ قَدْ أَجْزَأَ عَنْهُ وَ إِنْ لَمْ يَذْكُرْ حَتَّى بَلَغَهُ فَلْيُتِمَّ أَرْبَعَةَ عَشَرَ شَوْطاً وَ لْيُصَلِّ أَرْبَعَ رَكَعَات‌[9]
مصدر این حدیث کافی است[10] و این زیادی را که در حدیث چهارم نقل شده را ندارد.
مرحوم شیخ در استبصار و تهذیب این روایت را نقل کرده است و اضافات را آورده است.
اگر شیخ از کافی نقل کرده است قطعا اشتباها اضافه را ذکر کرده است ولکن این حدیث در استبصار[11] از کافی نقل نشده است بلکه از محمد بن یحی نقل شده است بر این اساس می توانیم قائل شویم که این حدیث هر دو جمله را دارد و هو الصحیح.
این حدیث با اختلافی که نقل شد دلالتش بر مدعی واضح است هم دلالت بر وجوب قطع دارد و هم با جمله اجزء عنه دلالت بر صحت طواف دارد.
وعنه، عن صفوان بن يحيى، عن عبدالله بن محمد، عن أبي الحسن ( عليه السلام ) قال : الطواف المفروض إذا زدت عليه مثل الصلاة المفروضة (1)إذا زدت عليها، فعليك الاعادة وكذلك السعي. [12]
دلالت این حدیث بر مدعی بر این مبناست که چون قطع نکرده و اضافه کرده است طوافش باطل است و باید طواف را اعاده کند.
و فیه: حدیث سوم ضعف سندی دارد زیرا حیثم بن عبد الله یا عبید است زیرا ابی کهمس کنیه قاسم بن عبید و هیثم بن عبد الله می باشد و هر دو توثیق نشده اند مرحوم مامقانی راهی برای توثیق هیثم پیدا کرده است اما باز هم مشکل اشتراک باقی می ماند.
و فیه: اگر چه روایت ضعف سندی دارد لکن عمل اصحاب منجبر ضعف روایت می باشد کما فی الجواهر و الریاض
با این مطلب جواب ادله نظریه اول داده می شود زیرا آن احادیث به اطلاقها دلالت بر اتمام زیادی دارد و اطلاقش با ادله نظریه دوم مقید می شود.
اضف الی ذلک در فرض دوم که روایات زیادی در این فرض مانند ح7 و ح 8 و 10 وجود دارد که دلالت دارد اکمال واجب نیست.
وَ عَنْهُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ إِنَّ عَلِيّاً ع طَافَ طَوَافَ الْفَرِيضَةِ ثَمَانِيَةً فَتَرَكَ سَبْعَةً وَ بَنَى عَلَى وَاحِدٍ وَ أَضَافَ إِلَيْهِ سِتّاً ثُمَّ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ خَلْفَ الْمَقَامِ- ثُمَّ خَرَجَ إِلَى الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ- فَلَمَّا فَرَغَ مِنَ السَّعْيِ بَيْنَهُمَا رَجَعَ فَصَلَّى الرَّكْعَتَيْنِ اللَّتَيْنِ تَرَكَ فِي الْمَقَامِ الْأَوَّلِ‌
أَقُولُ مَا تَضَمَّنَهُ هَذَا وَ الَّذِي قَبْلَهُ مِنَ السَّهْوِ مَحْمُولٌ عَلَى التَّقِيَّةِ فِي الرِّوَايَةِ مَعَ أَنَّهُ غَيْرُ صَرِيحٍ فِي السَّهْوِ[13]
وَ عَنْهُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَلَاءٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ طَافَ طَوَافَ الْفَرِيضَةِ ثَمَانِيَةَ أَشْوَاطٍ قَالَ يُضِيفُ إِلَيْهَا سِتَّةً
أَقُولُ هَذَا مَحْمُولٌ عَلَى النِّسْيَانِ لِمَا مَر[14]
وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَلَاءٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ إِنَّ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ ع إِذَا طَافَ الرَّجُلُ بِالْبَيْتِ- ثَمَانِيَةَ أَشْوَاطٍ الْفَرِيضَةَ فَاسْتَيْقَنَ ثَمَانِيَةً أَضَافَ إِلَيْهَا سِتّاً وَ كَذَلِكَ إِذَا اسْتَيْقَنَ أَنَّهُ سَعَى ثَمَانِيَةً أَضَافَ إِلَيْهَا سِتّا [15]
کسی نگوید استدلال به این حدیث بر فرض این است که مفهوم عدد حجت باشد زیرا فاستیقن انه ثمانیه قرینه بر مفهوم است مفهوم این است که اگر قبل اتمام ثمانیه است اکمال واجب نیست.

اگر ما نتوانستیم از اشکال حدیث سوم فرار کنیم از مفهوم این روایات که می گویند اگر شوط هشتم تمام شده باشد... استفاده می کنیم که اگر شوط هشتم تمام نشده باشد اتمام واجب نیست.




BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo