< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

93/09/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بیست و یکم از محرمات احرام/ قلم الاظفار/ حکم وضعی تقلیم اظفار/موضوع کفاره
راه حل فروض سته مبتنی بر مطلب سوم است باینکه موضوع شاة، عدد است اما خمسه (که قبلا رد شد)و اما عشرة کما عن الجواهر یا اینکه موضوع یدین او الرجلین می باشد.
دلیل نظریه اولی:-عشرة-
جملة من الروایات کما اشار الیه الجواهر اهمها صحیحه ابوبصیر:
محمد بن الحسن بإسناده عن الحسين بن سعيد، عن الحسن بن محبوب، عن علي بن رئاب، عن أبي بصير قال : سألت أبا عبدالله (عليه السلام ) عن رجل قص ظفرا من أظافيره وهو محرم ؟ قال : عليه في كل ظفر قيمة مد من طعام حتى يبلغ عشرة فإن قلم أصابع يديه كلها فعليه دم شاة[1]
مفهوم این جمله عدم وجوب مد در عشرة می باشد یا به عبارت دیگر مفهوم این غایت، وجوب الدم در عشرة می باشد
وعنه، عن محمد بن سنان، عن ابن مسكان، عن الحلبي أنه سأله عن محرم قلم أظافيره ؟ قال : عليه مد في كل إصبع، فإن هو قلم أظافيره عشرتها فإن عليه دم شاة.[2]
وبإسناده عن موسى بن القاسم، عن عبد الرحمن، عن حماد، عن حريز ، عن أبي عبدالله عليه السلام في المحرم ينسى فيقلم ظفرا من أظافيره قال : يتصدق بكف من الطعام، قلت : فاثنين ؟ قال : كفين، قلت : فثلاثة ؟ قال : ثلاث أكف، كل ظفر كف حتى يصير خمسة، فإذا قلم خمسة فعليه دم واحد خمسة كان أو عشرة أو ما كان.[3]
وعنه، عن أبيه، عن حماد، عن حريز، عمن أخبره، عن أبي جعفر ( عليه السلام ) في محرم قلم ظفرا قال : يتصدق بكف من طعام قلت : ظفرين، قال : كفين، قلت : ثلاثة، قال : ثلاثة أكف، قلت : أربعة، قال : أربعة أكف، قلت : خمسة، قال : عليه دم يهريقه، فإن قص عشرة أو أكثر من ذلك فليس عليه إلا دم يهريقه.[4]
این روایت اوضح من الکل می باشد.
اگر از این روایات استفاده کردیم که موضوع عشرة می باشد تمام فروضی که در آنها بحث در عشرة بسیطه می باشد حکمشان با این روایات مشخص می شود.
دلیل نظریه دوم: -یدین و رجلین-
جملة من الروایات
صحیحه ابو بصیر المتقدم با توجه با فاء تفریع فإن قلم أصابع يديه كلها فعليه دم شاة
وعن حميد بن زياد، عن الحسن بن محمد بن سماعة، عن علي بن الحسن بن رباط، عن هاشم بن المثنى، عن أبي بصير، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال : إذا قلم المحرم أظفاره يديه ورجليه في مكان واحد فعليه دم واحد، وإن كانتا متفرقين فعليه دمان.[5]
اگر چه روایت در مقام بیان فرق بین مجلس واحد و متعدد می باشد لکن موضوع در مجلس واحد و متعدد یکی می باشد.
وبإسناده عن الحسن بن محبوب، عن علي بن رئاب، عن زرارة، عن أبي جعفر ( عليه السلام ) قال : من قلم أظافيره ناسيا أو ساهيا أو جاهلا فلا شيء عليه، ومن فعله متعمدا فعليه دم.[6]
در این حدیث سخن از اضافیر می باشد و سخنی از عدد بمیان نیامده است.

مطلب چهارم: ما هو المختار
ظاهرا و الله العالم فرمایش مرحوم نراقی-یدین و رجلین- اقرب الی الواقعی می باشد.
و الوجه فی ذلک:
اولا: اگر ادله صاحب جواهر تمام باشد بحث تعارض پیش می آید ولی ظاهرا این ادله ناتمام می باشد زیرا مهم از این ادله حدیث یک می باشد و در عین حال که اتفاقی است که این حدیث موضوع را عشرة قرار داده است لکن آیا عشرة غایت عدم وجوب مد می باشد یا مفهوم این جمله وجوب دم می باشد.
اساسا اگر عشرة قید موضوع یا متعلق باشد مفهوم ندارد اما اگر قید حکم گرفته شده است مفهوم دارد و مفهوم روایت فقط نفی وجوب است و ارتباطی به تعیین موضوع ندارد و اگر علم اجمالی نداشتیم نمی توانستیم بگوییم شاة واجب است بلکه مفهوم فقط این است که مد واجب نیست لذا اگر ادله نظریه مقابل مبین است به آنها رجوع می شود و اگر این هم ممکن نشد به اصول عملیه مراجعه می شود.

نتیجه اینکه:
اولا: این روایت مفهوم ندارد.
ثانیا: سلمنا که مفهوم داشته باشد مجمل است چون مفهوم کاملا مشخص نیست.
ثالثا: با وجود اجمال باید به اصول عملیه مراجعه شود.
و اما حدیث دوم بخاطر محمد بن سنان ضعیف می باشد.
و اما حدیث سوم مشکل دلالی دارد بخاطر اینکه در این راویت موضوع خمسه قرار گرفته است که فقط ابن جنید به آن قائل شده است و قبلا این قول رد شد کما اینکه جمله أو ما كان نیز مشکل دارد.
و اما حدیث پنجم مرسله است یا مردد بین مرسله و مسند می باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo