< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

92/11/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: محرمات احرام/قتل هوام جسد
بحث در حکم دفع و اسقاط حشرات از قبیل پشه بود که گفتیم دو قول می باشد.
قول اول: اسقاط و دفع جایز است.
دلیل:
محمد بن الحسن بإسناده عن موسى بن القاسم، عن إبراهيم، عن معاوية بن عمار، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال : قال : المحرم يلقي عنه الدواب كلها إلا القملة فإنها من جسده، وإن أراد أن يحول قملة من مكان إلى مكان فلا يضره . ورواه الصدوق بإسناده عن معاوية بن عمار مثله.[1]
قول دوم: عدم جواز دفع
دلیل: تمسک به عموم تعلیل صحیحه ابن سنان
محمد بن يعقوب، عن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن ابن أبي نجران، عن عبدالله بن سنان قال : قلت لأبي عبدالله ( عليه السلام ) : أرأيت إن وجدت عليّ قراد أو حلمة أطرحهما ؟ قال : نعم وصغار لهما، إنهما رقيا في غير مرقاهما.ورواه الصدوق بإسناده عن عبدالله بن سنان، إلا أنه قال : أطرحهما عني وأنا محرم...[2]
امام علیه السلام فرموده اند هر حیوانی که در غیر مرتع خودش برود دفعش جایز است اما اگر حشره در مرتع خودش باشد دفعش جایز نیست و مرتع حشراتی مانند پشه بدن انسان می باشد.
و فیه:
مورد این صحیحه محرم و بدن محرم می باشد (یعنی بحث در این است که این حشرات جزء حشراتی هستند که در بدن انسان ساکن هستند یا نه و کاری با حکم آنها ندارد)کما اینکه حیوانی که مورد سوال است دو خصوصیت دارد اولا خوابگاه این حیوان بدن انسان نیست بلکه یا شتر می باشد یا غنم است و ثانیا مرتع این حیوان بدن انسان نیست و از باب اتفاق به بدن محرم آمده است لذا قدر متیقن هر حیوانی که این خصوصیات را داشته باشد مانند نمل، دفعش جایز است اما هر حشره ای که یکی از خصوصیات را نداشته باشد روایت شامل آن نمی شود مانند پشه که مرتع آن بدن انسان می باشد.[3]
عبارت مرحوم مجلسی:
«و قال عبد الله بن سنان» في الصحيح كالكليني و الشيخ «لأبي عبد الله عليه السلام أ رأيت إن وجدت علي قرادا» بالضم و هو ما يكون على الغنم «أو حلمة» محركة ما يكون على البعير «أطرحهما عني؟ قال نعم و صغارا» بالنصب و فيهما بالرفع أي ذلا «لهما» أي يجوز إذلالهما (أو) دعاء عليهما بمنزلة (لعنهما الله) «إنهما رقيا غير مرقاهما» أي ليس مصعدهما الإنسان، بل الغنم و البعير، و حاصله أنه لا ينبغي طرح دواب الإنسان كالقملة عن نفسه دون غيرها[4].
عبارت ریاض:
خلافاً للمحكي عن الأثر فالجواز، و مستندهم غير واضح عدا ما يقال من الصحيح: أ رأيت إن وجدت عليّ قُراداً أو حَلَمة أطرحهما؟ قال: «نعم و صغار لهما، إنهما رقيا في غير مرقاهما».
و هو كما ترى؛ فإن مورده النفس، بل ظاهر التعليل يدل علىٰ المنع في البعير، فتدبر[5].
عبارت مستند:
و أمّا الاستدلال لمنع إلقاء مثل البرغوث و البقّة بصحيحة ابن سنان...غير جيد جدّا، لأنّ غايتها أنّ الارتقاء في غير المرقى يرجّح الاطراح، و لا دلالة على أنّ الارتقاء في المرقى يمنع عنه[6].

ظاهرا و الله العالم لاینبغی التامل که دفع جایز است.
دلیل:
اولا: صحیحه معاویة بن عمار(ح5 باب78) [7]
ثانیا: تمسک به صدر صحیحه ابن سنان که فرموده است که دفع حلمة و قراد جایز است.
نکتة:
برای حرمت قتل غیر قمل بعضی به روایاتی تمسک کرده اند که مفاد آنها این است که هر حیوانی در حرم در امان می باشد لذا از صید در حرم و تنفیر صید نهی شده است در نتیجه قتل حشرات و اسقاط آنها هم جایز نیست.
و فیه: این روایات یا دلالت بر جواز دارد یا کل این احادیث آداب حرم را می گوید و کاری با محرم ندارد
حکم نقل و کفاره حشراتی مانند پشه
ظاهرا هم نقل جایز است و هم کفاره ندارد زیرا اگر اسقاط و دفع جایز باشد قطعا نقل جایز است اما اینکه کفاره ندارد بخاطر اینکه در بحث قملة گفتیم که فقط در خصوص قملة دلیل بر ثبوت کفاره داریم آنهم نه کفاره اصطلاحی بلکه کف من الطعام لذا شک می کنیم در قتل بقیه حشرات کفاره ثابت است یا نه، اصل عدم ثبوت کفاره می باشد.
حکم قتل و دفع هوام جسد بدن سائر حیوانات بلکه از بدن انسان دیگر و هو الذی اشار الیه سیدنا الاستاذ اشاره بقوله:« و كذا هوام جسد سائر الحيوانات»
نوعا این بحث را فقهاء در قراد و حلمه پیاده کرده اند.
در این بحث سه نظریه وجود دارد:
نظریه اول: جواز قتل و دفع و نقل این حشرات و عدم ثبوت کفاره کما نسب صاحب الحدائق الی المشهور
المشهور بين الأصحاب انه يجوز إلقاء القراد و الحلم عن نفسه و بعيره و الحلم بفتح الحاء و اللام جمع حلمة بالفتح ايضا، و هي القراد العظيم كما نقل عن الصحاح. و قيل: إنها الصغيرة من القردان أو الضخمة ضدان.
و استدلوا على ذلك بالأصل،و بما رواه الكليني في الصحيح عن عبد الله بن سنان[8]
نظریه دوم: قتل و القاء و دفع جایز نیست کما اشار الیه سیدنا الاستاذ
نظریه سوم: دفع قراد از بدن حیوان جایز است دفع حلمه جایز نیست.
در این مساله تارة بحث باید در قتل صورت بگیرد و ثانیا در دفع و ثالثا در کفاره
اما حکم قتل این حشرات
ظاهرا و الله العالم کما افاد سیدنا الاستاذ قتل این حشرات در بدن سائر حیوانات جایز نیست.
دلیل:
روایاتی که مفادشان این است که قتل دواب جایز نیست مانند ح 9 از باب 18 و ح 5 از باب 78 و ح 2 از باب 81
اما حکم دفع این حشرات
کما ذکرنا سه نظریه در این زمینه وجود دارد:
دلیل جواز
1-تمسک به اصالة الجواز
2-صحیحه ابن سنان
و فیه: این صحیحه اگر چه دلالت بر جواز دفع دارد اما این جواز در خصوص بدن محرم می باشد در حالیکه بحث ما در بدن غیر محرم می باشد کما اینکه به عموم علت هم نمی توان تمسک کرد لاجماله و قد تقدم.
دلیل عدم جواز دفع: سیاتی انشاء الله




[4] روضة المتقین، مجلسی، ج4، ص446.
[5] ریاض المسائل، سید علی طباطبائی، ج6، ص291، ط آل البیت.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo