< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

93/10/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بیست و سوم از محرمات احرام/لبس یا حمل سلاح
در بیست و چهارمین محرم احرام چند اختلاف وجود دارد:
نکته اول اختلافی که در دیروز اشاره شد در موضوع این حرام می باشد که بیان کردیم در بین فقها در تحریر این موضوع اختلاف است، مشهور فقها من جمله مرحوم امام[1] و محقق[2] و علامه[3] و ... ملاک را لبس سلاح بیان کرده اند.
و برخی دیگر از فقها موضوع حکم را حمل سلاح قرار داده اند، که هم بین قدما برخی به این نظریه قائل بوده اند، من جمله مرحوم ابو الصلاح حلبی که در عدّ محرمات احرام فرموده اند: «حمل السلاح و إشهاره الا للمدافعة»[4]، و من جمله مرحوم ابن طی فقعانی که در مسأله 187 کتاب خود فرموده اند: «يحرم على المحرم النظر في المرآة و الاكتحال بالسواد و كذا حمل السلاح»[5] و هم در بین متأخّرین برخی مثل مرحوم خویی[6] قائل به این نظریه بوده اند.
که بیان کردیم آنچه مشهور فقها به آن قائل شده اند اولی است چرا که ولو در صحیحه ابن سنان در سؤال سائل حمل ذکر شده است لکن در جواب امام لبس آمده است که اگر معنای لبس متباین از معنای حمل باشد باید وجهی برای عدول امام از لفظ حمل به لبس در جواب وجود داشته باشد، که اگر نگوییم موضوع حرمت لبس بوده است وجهی برای این وجود ندارد.

جهت دوم اختلاف:
جهت دومی که میان فقها در آن اختلاف رخ داده است حرمت یا کراهت این عمل می باشد که هم بین عامه و هم بین خاصه در آن اختلاف وجود دارد، که مرحوم بحرانی در حدائق به همین نکته اشاره کرده و فرموده اند: «اختلف الأصحاب (رضوان الله- تعالى- عليهم) في لبس السلاح للمحرم لغير ضرورة، فقيل بالتحريم، و هو المشهور، و القول بالجواز نادر»[7].
در این بین اکثر قریب به شهرت فقها قول حرمت را انتخاب کرده اند، که از ملاحظه عبارات جمله ای از فقها من جمله صاحب جواهر[8] و صاحب مستند[9] و مرحوم امام[10] این نکته استفاده می شود.
در مقابل تعداد محدودی از فقها قائل به کراهت شده اند، که از این دسته محقق در شرایع[11]، علامه در الارشاد[12]، محقق اردبیلی در مجمع الفائدة و البرهان، و صاحب مدارک[13] می باشند. مثلا مرحوم اردبیلی فرموده اند: «بالجملة الأصل دليل قوى و لا يرتفع بمحتمل فتأمل»[14].

دلايل قول مشهور:
دلیل مشهور فقها بر حرمت برخی از روایات صحیحه می باشد:
من جمله: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ يَعْنِي أَحْمَدَ بْنَ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيٍّ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ الْمُحْرِمَ إِذَا خَافَ الْعَدُوَّ يَلْبَسُ السِّلَاحَ فَلَا كَفَّارَةَ عَلَيْهِ»[15].
این حدیث به ملاحظه سند جای تأمّل ندارد و صحیحه می باشد[16].
حدیث دوم: «وَ عَنْهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع أَ يَحْمِلُ السِّلَاحَ الْمُحْرِمُ فَقَالَ إِذَا خَافَ الْمُحْرِمُ عَدُوّاً أَوْ سَرَقاً فَلْيَلْبَسِ السِّلَاحَ»[17].
برخی از بزرگان به نسبه سند این روایت مناقشه کرده اند و این حدیث را به خاطر وجود محمد بن عیسی عبیدی در آن ضعیف دانسته اند[18].
لکن ظاهرا این مناقشه صحیح نمی باشد، اولا به خاطر اینکه محمد بن عیسی عبیدی ثقه می باشد، و ثانیا به خاطر اینکه به کل مراد از محمد بن عیسی در این روایت محمد بن عیسی الاشعری می باشد.
توضیح ذلک: در این روایت یکی از اشخاصی که در سند ذکر شده است ابو جعفر می باشد که مراد از او احمد بن محمد بن عیسی است که هیچ اشکالی در او وجود ندارد[19]، اشکال در پدر او است که آیا مراد از پدر او محمد بن عیسی اشعری است، یا اینکه محمد بن عیسی عبید بن یقطین می باشد (که لقب یونسی هم داشته است).
اگر مراد از او محمد بن عیسی الاشعری باشد که در وثاقت او هیچ اشکالی نیست چرا که شیخ قمیون بوده است و جزء اعاظم اصحاب بوده است[20]، لکن اگر مراد محمد بن عیسی العبیدی باشد برخی از اعاظم در آن اشکال کرده اند و گفته اند که ثقه نیست، لکن به نظر می رسد که ثقه بوده است، چرا که قبلا هم بیان کردیم که در محمد بن عیسی العبیدی اختلافات رخ داده است لکن از آنجا که نجاشی و برخی دیگر مثل فضل بن شاذان، ابن بابویه و ... می گویند که ثقه است، باید او را ثقه بدانیم و اینکه برخی مثل شیخ و صدوق و مرحوم ابن ولید در کلمات خود او را تضعیف کرده اند دلیل بر عدم وثاقت او نمی باشد بلکه مراد آن است که نقل خاصّی از او از یونس مشکل بوده است نه آنکه روایت او به کل قابل اخذ نبوده است[21].
جواب دیگر از این اشکال هم این است که ظاهرا مراد از این شخص اشعری است، به خاطر وجود قرائنی:
قرینه اول: در این روایت محمد بن عیسی از عبد الله بن مغیره نقل کرده است، که به قرینه او مراد اشعری می باشد، چرا که محمد بن عیسی الاشعری از عبد الله بن مغیره روایت دارد، اما محمد بن عیسی بن عبید معلوم نیست که از بن مغیره روایتی داشته باشد.
قرینه دوم: این است که ظاهرا مراد از ابو جعفر احمد بن محمد بن عیسی الاشعری بوده است، چرا که از محمد بن عیسی بن عبید فرزندی که این کنیه را داشته باشد ثابت نشده است.


[2] شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام، محقق حلي، ج‌1، ص 226.
[5] مسائل ابن طی، ابن طي، المسائل الفقهیه، ص 224.
[8] يحرم عليه أيضا لبس السلاح لغير ضرورة على المشهور كما في كشف اللثام و غيره (.جواهر الکلام، محمد حسن جواهري، ج 18، ص 422)
[9] و تحريمه هو المشهور بين الأصحاب، و هو الأقوى (مستند الشيعة في أحكام الشريعة، نراقي، ج‌11، ص 406.)
[11] و لبس السلاح لغير الضرورة و قيل يكره و هو الأشبه. (شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام، محقق حلي، ج‌1، ص 226).
مرحوم محقق در مختصر النافع هم همین را فرموده اند: و لبس السلاح لا مع الضرورة، قولان، أشبههما: الكراهية. (المختصر النافع في فقه الإمامية، علامه حلي ج‌1، ص 85)
[13] ایشان فرموده اند: و بالجملة فالخروج عن مقتضى الأصل بمثل هاتين الروايتين مشكل، و القول بالكراهة متجه (.مدارک الاحکام، عاملي، ج 7، ص 373)
[16] عبید الله ابن علی الحلبی: مراد از او عبید الله بن علی بن ابی شعبه می باشد که ثقه است: النجاشي: عبيد الله (عبد الله) بن علي بن أبي شعبة الحلبي مولى بني تيم اللات بن ثعلبة أبو علي كوفي كان يتجر هو و أبوه و إخوته إلى حلب فغلب عليهم النسبة إلى حلب و آل أبي شعبة في الكوفة بيت مذكور من أصحابنا و روى جدهم أبو شعبة عن الحسن و الحسين ع و كانوا جميعا ثقات‌ ... و كان عبيد الله كبيرهم و وجههم‌ (معجم الرجال، محقق خويي، ج 11، ص 77) برقی هم او را توثیق کرده است.
[18] ظاهرا مراد از مستشکل آیة الله آقا سید حسن قمی می باشند که فرموده اند: و أما رواية عبد اللّه بن سنان ففي سندها محمد بن عيسى العبيدي، فان الشيخ ضعفه و إن وثّقه النجاشي و غيره، فالاعتماد عليها مشكل (كتاب الحج، ج‌2، ص 494).
[19] معجم الرجال، محقق خويي، ج 2، ص 296.
لکن اگر بگوییم مراد از او پسری از محمد بن عیسی العبید بوده است این فرمایش کامل نمی باشد، چرا که توثیقی برای این شخص وجود ندارد، بله مرحوم خویی فرموده اند که مراد از احمد بن محمد بن عیسی بن عبید همان احمد بن محمد بن عیسی الاشعری بوده است که وثاقت او هم واضح می باشد.
[20] محمد بن عیسی بن عبد الله بن سعد الاشعری: النجاشي: محمد بن عيسى بن عبد الله بن سعد بن مالك الأشعري، أبو علي شيخ القميين، وجه الأشاعرة، متقدم عند السلطان، و دخل على الرضا ع و سمع عنه‌ (معجم الرجال، محقق خويي، ج 17، ص 110).
[21] النجاشي: محمد بن عيسى بن عبيد بن يقطين بن موسى، مولى أسد بن خزيمة، أبو جعفر: جليل في أصحابنا، ثقة، عين، كثير الرواية، حسن التصانيف، روى عن أبي جعفر الثاني ع مكاتبة و مشافهة، ذكر أبو جعفر بن بابويه، عن ابن الوليد أنه قال: ما تفرد به محمد بن عيسى من كتب يونس و حديثه لا تعتمد عليه، و رأيت أصحابنا يذكرون هذا القول و يقولون: من مثل أبي جعفر محمد بن عيسى، سكن بغداد. (معجم الرجال، محقق خويي، ج 17، ص 113 الی ص 120).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo