< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

ویرایش دوم

93/02/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: محرمات احرام/ محرم هفدهم/ پوشاندن سر بر مردان/پوشاندن گوشها
مطلب سوم ما افاد سیدنا الاستاذ بقوله: و في حكم الرأس بعضه[1]
می فرمایند همانطور که پوشاندن تمام سر حرام است پوشاندن بعضی از سر هم نیز حرام است.

فیه قولان
قول اول:
عدم حرمت ستر بعض کما عن بعض منهم الاردبیلی حیث قال:« وايضا الدليل ظاهر في تحريم جميع الرأس، واما البعض فلا، إذ الاجماع فيه غير ظاهر، وكذا شمول الاخبار له، والاصل العدم، ويؤيده عدم تحريم غمس بعض الرأس في الماء وصبه عليه كما سيجئ»[2]
دلیل این قول: تمسک به اصل

قول دوم:
ستر بعض سر حکم ستر کل سر را دارد کما فی الحدائق«ظاهر الأصحاب (رضوان الله عليهم) عدم الفرق في التحريم بين تغطية الرأس كلا أو بعضا»[3]

دلیل:
1-تمسک به اطلاقات صحیحه قداح و غیرها به این بیان که مقتضای اطلاقات حرمت تغطیه راس کلا و بعضا می باشد.
2-استدلال به دو روایت
اهم این دو روایت صحیحه عبد الله بن سنان می باشد که فیها ...قال : لا بأس بذلك ما لم يصبك رأسك[4]
مقتضای اطلاق اصابه حرمت کل و بعض می باشد.
یوید ذلک صحیحه عبد الرحمن ح1 از باب 55 که دلالت بر نهی تغطیه اُذُن دارد این روایت دلالت می کند تغطیه بعض راس که منها الاذن، حرام است با توجه به اینکه فرقی بین اذن و بقیه مواضع سر نمی باشد.
منها: محمد بن يعقوب، عن أبي علي الأشعري، عن محمد بن عبد الجبار، عن صفوان، عن عبد الرحن قال: سألت أبا الحسن ( عليه السلام ) عن المحرم يجد البرد في اذنيه يغطيهما ؟ قال : لا. [5]
علت اینکه گفتیم این روایت موید است بخاطر این است که در اذن اختلاف است که جزء سر می باشد یا نه؟ اکثر قائل هستند که اذن جزء سر نمی باشد اگر قائل به الحاق باشیم استدلال به این روایت در غایت متانت می باشد و اما اگر قائل به عدم الحاق باشیم و بگوییم نهی از تغطیه اُذُن استقلالی است، استدلال به این روایت صحیح نیست.
بعضی از فقهاء دلیل اهم خود را تمسک به اطلاقات قرار داده اند لکن این مطلب واضح الضعف می باشد زیرا متفاهم از تغطیة الراس، پوشاندن جمیع سر می باشد لذا اطلاقات موید صحیحه عبد الرحمن می باشند و به تنهایی دلالت بر حرمت بعض ندارند.
مطلب چهارم ما اشار الیه سیدناالاستاذ بقوله: والأذن من الرأس ظاهرا، فلا يجوز تغطيته[6]
این مطلب متضمن سه مطلب می باشد.
1-بحث موضوعی؛ آیا اذن از سر محسوب می شود یا نه؟
در باب غسل قطعا داخل است و در باب مسح قطعا خارج است این بحث را مفصلا در مبحث شجاج بیان کردیم.

فیه قولان:
1-الاذن من الراس کما عن سیدنا الاستاذ خصوصا با تفریع حرمت بر اثبات موضوع و اکثر العامه کما فی المغنی «لا یجوز تغطیة الراس و الاذنان من الراس ... روی عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم الاذن من الراس» [7]که در کتب ما هم به این روایت به نقل از عامه اشاره شده است.
دلیل: اما للتبادر و اما لموارد الاستعمالات و حدیث نبوی
2-اذن جزء سر نیست کما عن الاکثر
دلیل: دلیلی بر الحاق نداریم حدیث نبوی ثابت نشده است و موارد استعمال مختلف می باشد و چه بسا دخول یا عدم دخول بخاطر قرینه یا دلیل خاص می باشد کما فی الغسل.

مطلب دوم:
حد سر تا کجاست؟ فیه خلاف
نظریه اول:
جماعتی از محققین مانند محقق اردبیلی بل الاکثر می فرمایند تا جائی که مو روئیده می شود سر محسوب می شود.
لعل المراد بالرأس هنا هو الذي يحلق، لانه المتبادر، و لعدم ظهور دليل تحريم غيره و الأصل العدم....فالظاهر من الرأس هو ما يتعارف حلقه، فلا يحرم غيره للاصل، وعدم ظهور شمول الدليل له[8]
الرابع قد صرح جملة من الأصحاب (رضوان الله تعالى عليهم) بأن الرأس هنا عبارة عن منابت الشعر خاصة حقيقة أو حكما. وظاهرهم خروج الأذنين منه.
قال في المسالك: الظاهر أن الرأس هنا اسم لمنابت الشعر حقيقة أو حكما، فالأذنان ليستا منه، خلافا للتحرير. انتهى
[9]
دلیل: به قرینه مقابله در مانحن فیه باید مراد منابط شعر باشد زیرا در صحیحه قداح وجه زن در مقابل راس مرد قرار داده شده است.
نظریه دوم:
سر محدود به منابط شعر نیست.

مطلب سوم:
حکم پوشاندن اذن بر محرم مرد
ظاهرا و الله العالم لاینبغی التامل که تغطیه الاذن علی المحرم حرام است چه بگوییم اذن من الراس او لم نقل، علی القول بانه من الراس واضح و علی القول بانه خارج من الراس لصحیحة عبد الرحمن المویدة بروایة سماعة
محمد بن يعقوب، عن أبي علي الأشعري، عن محمد بن عبد الجبار، عن صفوان، عن عبد الرحن قال: سألت أبا الحسن ( عليه السلام ) عن المحرم يجد البرد في اذنيه يغطيهما ؟ قال : لا. [10]
وعنه، عن محمد بن أحمد، عن محمد بن ناجية، عن محمد بن علي، عن مروان بن مسلم، عن سماعة، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال : سألته عن المحرم يصيب اذنه الريح فيخاف أن يمرض، هل يصلح له أن يسد اذنيه بالقطن ؟ قال : نعم، لا بأس بذلك إذا خاف ذلك، وإلا فلا . [11]
توهم
ودليل الثاني: صحيحة عبد الرحمن بن الحجاج: عن المحرم يجد البرد في أذنيه، يغطيهما؟ قال: (لا)، وهي عن إفادة التحريم قاصرة.[12]
مرحوم نراقی می فرماید به صحیحه عبد الرحمن نمی توان عمل کرد بلکه باید به روایت سماعه عمل کرد لعل علت اینکه نمی توان به روایت عبد الرحمن عمل کرد خدشه در سند آن می باشد.
مرحوم اردبیلی نسبت به سند این روایت می فرمایند:
كأنها صحيحة لانه ابن الحجاج لنقل صفوان عنه كثيرا ونقله عن ابى الحسن الكاظم عليه السلام والظاهر من اطلاق ابى الحسن هو عليه السلام[13]
مشکل سند این است که عبد الرحمن است مردد بین 160 نفر می باشد که در این حدیث مردد بین چهار نفر است بخاطر قرائنی مانند نقل صفوان از این چهار نفر که دو نفر ثقه هستند مانند عبد الرحمن ابی عبد الله و عبد الرحمن بن حجاج قطعا ثقه هستند و دو نفر دیگر که معلوم نیست ثقه باشند مانند عبد الرحمن بن اعین و عبد الرحمن حذاء.
از این اشکال مرحوم اردبیلی دو جواب می دهند.
1-نقل صفوان از عبدالرحمن کانه می خواهند بفرمایند صفوان فقط از عبد الرحمن بن حجاج روایت دارد.
2-مروی عنه در این حدیث موسی بن جعفر علیه السلام می باشد و غیر ابن حجاج فرد دیگری از این چهار نفر روایت ندارد.
ظاهرا هر دو جواب ناتمام است زیرا اولا صفوان از هر چهار نفر روایت دارد و ثانیا عبد الرحمن بن اعین از موسی بن جعفر روایت دارد کما فی التهذیب «موسى بن القاسم عن صفوان بن يحيى عن عبد الرحمن ابن الحجاج وعبد الرحمن بن أعين قالا: سألنا ابا الحسن موسى عليه السلام»[14]






[7] مغنی، ابن قدامه، ج3، ص252، م2666.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo