< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

93/07/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: محرمات احرام/ نوزدهم/ تظلیل/کفاره استظلال/ تکرار کفاره
فرع نهم از فروع استظلال: تکرار کفاره بخاطر تکرر تظلیل
در این فرع به دو جهت اشاره می شود.
1-مرکز بحث
2-احتمالات و اقوال در این فرع
تارة تکرر تظلیل در دو عمل می باشد مثلا در عمره یک تظلیل صورت گرفته است و در احرام حج نیز استظلال انجام گرفته است در این مثال اگر چه در یکسال صورت گرفته است لکن از محل بحث خارج است زیرا عمره و حج دو عمل می باشند اگر چه بهم مرتبط می باشند تکرار در صورتی است که در عمل واحد استظلال صورت گرفته باشد مثل اینکه در اول ماه مبارک مفطر انجام دهد و در آخر ماه هم همان مفطر را انجام دهد در این صورت این دو مفطر چون در دو روز محقق شده اند مصداق بحث تکرر کفاره نیست و قطعا باید دو کفاره بدهد.
و تارة تظلیل در یک عمل می باشد و سبب متعدد می باشد مثلا در احرام عمره دو تظلیل بخاطر دو سبب صورت گرفته است مثلا در مسجد شجره بخاطر مرض تظلیل کرده است بعد از طی مسافتی مرض او بر طرف شد اما بعد از مدت زمانی بخاطر شدت گرما و حرجی بودن دوباره تظلیل کرده است و یا اینکه سبب واحد باشد مثلا بخاطر مرض تظلیل کرد در بین راه از ماشین پیاده شد و دوباره سوار بر ماشین سربسته شده است. و یا نوع استظلال مختلف شود مثل اینکه ابتدائا با چتر تظلیل کند و بعد با محمل تظلیل کند. همه این فروض محل مبحث می باشند ملاک اتحاد عمل می باشد.
در این بحث از دو جهت بحث شده است یکی حکم مساله طبق قواعد(تداخل در اسباب یا مسببات و عدمش) و دیگری حکم مساله با توجه به نصوص.
طبق قواعد این مساله بحث جدیدی ندارد هر کسی که قائل به تداخل شده است در این مساله قائل به عدم تکرر کفاره می شود و هر کسی که قائل به عدم تداخل شده است قائل به تکرر کفاره می شود.
ظاهرا این بحث طبق نص خاص صورت بگیرد نه طبق قواعد لذا اگر نصوص دلالت بر عدم تکرار داشته باشد موجب تخصیص قاعده عدم تداخل می شود.
ظاهرا یک کفاره کافی است کما عن سیدنا الاستاذ حیث قال: كفارة الاستظلال شاة وإن كان عن عذر على الأحوط، والأقوى كفاية شاة في إحرام العمرة وشاة في إحرام الحج وإن تكرر منه الاستظلال فيهما. [1]

برای اثبات مدعی باید دو ملاحظه صورت بگیرد.
تارة بملاحظه ادله عامه ی کفاره تظلیل مانند روایات باب 6 بقیه کفارات.
و اخری بملاحظه نصوص خاص که در تعدد کفاره وجود دارد.
اما با توجه به روایات باب 6 با توجه به سه قرینه، عدم تکرر استفاده می شود.
قرینه اول: ملاحظه بعضی کلمات
در این روایات کلمه یهریق دماً، یفدیه بشاةٍ، شاةٌ آمده است و این کلمات دلالت دارد بر اینکه در مطلق تظلیل شاة واحد کفایت می کند(اطلاق در ناحیه تظلیل و اطلاق در ناحیه شاة) زیرا صدق شاة که اسم جنس می باشد بر واحد و متعدد علی نسق واحد می باشد.
قرینه دوم: ملاحظه کلمه مریض و شیخ
واضح است که مریض و شیخ تمام مسیر را یکسره طی مسافت نمی کند بلکه در هر منزلی استراحت می کند و دوباره به راهش ادامه می دهد و هر دفعه تظلیل تکرار می شود در عین حال امام فرمودند یک کفاره بدهد در حالیکه در مقام بیان هم بوده اند.
قرینه سوم: تمام روایات این باب و سایر ابواب حتی در یک روایت مرسله، اشاره ای به تعدد کفاره نشده است با اینکه در اغلب این روایات امام علیه السلام در مقام بیان بوده اند این از مواردی است که عدم وجدان دلیل بر عدم وجود است.

و اما ملاحظه ادله خاصه
دو روایت در خصوص کفاره تظلیل ذکر شده است.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي عَلِيِّ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ قُلْتُ لَهُ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّهُ يَشْتَدُّ عَلَيَّ كَشْفُ الظِّلَالِ فِي الْإِحْرَامِ لِأَنِّي مَحْرُورٌ يَشْتَدُّ عَلَيَّ حَرُّ الشَّمْسِ فَقَالَ ظَلِّلْ وَ أَرِقْ دَماً فَقُلْتُ لَهُ دَماً أَوْ دَمَيْنِ قَالَ لِلْعُمْرَةِ قُلْتُ إِنَّا نُحْرِمُ بِالْعُمْرَةِ وَ نَدْخُلُ مَكَّةَ- فَنُحِلُّ وَ نُحْرِمُ بِالْحَجِّ قَالَ فَأَرِقْ دَمَيْنِ‌[2]
بعضی از کلمه« لِلْعُمْرَةِ» استفاده کرده اند که در عمره دو کفاره لازم است اما بعضی دیگر فرموده اند مراد این است که عمره عمل واحد است و کفاره اش هم واحد است کما اینکه ذیل روایت هم می فرماید برای احرام عمره و احرام حج دو کفاره بده این هم نشان می دهد که برای هر یک از این دو عمل یک کفاره کافی است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَلِيِّ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ مُحْرِمٍ ظَلَّلَ فِي عُمْرَتِهِ قَالَ يَجِبُ عَلَيْهِ دَمٌ قَالَ وَ إِنْ خَرَجَ إِلَى مَكَّةَ وَ ظَلَّلَ وَجَبَ عَلَيْهِ أَيْضاً دَمٌ لِعُمْرَتِهِ وَ دَمٌ لِحَجَّتِه‌[3]

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo