< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

92/12/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: محرمات احرام/ محرم شانزدهم/ ازاله مو
السادس عشر- إزالة الشعر كثيرة و قليله حتى شعرة واحدة عن الرأس‌و اللحية و سائر البدن بحلق أو نتف أو غيرهما بأيّ نحو كان و لو باستعمال النورة، سواء كانت الإزالة عن نفسه أو غيره و لو كان محلا.[1]
شازدهمین از محرمات احرام: ازاله مو از بدن انسان
یکی دیگر از محرمات احرام این است که محرم از بدن انسان ازاله مو کند.
دلیل:
اجماع مسلمین کما ادعاه الجواهر حیث قال:
و إزالة الشعر قليله و كثيره حتى الشعرة و نصفها عن الرأس أو اللحية أو الإبط أو غيرها بالحلق أو القص أو النتف أو النورة أو غيرها بلا خلاف أجده فيه، بل الإجماع بقسميه عليه[2]
عبارت مغنی:
اجمع اهل العلم علی ان المحرم ممنوع من اخذ شعره[3]
ثانیا: آیه مبارکه«وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لاَ تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ »[4]
ثالثا: چهار طائفه از روایات
طائفه اولی: روایاتی که مفادشان این است که محرم در هنگام حجامت باید مواظبت کند مویی از بدنش زائل نشود.
منها: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُحْرِمِ يَحْتَجِمُ قَالَ لَا- إِلَّا أَنْ لَا يَجِدَ بُدّاً فَلْيَحْتَجِمْ وَ لَا يَحْلِقُ مَكَانَ الْمَحَاجِمِ[5].صحیحة
منها: وَ عَنْهُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا بَأْسَ أَنْ يَحْتَجِمَ الْمُحْرِمُ مَا لَمْ يَحْلِقْ أَوْ يَقْطَعِ الشَّعْرَ[6].صحیحة
منها: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ مُثَنًّى عَنِ الْحَسَنِ الصَّيْقَلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الْمُحْرِمِ يَحْتَجِمُ قَالَ لَا- إِلَّا أَنْ يَخَافَ التَّلَفَ وَ لَا يَسْتَطِيعَ الصَّلَاةَ- وَ قَالَ إِذَا آذَاهُ الدَّمُ فَلَا بَأْسَ بِهِ- وَ يَحْتَجِمُ وَ لَا يَحْلِقُ الشَّعْرَ.[7]
این حدیث موید است لمکان المثنی وی اگر چه مردد بین هفت نفری می باشد و فیهم موثق کمثنی بن عبد السلام و ضعیف مانند مثنی الحضرمی و مثنی قاسم الحضرمی و فیهم مختلف فیه کالمثنی الحناط، لکن در این روایت به قرینه راوی که ابن ابی نجران است و به قرینه روایت مثنی از ابن صیقل معلوم می شود که وی، مثنی الحناط مییباشد و کسی وی را توثیق نکرده است فقط آقای خوئی فرموده است وی چون در اسناد کامل الزیارات واقع شده است ثقه می باشد لکن اصل این مبنی مخدوش می باشد.
کما اینکه این روایت از جهت دیگری هم ضعف سندی دارد زیرا ابن صیقل که مراد حسن بن صیقل می باشد، وی تارة به عنوان حسن بن زیاد صیقل کما فی کثیر من الروایات ذکر شده است و اخری به عنوان حسن بن رباط صیقل کما عن البرقی و ثالثة به عنوان حسن بن صیقل و رابعة به عنوان حسن صیقل کما فی سندنا هذا ذکر شده است و بر همه تقادیر دلیلی بر توثیق ابن صیقل نداریم فقط گفته شده است که اصحاب اجماع از وی روایت دارند اگر این مطلب را دلیل بر توثیق بدانیم مشکلی نیست ولی این مبنی صحیح نیست زیرا در موارد زیادی اصحاب اجماع از افرادی که تصریح به ضعف آنها شده است، نقل حدیث کرده اند.
طائفه دوم: روایاتی که در مورد خاراندن بدن وارد شده است و فرموده است در هنگام خاراندن بدن نباید مویی از بدن جدا شود.
منها: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُحْرِمِ كَيْفَ يَحُكُّ رَأْسَهُ- قَالَ بِأَظَافِيرِهِ مَا لَمْ يُدْمِ أَوْ َقْطَعِ الشَّعْرَ.[8]
طائفه سوم: روایاتی که فرموده است در کندن مو کفاره ثابت است اگر چه ملازمه بین حرمت و کفاره در همه جاها ثابت نیست اما شبهه ای نیست که در اغلب موارد این تلازم ثابت است.
منها: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَنْ حَلَقَ رَأْسَهُ أَوْ نَتَفَ إِبْطَهُ- نَاسِياً أو ساهيا أو جاهلا فلا شيء عليه، ومن فعله متعمدا فعليه دم.[9]
منها: وبإسناده عن موسى بن القاسم، عن الحسن بن محبوب، عن علي بن رئاب، عن زرارة بن أعين قال : سمعت أبا جعفر ( عليه السلام ) يقول : من نتف إبطه أو قلم ظفره أو حلق رأسه ناسيا أو جاهلا فليس عليه شيء، ومن فعله متعمدا فعليه دم شاة.[10]
قبلا گفتیم هر جا که به شکل مطلق گفته شده است علیه دم مراد دم شاة می باشد این حدیث می تواند قرینه بر این قاعده باشد زیرا روایات قبل همه علیه دم آمده و اما در این روایت فعلیه دم شاة آمده است.
طائفه چهارم:
وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ عُرْوَةَ التَّمِيمِيِّ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُحْرِمِ يُرِيدُ إِسْبَاغَ الْوُضُوءِ- فَتَسْقُطُ مِنْ لِحْيَتِهِ الشَّعْرَةُ أَوِ الشَّعْرَتَانِ- فَقَالَ لَيْسَ بِشَيْ‌ءٍ مٰا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ.[11]
تقریب استدلال به این روایت:
از اینکه امام علیه السلام جواز این فعل را معلل به ادله لا حرج کرده اند و نفرمودند علت جواز عدم حرمت ازاله مو می باشد این نشان می دهد که اگر حرج نباشد حرمت ثابت است.
برسی ادله مذکور:
هر کدام از این ادله موجبة جزئیة دلالت بر مدعی دارد حتی آیه شریفه فقط دلالت بر حرمت حلق راس دارد اما دلالت بر حرمت حلق بقیه اعضاء بدن ندارد کما اینکه فقط دلالت بر حرمت حلق دارد اما دلالت بر حرمت کندن مو از بدن را ندارد کما اینکه حدیث تمیمی نیز فقط شعرة و شعرتین را ذکر کرده است کما اینکه احادیث حجامت دلالت بر حلق بدون حجامت ندارد کما اینکه اجماع مسلمین هم در همه خصوصیات نیست و اهل سنت در بعضی جهات اختلاف دارند لذا معقد اجماع نیز موجبة جزئیه می باشد لذا فقهاء دراین بحث موارد مختلفه ای را مورد بحث قرار داده اند، تعمیم از حیث قلت و کثرت و تعمیم از جهت مکان و تعمیم و محرم و غیر محرم.



[3] مغنی، ابن قدامه، ج3، ص149، م2358.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo