< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

93/07/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بیستم از محرمات احرام/ اخراج دم/ جمع بین روایات
طریق دوم:
بنابر فرض اول که موضوع اخراج دم باشد، وجه دوم جمع بین روایات این است که روایات مانعه ناظر به اخراج دم اختیارا می باشد و روایات مجوزه ناظر به اخراج دم در حال ضرورت می باشد کما عن محقق الاردبیلی فی المجمع و صاحب الحدائق و اشار الی ذلک صاحب الجواهر.
عبارت مجمع :
لعلها محمولة على حال الضرورة... فالأوّل أوفق بقوانين الاستدلال[1]
عبارت جواهر:
و هو لا يخلو من وجه لو لا الشهرة المزبورة التي ترجح الجمع بين النصوص بالتقييد بالضرورة، على أن الأخيرين غير جامعين لشرائط الحجية [2]
عبارت حدائق:
فان الظاهر في الجمع انما هو حمل هذه الاخبار على الضرورة[3]

دلیل بر این قول:
دلیل اول:شهرت موافق روایات مانعه می باشد لذا روایات مانعه را نمی توان حمل بر کراهت کرد.
دلیل دوم: روایات مانعه مفصله هستند و روایات مجوزه مطلقه می باشند لذا روایات مانعه مقدم بر روایات مجوزه می باشند.
توضیح ذلک:
روایات مجوزه می گوید که اخراج دم جایز است اگر بگوییم اطلاق دارند یعنی اخراج دم جایز است چه مختار باشد و چه مضطر باشد و اگر بگوییم اطلاق ندارند مردد بین اختصاص به مختار و مضطر می باشد اما در طائفه مانعه تفصیل داده است و فرموده است اگر ضرورت دارد اشکال ندارد اما اگر ضرورت ندارد اخراج دم حرام است لذا طائفه مانعه بر ظاهر خودش باقی می ماند و روایات مجوزه حمل بر صورت ضرورت می شود.
عبارت حدائق:
فإن هذه الاخبار مطلقة و الاخبار الأول مفصلة بين الاختيار فيحرم و الاضطرار فيجوز. و القاعدة تقتضي حمل المجمل على المفصل. فالقول بالكراهة- كما صار اليه- ضعيف.[4]
عبارت مجمع:
و يمكن حمل صحيحة حريز- عن ابى عبد اللّه عليه السّلام قال: لا بأس ان يحتجم المحرم ما لم يحلق أو يقطع الشعر «2» على الضرورة كما فعله الشيخ في كتابي الأخبار بحمل المجمل على المفصل.[5]
دلیل سوم: اگر ما نظریه اول را انتخاب کنیم طبعا طبق این نظریه در حکم تصرف کرده ایم یعنی از ظهور لا در حرمت رفع ید شده است اما در جمع دوم در حکم تصرف نشده است بلکه تصرف در موضوع صورت گرفته است کلمه لا دلالت بر حرمت می کند الا اینکه موردش صورت اختیار می باشد و واضح است که جمع موضوعی مقدم بر جمع حکمی دارد(البته این به عنوان دلیل مستقل نیست زیرا ولو جمع موضوعی مقدم بر جمع حکمی است اما این به این معنی نیست که جمع موضوعی نیاز به دلیل و قرینه ندارد)
دلیل چهارم: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ مُثَنًّى عَنِ الْحَسَنِ الصَّيْقَلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الْمُحْرِمِ يَحْتَجِمُ قَالَ لَا إِلَّا أَنْ يَخَافَ التَّلَفَ وَ لَا يَسْتَطِيعَ الصَّلَاةَ وَ قَالَ إِذَا آذَاهُ الدَّمُ فَلَا بَأْسَ بِهِ وَ يَحْتَجِمُ وَ لَا يَحْلِقُ الشَّعْر[6]
مراد از کلمه اذاه صورت ضرورت می باشد.
دلیل پنجم: وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُحْرِمِ يَكُونُ بِهِ الْجَرَبُ فَيُؤْذِيهِ قَالَ يَحُكُّهُ فَإِنْ سَالَ الدَّمُ فَلَا بَأْس[7]
این روایت مقدم بر روایت قبلی است زیرا مسعد بن صدقه قائل به توثیق دارد اما روایت اول قطعا مشکل دارد لذا روایت دوم بهتر از روایت اول است.

تا کنون بحث در فرض اول مطرح شد که ما موضوع را اخراج دم بگیریم اما اگر موضوع را فرض دوم گرفتیم یعنی بخواهیم هر یک از موضوعات مذکور در روایات را جداگانه بررسی کنیم یکی از موضوعات، خصوص اخراج الدم می باشد در خصوص این موضوع سه روایت داریم که دلالت بر حرمت دارند.
منها:مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُحْرِمِ كَيْفَ يَحُكُّ رَأْسَهُ- قَالَ بِأَظَافِيرِهِ مَا لَمْ يُدْمِ أَوْ يَقْطَعِ الشَّعْرَ.[8]
منها:وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُحْرِمِ يَسْتَاكُ- قَالَ نَعَمْ وَ لَا يُدْمِي.[9]
منها: وعنه، عن محمد بن عمر بن يزيد، عن محمد بن عذافر، عن عمر بن يزيد، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال : لا بأس بحك الرأس واللحية ما لم يلق الشعر، وبحك الجسد ما لم يدمه[10].
این حدیث ولو به عنوان صحیحه ذکر شده است اما سابقا مفصلا بحث شد که محمد بن عمر بن یزید توثیق نشده است
خلاصه در اینکه این موضوع از محرمات است اشکالی نیست.

نکتة:
مرحوم آقای خوئی فرموده است این اطلاقات مقید می شود به صحیحه معاویة بن عمار که فرموده است مسواک زدن اگر چه موجب ادماء شود اشکال ندارد.
محمد بن علي بن الحسين بإسناده عن معاوية بن عمار قال : قلت لأبي عبدالله ( عليه السلام ) في المحرم يستاك ؟ قال : نعم، قلت : فإن أدمى يستاك ؟ قال : نعم هو من السنة[11].
این استثناء نیاز به یک تحقیق دارد و نمی توان این تقیید را براحتی پذیرفت زیرا روایات در خصوص مسواک تعارض دارد بعضی از روایات مثل ح3 باب 73
وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُحْرِمِ يَسْتَاكُ قَالَ نَعَمْ وَ لَا يُدْمِي‌[12]



BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo