< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

92/10/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: محرمات احرام/جدال/ استفاده از کلمات مترادف
امر سوم:
اقوال علماء
سه قول در این زمینه وجود دارد.
قول اول:
عدم جواز مطلقا (عدم تبدیل در مرادف و ترجمه و قسم و مقسوم علیه)کما عن استادنا المحقق
و بالجملة: مقتضى الجمود على النص و الأخذ بظاهر الدليل اعتبار ذكر كلمة (لا) و (بلى) و عدم تحقق الجدال بغيرهما من الألفاظ و إن كان مؤدّياً لهما.[1]
قول دوم:
جواز تبدیل مطلقا چه در قسم و چه در مقسوم علیه و ترجمه کما عن سیدنا الاستاذ و النراقی
قول سوم:
تفصیل بین تبدیل در قسم و مقسوم علیه که در قسم باید بعربی باشد اما در مقسوم علیه فارسی هم جایز است کما عن النراقی حیث صرح بجوازه بالفارسیة و الجواهر که فرموده است فارسی در غیر لفظ جلاله جایز است.
فإن صيغة القسم هو قول و اللَّه، و اما لا و بلى فهو المقسوم عليه، فلا يعتبر خصوص اللفظين في مؤداه و لو بشهادة الصحيح المزبور، بل يكفي الفارسية و نحوها فيه و ان لم تكف في لفظ الجلالة، فتأمل جيدا[2].
امر چهارم:
ملاحظه ادله این اقوال
دلیل نظریه اولی:
ظاهر روایات متقدمة موضوعیت این دو صیغه می باشد زیرا در روایات آمده است:«انما الجدال لا و الله و بلی و الله» و این نشان می دهد که این الفاظ چهارگانه موضوع حرمت می باشد و جدال محسوب می شوند و تبدیل لا به ما و الله به خدا و بلی به انجام دادم نیاز به دلیل دارد و طریقیت خلاف ظاهر می باشد.
دلیل نظریه دوم:
1-قیاس به صیغه طلاق به این بیان که صیغه طلاق عین ما نحن فیه می باشد در حالیکه تعدی از منصوص به غیر منصوص در صیغه طلاق قطعا صورت گرفته است کما اشار الیه الجواهر بقوله:«نحو قوله علیه السلام انما الطلاق انتِ طالق»[3] این روایات در باب 16 از مقدمات طلاق ح 1و 2 و 3موجود است[4] کما اینکه فقهاء از این جمله در باب طلاق خصوصیت این الفاظ را استفاده نکرده اند و گفته اند زوجتی طالق یا موکلتی طالق کافی است در ما نحن فیه هم جدال منحصر به الفاظ چهار گانه نیست.
و فیه:
اولا: این قیاس است.
و ثانیا: قیاس مع الفارق می باشد زیرا در کلمه انت در باب طلاق دلیل بر عدم خصوصیت و توسعه داریم چرا که در روایات باب 26 [5]آمده است که حضور زوجه در زمان اجرای صیغه طلاق لازم نیست و این نشان می دهد که انت طالق احد المصادیق می باشد و طریق الی المطلقه می باشد.
2-ما اشار الجواهر بقوله:«ولو بشهادة صحیح المزبور»[6][7][8] که دلالت این حدیث بر عدم اعتبار خصوص کلمه لا یا خصوص کلمه بلی واضح است زیرا قبلا هم اشاره کردیم که از نفی دوم(جدال نیست چون قصد اکرام داشته است و معصیت نبوده است)اینگونه استفاده می شود که در جدال کلمه لا و بلی شرط نیست و الا امام علیه السلام می فرمودند جدال نیست چون کلمه لا و بلی نیامده است و لعل مرحوم نراقی و سیدنا الاستاذ به این روایت استدلال کرده اند.[9]
و فیه: این استدلال اضعف از دلیل اول است خصوصا علی مسلک صاحب جواهر کما سیاتی انشاء الله


[1] موسوعة الإمام الخوئي، ابوالقاسم خوئی، ج‌28، ص440.
[7] وعن أبي علي الإشعري، عن محمد بن عبد الجبار، عن صفوان، عن عبدالله بن مسكان، عن أبي بصير ـ يعني ليث بن البختري ـ قال : سألته عن المحرم يريد أن يعمل العمل فيقول له صاحبه : والله لا تعمله، فيقول : والله لأعملنه، فيخالفه مرارا، يلزمه ما يلزم الجدال ؟ قال : لا، إنما أراد بهذا إكرام أخيه إنما كان ذلك ما كان فيه معصية...

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo